در گفتگوی خبری، با نرجس حق شناس، مسئول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به بخشی از داستان پراحساس زندگی و تجربیات حرفهای ایشان میپردازیم.
«خانم حق شناس لطفاً در چند کلمه از پیشینه زندگی خود بگویید.
«سلام و درود، من نرجس حق شناس هستم؛ متولد اولین روز پاییزی ۱۳۶۵. زمانی که به دنیا آمدم، کشورمان درگیر جنگ تحمیلی علیه رژیم بعث عراق بود. پدرم در جبهههای مقاومت میجنگید و مادرم، که مربی کانون پرورش فکری بود، در سنگر حفظ فرهنگ کشور خدمت میکردند. این محیط پر از ایثار و کارهای ارزشمند از همان دوران اولیه زندگیام تأثیر عمیقی بر من گذاشت.»
«با این شرایط رشد کردهاید؛ آیا خاطرهای از حضور همیشگی شما در کانون وجود دارد که امروز نیز برایتان افتخارآمیز باشد؟»
«قطعاً. افتخار همیشگی من این است که میتوانم بگویم از همان لحظهای که چشم به دنیا گشتم، در کانون حضور داشتم. با همنشینی قفسههای کتاب، قصههای جذاب، کاردستیهای زیبا، نمایشها و سرودهای پر انرژی، روزمرگیهای زندگیام هرگز یکرنگ نبودند. کانون همیشه جلوتر از شعارزدگی و دستورات اداری عمل میکند و آنچه مخاطب میخواهد را در اختیارش قرار میدهد.»
«در مسیر حرفهای خود، از چه زمانی وارد عرصه مربیگری شدید و چگونه تجارب اولیهتان را در این حوزه میتوان شرح داد؟»
«از سال ۱۳۸۹ به عنوان مربی طرح در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران مشغول به کار شدم. در مراکز ۲۳، ۲۷ و ۳۰ فعالیت داشتم تا تسهیلگری در حوزه کودک و نوجوان را بیاموزم. بالاخره در سال ۱۳۹۲ کانون به طور تمام وقت با بنده قرارداد بست و به عنوان مربی فرهنگی در مرکز فراگیر شماره ۲۴ واقع در شهرری مشغول به کار شدم؛ تجربهای که مرا با دنیای جدیدی از آموزش و پرورش آشنا کرد. کلمه «فراگیر» به معنای آموزش برای همه است، حتی برای کسانی که نیازمند توجه و امکانات خاص هستند.»
اول تیرماه ۱۳۹۵ نقطه عطف دیگری در زندگیام بود؛ بازگشت به زادگاهم یعنی شهر ساری.این بازگشت از الطاف الهی بود. شدم مربی همان مرکزی که مادرم سالها در آن خدمت کرده بود. وقتی به یاد خانم صالحی (مادرم) میافتم، که اکثر کانونیهای قدیمی با لبخندی گرم او را به یاد میآورند، حس عمیقی از اصالت و همبستگی به گذشته در من زنده میشود. این تجربه نمایانگر آغاز فصل جدیدی از فعالیتهای فرهنگی و تربیتی در زادگاهم بود.
«کار با بچههای نیازهای ویژه از بخشهای حساس و پرچالش فعالیت شماست. میتوانید درباره تجربیات خود در این زمینه توضیح دهید؟»
«کار با بچههای نیازهای ویژه نیازمند ذوق و تلاش مضاعف است، اما انرژی و مهربانی آنها ده برابر به ما بازمیگردد. بچههایی مانند سندروم داون، آسیب دیدههای شنوایی، بینایی، حسی و حرکتی، و حتی کمتوان ذهنی؛ هنگامی که وارد مرکز میشوند، محیطی نو و امیدبخش برایشان رقم میخورد. حس دیده شدن، اعتماد به نفس و امید به زندگی در هر قدم رشد میکند و این تجربه برای من نیز بسیار دلنشین است.»
«در سال ۱۳۹۹ به عنوان مسئول مرکز فراگیر انتخاب شدید. چه تغییراتی در برنامهها و نگرشتان نسبت به کار حضوری ایجاد شد؟»
«انتخاب من به عنوان مسئول مرکز فراگیر در سال ۱۳۹۹ بار امانت را بر دوشم سنگینتر کرد، ولی این مسئولیت انگیزهای شد تا خانوادهای از برنامههای چندوجهی را راهاندازی کنیم. ما با یادگیری زبان اشاره، تهیه کتابهای حسی-لمسی و ضبط کتابهای صوتی، علاوه بر تنظیم نمایشنامههای کوتاه و خطی،کوشش کردیم تا عزت نفس اعضا افزایش یابد. نکته جالب این است که امروز حتی نوجوانان مرکز نیز علاقهمند به همکاری با بچههای نیازمند شدهاند.»
«با تحولات سریع دنیای امروز و ظهور فناوریهای نوین، چگونه خود و برنامههای آموزشیتان را به روز کردهاید؟»
«جهان به سرعت در حال تغییر است و اگر ما به عنوان مربیان از این حرکت عقب بمانیم، ظلم بزرگی به نسل آتی روا خواهیم داشت. از این رو، ما باید خود را به روز کنیم؛ در استفاده از تکنولوژی و فضای رسانهای نوین برای اهداف تربیتی هوشمندانه از نوجوانان بهره ببریم. در واقع، از دانستههای خود نوجوانان بهره میبریم؛ آنان به عنوان تولیدکننده محتوا نقش بسزایی در جهتدهی به نسل کوچکتر دارند.»
«همکاری شما با مدارس و فعالیت در کانالهای مجازی چه تاثیری در ارتقای فرهنگ در سطح جامعه داشته است؟»
«ما در کانالهای مجازی فعال هستیم و اخبار و رویدادهای مرکز را از طریق آن به اطلاع مخاطبان میرسانیم. همچنین، با همکاری نزدیک با آموزش و پرورش و مدارس اطراف مرکز، برنامههای فرهنگی و هنری در قالب کارگاهها و رویدادهای ویژه برگزار میشود. طرح «مرکز محوری، مخاطب محوری» که از سال ۱۴۰۳ توسط مدیر عامل محترم جناب آقای علامتی آغاز شده، والدین را دلگرم نموده و اعتماد آنها را نسبت به کانون افزایش داده است.»
«با توجه به فعالیت اصلی کانون در حوزه کتاب، در زمینه انتشارات و کتابهای کانون چه پیشنهادی دارید؛ لطفاً توضیح دهید.»
«کتابهای کانون در گذشته از اعتبار قابل توجهی برخوردار بودند؛ اما امروزه با تغییر سلیقه نسل حاضر، نیاز است این کتابها بهروز شوند. باید با دقت در انتخاب طرح جلد، تصویرگری و داستان، کتابهایی جذاب برای مخاطب امروز تولید کرد. این تغییرات با بهرهگیری از تجربه و استعداد همکاران توانمند کانون قابل حصول است.»
«در پایان، از نظر شما نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ساخت آینده کشور چیست؟»
«کانون پرورش فکری، محلی برای دور هم جمع شدن و ساختن آیندهای روشن برای کشورمان است. با تجهیز مراکز با کتابهای جذاب، فضاسازیهای هدفمند، قصهگویی، بازیهای گروهی و برگزاری برنامههای همراه با حضور والدین، ما به اهداف تربیتی و فرهنگی دست مییابیم. مهمترین وظیفه هر والد و مربی، توانمندسازی و آگاهی بخشی به کودکان است؛ چراکه آموزش مهارتهای هشتگانه حال خوش زندگی، شخصیت نوجوانان را شکل داده و آنان را برای دستیابی به اهداف عالی آماده میکند. نوجوانان باید از همین حالا مروج فرهنگ شوند تا فردای بهتری بسازیم. به امید اتفاقهای خوب در این مسیر و سربلندی همه کودکان و نوجوانان عزیز ایران.»