گفت و گو با گلشن حسنوند، داور مرحله استانی بیستوهفتمین جشنواره بینالمللی قصهگویی، با بیش از دو دهه فعالیت پربار در حوزهی قصهگویی، آموزش و داوری در جشنوارههای استانی و ملی، از چهرههای شناختهشدهی این عرصه در لرستان و کشور.
گفت و گو: کمال گلمرادی
*با توجه به سابقهی درخشان شما در بیش از ۲۰ سال اجرای زنده و نیز برگزیدگی در جشنواره بینالمللی، رویکردتان بهعنوان داور چگونه است؟ در مقایسه با زمانی که خودتان روی صحنه بودید، چه تفاوتهایی را در مقام قضاوت احساس میکنید؟
گلشن حسنوند: پیش از پاسخ، باید بگویم قصهگویی هنری دوسویه است که بر پایهی ارتباط قصهگو با مخاطب و متن قصه شکل میگیرد. قصهگویی در محیطهای مختلف مانند منزل، کتابخانه، مدرسه یا جشنواره، با توجه به نوع مخاطب، رویکرد ویژهی خود را دارد.
در جشنواره، به دلیل حضور داوران و فضای رقابتی، ظرافتها و حساسیتها بیشتر میشود. از نگاه داور، باید به آفرینشِ ارتباطی میان قصهگو، مخاطب و فضای قصهگویی توجهی دوچندان داشت.
*با توجه به سابقهی طولانی شما در تدریس قصهگویی به گروههای گوناگون، به نظر شما بزرگترین خلأ قصهگویان جوان امروز برای رسیدن به سطح حرفهایتر در کدام حوزه است؟
گلشن حسنوند: در گام نخست، قصهگو باید شناخت دقیقی از خود، ویژگیها و تواناییهایش داشته باشد. زمانی که قصهگو نقاط قوت و ضعف خود را میشناسد، درمییابد که هر قصهای برای او مناسب نیست و باید تکنیک اجرا را با استعدادهایش تنظیم کند.
با توجه به تجارب داوری، میتوان گفت بزرگترین ضعف قصهگویان، معمولاً در انتخاب درست قصه است.
*در این سالها شاهد تغییرات چشمگیری در شیوههای قصهگویی بودهایم، از جمله بخشهای نوآورانه مانند «قصهگویی ۱۰۰ ثانیهای». از نگاه شما مهمترین تغییر مثبت در هنر قصهگویی چیست؟
گلشن حسنوند: در گذشته، استفاده از زبان بدن بسیار محل بحث بود و قصهگوهایی که از آن بیشتر بهره میبردند، گاهی به نمایش نزدیک میشدند. اما حضور قصهگویان بینالمللی در جشنوارهها باعث شد نگاه به زبان بدن تغییر و غنا پیدا کند.
نکتهی مثبت دیگر، گسترش بخشهای متنوع جشنواره در دو سال اخیر است که جای بررسی و تقویت بیشتری دارد.
* شما بیش از ده سال در جشنوارههای استانی برگزیده بودهاید. از دید شما چه عاملی باعث ماندگاری قصهگو در ذهن مخاطب و داوران میشود؟ و آیا تکیه بر قصههای سنتی همچنان برتری دارد یا قصههای نو و علمی؟
گلشن حسنوند: قصهگوی باتجربه میداند چگونه یک قصهی کلاسیک یا فولکلور تکراری را با بیانی تازه و خلاق به اجرا بگذارد. البته قصههای نو میتوانند جذابیت موضوعی بیشتری داشته باشند، اما تازگی متن بهتنهایی ضامن موفقیت نیست.
به باور من، تکنیک اجرایی قصهگو که ریشه در شناخت او از خود دارد، رمز اصلی موفقیت و ماندگاری در دل مخاطب است.
*شعار امسال جشنواره «جهان، با قصه کودکان را ببین» است. در عصر تکنولوژی، به نظر شما هنر قصهگویی چه نقشی دارد که ابزارهای دیجیتال از انجام آن ناتواناند؟
گلشن حسنوند: به گفتهی بسیاری از صاحبنظران، همهی ما قصهگو هستیم؛ چون انسان با قصه زندگی میکند. وقتی ماجرای روزمان را برای عزیزان بازگو میکنیم یا کودکی از نمرهاش برای مادر میگوید، در حال قصهگویی هستیم.
قصهگویی عمری به درازای عمر بشر دارد و تأثیر شگرفی بر رشد، تربیت و احساس تعلق انسانها میگذارد.
حتی ابزارهای دیجیتال نیز درون خود قصهای دارند؛ زیرا اگر قصه نداشته باشند، نمیتوانند مخاطب را جذب کنند.
سخن پایانی: قصهگویی، آموزش سبکهای گوناگون زندگی است. این آموزگار رایگان و در دسترس را از کودکان دریغ نکنیم.
همهی ما قصهگو هستیم، اگر باور داشته باشیم.
قصهی زندگیتان بیغصه.