قصه، میراث خانوادگی ماست

در بیست‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی استان کهگیلویه‌وبویراحمد، خانواده‌ای حضور داشت که قصه را نه تنها یک هنر، بلکه زبان مشترک عاطفه و تربیت می‌دانند. مادری فرهنگی با ۲۹ سال سابقه در کانون پرورش فکری، همراه با دختر دانشجوی فوریت‌های پزشکی و پسر نوجوانش، هر سه در بخش‌های مختلف جشنواره شرکت کردند. در این گفت‌وگوی صمیمی، از دلایل حضور جمعی، تأثیر قصه بر فضای خانواده و نقش قصه‌گویی در دنیای امروز کودکان و نوجوانان پرسیدیم.

به گزارش روابط عمومی کانون پروروش فکری کودکان و نوجوانان کهگیلویه و بویراحمد قصه‌گویی، هنر کهنی است که نسل‌هاست گرمابخش لحظه‌های جمعی و انتقال‌دهنده فرهنگ و ارزش‌هاست. در روزهای اخیر، در مرحله استانی بیست‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی استان کهگیلویه‌وبویراحمد، خانواده‌ای توجه‌ها را به خود جلب کردند: مادری به نام فاطمه عالی‌نژاد، مربی با سابقه کانون پرورش فکری استان، به همراه دو فرزندش هانیه و ایلیا خدیوی نسب، هر سه در بخش‌های مختلف جشنواره حضور یافتند. آن‌ها قصه را نه فقط یک رقابت هنری، بلکه زبان مشترک خانواده و ابزاری برای رشد فردی و اجتماعی می‌دانند. در این گفت‌وگو، با این سه قصه‌گو درباره انگیزه حضور جمعی، خاطرات قصه‌گویی و تأثیر این هنر بر زندگیشان به صحبت نشستیم.

۱. شما (فاطمه عالی نژاد) به عنوان مادر و احتمالاً آغازگر این حرکت، چه شد که تصمیم گرفتید همراه هر دو فرزندتان در جشنواره قصه‌گویی شرکت کنید؟ قصه‌گویی یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین شیوه‌های نمایشی است که امکان اجرای آن برای افراد به سهولت انجام می‌شود. تأثیر و بار ارزشی و تربیتی آن قابل تأمل است. قصه‌گویی با علاقه، تمرین، مطالعه و به‌کارگیری اصول و شیوه‌های درست آن، تأثیرگذار است.

۲.هانیه عزیز، قصه‌ای که انتخاب کردید از کجا آمده؟ آیا داستانی خانوادگی، محلی یا کتابی بود؟سلام، من هانیه خدیوی هستم، دانشجوی ترم شش فوریت پزشکی. قصه‌ای که من انتخاب کردم از کتاب‌های قدیمی کانون بوده، کتاب «پنیرک» اثر فاطمه ابطحی.

۳.ایلیای عزیز، اجرای قصه برایت سخت بود یا لذت‌بخش؟ بیشتر دوست داری قصه بگویی یا قصه بشنوی؟ ایلیا خدیوی هستم، ۱۳ ساله و کلاس هفتم. من در خانواده‌ای بزرگ شدم که از کودکی با قصه آشنا بودم و قصه‌گویی را دوست دارم و بسیار برایم لذت‌بخش است. شنیدن قصه از زبان دیگران به ویژه قصه‌های کهن برایم شیرین است. دوست دارم قصه‌های علمی بشنوم، ولی تا حالا از هیچ قصه‌گوی کانونی چنین قصه‌هایی نشنیدم.

۴.فاطمه عزیز قصه‌گویی در خانواده شما از چه زمانی و چگونه شروع شد؟ آیا پیش از این هم در برنامه‌های فرهنگی به صورت خانوادگی شرکت داشتید؟ از آنجا که میل به قصه و قصه‌گویی در وجودم نهادینه شده، در جشنواره‌های مختلف قصه‌گویی از جمله کانون شرکت داشتم. قصه‌گویی یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایی است که من از بدو ورودم به کانون دوست داشتم و همیشه سعی کردم آن را به خوبی به مخاطب معرفی کنم. این فعالیت اعتمادبه‌نفس قصه‌گو را افزایش می‌دهد و گنجینه واژگانش را پربار می‌کند. مخاطب امروز باید در قصه‌گویی یکی از وجوه مهم قصه باشد.

۵.هانیه عزیز به نظر تو قصه‌گویی در دنیای امروز بچه‌ها و نوجوانان چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟قصه‌گویی یک راه ارتباط خیلی ظریف و زیبا با بچه‌ها و نوجوانان است؛ مسیری که آموزش و انتقال تجربه‌ها را راحت‌تر، بهتر و صمیمی‌تر می‌کند.

۶.ایلیای عزیز در اجرایت از چه ابزار یا حرکاتی استفاده کردی تا شنوندگان بیشتر جذب قصه شوند؟ من چون خودم قصه‌گویی را دوست دارم، سعی می‌کنم از ابزار قصه، زبان و زبان بدن به خوبی استفاده کنم.

۷.فاطمه عزیز آیا در طول آماده‌سازی برای جشنواره، بین شما و فرزندانتان همفکری یا حتی رقابتی شکل گرفت؟این امری طبیعی است که هرکدام از ما با توجه به شناختی که از جشنواره‌های قبل داشتیم، با مطالعه دقیق شیوه‌نامه برای شرکت در جشنواره تلاش کنیم. من به عنوان مادر و مربی، استرس بیشتری داشتم و قصد شرکت نداشتم، چون هدف اصلی‌ام موفقیت فرزندانم بود. با راهنمایی مدیرکل کانون و کارشناس روابط عمومی، در روز آخر با قصه محلی «گپی گپو» شرکت کردم و مقام اول را کسب کردم. ما در سه بخش متفاوت شرکت کرده بودیم و بیشتر همراه هم بودیم، رقابتی در بین نبود.

۸.هانیه عزیز اگر قرار باشد یک قصه‌گوی معروف یا یک اثر قصه‌ای را به دوستانت معرفی کنی، چه کسی یا چه کتابی را انتخاب می‌کنی؟  من همیشه قصه‌های خانم مریم نشیبا را گوش می‌دهم و شدیداً پیشنهاد می‌کنم. دوست دارم فضایی برای پرسش و پاسخ و نقد قصه‌گویی با جزئیات بیشتر در جشنواره در نظر گرفته شود.

 ۹.ایلیای عزیز به نظرت قصه‌گویی می‌تواند روی درس و مدرسه هم تأثیر بگذارد؟ چگونه؟ مدارس یاسوج توجهی به چنین برنامه‌های جانبی ندارند. اما به والدین توصیه می‌کنم کارگاه‌های قصه‌گویی تأثیر بسزایی در رشد اعتمادبه‌نفس من داشته و در بحث و گفتگو چند پله جلوتر از هم‌سن‌وسالانم هستم.

۱۰.فاطمه عزیز شرکت در جشنواره قصه‌گویی چه تأثیری بر فضای عاطفی و ارتباط بین اعضای خانواده شما گذاشته است؟آشنایی با قصه‌گویی می‌تواند تأثیرات بسیار زیادی در برقراری ارتباط مناسب خانواده‌ها با فرزندانشان داشته باشد. زمانی پدران و مادران ما هیچ سوادی نداشتند و تنها با همین قصه‌ها چراغ محبت و مهربانی در خانواده‌ها روشن بود.

۱۱.هانیه عزیز ایده‌آل تو برای یک جشنواره قصه‌گوییِ دوست‌داشتنی چیست؟ چه چیزی می‌تواند آن را جذاب‌تر کند؟قصه‌گویی، به تصویر کشیدن دنیایی پر از رنگ و اسرار و شگفتی است. البته با افتخار، من از همین لحظه برای جشنواره بعدی دغدغه دارم.

۱۲. ایلیا عزیز بهترین خاطره‌ات از زمانی که مادر یا خواهرت برایت قصه می‌گفتند، چیست؟ یک قصه درباره پسر نوجوانی که در جبهه جنگ شرکت کرده بود. من آن موقع سن کمی داشتم، ولی تک‌تک کلمات را از حفظ هستم. در اجرای خواهرم، وقتی به جمله «خورشید از اون ور کارون عبور کرد و رفت و رفت و از اون ور کارون رسید که یه اتفاق خیلی وحشتناک افتاد» رسید، بغض عمیقی در صدایش بود. این صحنه برایم بسیار دلنشین و تأثیرگذار بود.

۱۳.فاطمه عزیز به عنوان یک مادر فرهنگی، چه توصیه عملی به خانواده‌های دیگر دارید تا فرهنگ قصه‌گویی را در خانه زنده نگه دارند؟ هنر قصه‌گویی هرگز قدیمی نمی‌شود و می‌تواند خانواده‌ها را آگاه‌تر کند. با مطالعه و انتقال داستان‌ها به فرزندان، آینده‌ای زیبا برایشان رقم می‌زنیم. برخی هزینه‌های زیادی برای کلاس‌های مختلف می‌کنند، ولی بعضی خانواده‌ها هنوز مسیر پیشرفت را نمی‌دانند. عامل عمده این کاستی‌ها، عدم اعتمادبه‌نفس است و قصه‌گویی می‌تواند در بهبود آن نقش داشته باشد.

۱۴. فاطمه ، هانیه و ایلیا عزیز اگر بخواهید در یک جمله قصه‌گویی را برای دیگران تعریف کنید، چه می‌گویید؟ و آیا برای مرحله بعدی جشنواره آماده‌اید؟پاسخ مادر: قصه‌گویی یعنی فن نقل یک قصه به شکلی جذاب که مخاطب از شنیدن آن لذت ببرد و آن را در خاطر حفظ کند. امروز قصه‌گویی به شکل حضوری و غیرحضوری انجام می‌شود و با کتاب‌خوانی متفاوت است، چون در قصه‌گویی، داستان اجرا می‌شود.

صحبت پایانی:قصه و قصه‌گویی را گرامی بداریم...

قصه، میراث خانوادگی ماست

قصه، میراث خانوادگی ماست

قصه، میراث خانوادگی ماست

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha