مربی میگوید از نویسندگان و هنرپیشههای کودک هم در این قطار حضور دارند و قرار است برای شما گپی بزنند. این یکی از برنامههای هفته ملی کودک است که کانون پرورش فکری برای شما ترتیب داده است.
لیلی رشیدی که در واگن اول نشسته برای پیوستن به جمع بچهها این پا و آن پا میکند و منتظر مانده تا در زمان مناسب صدایش بزنند اما طاقتش تاب میشود و خودش را در میان بچهها در اولین ردیف صندلیها جای میدهد. پسرهای مدرسه جوادالائمه که در ابتدای ورود رشیدی را نشناختهاند مات به او نگاه میکنند. ناگهان یکی از بچهها فریاد میکشد «شما تو دربه درها بازی کرده بودید» و با این حدس به ناگاه جو صمیمانه میشود و خوراکیها به افتخار میهمان از راه رسیده جلو میآیند. لیلی رشیدی مثل همیشه غرق در دنیای کودکی است و از بچهها میخواهد برایش از آنچه میبینند بگویند. پسرکی در گرفتن امضا پیش قدم میشود و به ناگاه کاغذهای از دفتر جدا شده مقابل دست رشیدی صفی طویل میسازند.
با حوصله در برگهها متنی مینویسد و امضا میکند. با خنده میگوید همه این کاغذها را تا فردا گم میکنید اما همه تاکید میکنند که از آن به خوبی نگهداری خواهند کرد حتی یکی قسم میخورد که تا پایان عمر این امضا را پیش خود نگاه خواهد داشت.
سنجد هم با همراه همیشگیاش نگار استخر از راه رسیده و با دوربین در هر واگن توقفی میکند. عکس یادگاری میگیرد و نظر بچهها را درباره قطار شادی جویا میشود. از هیاهوی بچهها میتوان فهمید سنجد هنوز محبوب است.
کابین کناری جعفر ابراهیمی همراه یکی از کتابهایش میآید و شعر عروسی شاپرک را همراه با بچهها میخواند.
یکی از مربیان کانون به اعضای مرکزش تاکید میکند که این روز را در دفتر خاطراتشان ثبت کنند و حتما از هنرمندانی که از نزدیک دیدهاند اسم ببرند.
مصطفی رحماندوست در واگن بعدی مشغول صحبت و امضا دادن است که سنجد برای مصاحبه کنارش میایستد و رحماندوست که نوهاش را هم با خود به این قطار آورده مقابل دوربین قرار میگیرد.
افسانه شعباننژاد، فرهاد حسنزاده، مجید راستی، فریدون عموزادهخلیلی، مژگان کلهر، عزتالله الوندی دیگر نویسندگانی هستند که در واگن پایانی قطار با علیرضا حاجیانزاده؛ مدیرعامل کانون همراه شدهاند تا در فرصت مناسب به واگنهای دیگر بروند و با بچهها صحبت کنند.
سنجد به لوکوموتیوران میرسد و با استفاده از میکروفن قطار اعلام میکند قطار ایستاده چون او کنترل را از لوکوموتیوران گرفته و قرار است باقی راه را خودش براند. در پایان هم از بچهها میخواهد نقاشی از سنجد در قطار بکشند تا در پایان راه به او تحویل دهند.
قطار مسیر رفت و برگشت تهران - کرج را با شادمانی ۳۵۰ کودک دختر و پسر پشت سر میگذارد و به ایستگاه راهآهن تهران بازمیگردد و کودکان شادمانه هر کدام راهی مدرسه خود میشوند.
با روپوشهای همرنگ روی صندلیهای یکپارچه قطار نشستهاند و گوش به زنگ هستند تا سوت قطار حرکت قطار شادی را اعلام کند. جلویشان پر از خوراکیهای رنگ و وارنگ است و دایم در حال تعارف به هم هستند. سرانجام انتظار پایان مییابد و با حرکت قطار به خواست مربیهایشان از پنجره دست تکان میدهند.