به گزارش ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، این مدیر تولید و فیلمنامهنویس افزود: «70 درصد عمر کانون در سالهای پس از انقلاب است؛ در سالهای اولیه تأسیس با سازمانی روبرو هستیم که از صفر شروع به کار کرده است و در سالهای بعد از انقلاب تلاش شده است که این سازمان حفظ شود و به کارش ادامه دهد. اگر بخواهیم فارغ از جهتگیریهای سیاسی، کانون را در این سالها ارزیابی کنیم باید به یک تفاوت عمده اشاره کرد و آن این است که کانون قبل از انقلاب در برهوتی از فعالیتهای فرهنگی مربوط به کودکان تأسیس شده است؛ مثلا در حوزه کتاب، انتشارات کانون به قدری ممتاز بود که به هیچ وجه با سایر بنگاههای انتشاراتی قبل از انقلاب قابل قیاس نبود. البته پس از انقلاب به خاطر اهمیتی که به فرهنگ داده میشود، شاهد تأسیس و رشد بنگاههای انتشاراتی متعددی هستیم که شاید شاخص بودن انتشارات کانون در میان آنها به چشم نیاید.»
وحید نیکخواه آزاد تنوع فعالیتهای کانون در حوزههای مختلف را یکی از عوامل موفقیت کانون دانست و گفت: «فعالیتهای کانون معطوف به قلمروهایی است که تقریبا بینظیر است؛ مثلا مجموعه فعالیتهایی که در کتابخانههای کانون صورت میگیرد، گستردگی کانون در سراسر کشور و توجه کانون به طیف وسیعی از تولیدات نظیر ندارد. شما جایی را پیدا نخواهید کرد که در آنِ واحد به کتاب، وسایل و سرگرمیهای سازنده، تهیه لوح فشرده، ساختن فیلم سینمایی، تئاتر و برگزاری جشنوارههای مختلف توجه داشته باشد، این همچنان در کشور ما بینظیر است.»
وی در ادامه افزود: «البته بحث مدیریت را نیز نمیتوان نادیده گرفت. در سالهای پس از انقلاب کانون چهار یا پنج مدیریت به خود دیده است که در فراز و فرود آن بیتاثیر نبوده است. مدیریت فعلی را مدیریت خوبی میدانم چرا که فارغ از جانبداریهای سیاسی، رویکرد متعادلی دارد و در آرامش کار میکند. گروه مدیریت فعلی از آنجایی که خود سابقه طولانی همکاری در آموزش و پرورش دارند بسیار هماهنگ هستند، مشاوران خوبی در اختیار دارند و فضا هم فضای بدون تنشی است.»
محصولات کانون، برایم تبدیل به الگوی استاندارد شده بود
این کارگردان با اشاره به نحوه آشنایی خود با کانون پرورش فکری کودکان گفت: « در سال 54 بعد از اخذ مدرک دیپلم در یک مدرسه مسئول کتابخانه شدم و مسئولیتم این بود برای کودکان کتاب تهیه کنم، در آنجا بود که به صورت جدی با ادبیات کودکان درگیر شدم. در آن زمان تنها یک یا دو انتشارات بود که برای کودکان نیز کتاب داشت؛ این انتشارات زیر مجموعه فعالیتهای فرهنگی امریکا در ایران بودند و گاهی به سختی میتوانستیم از میان آنها کتابی متناسب با فرهنگ خودمان پیدا کنیم.»
وی افزود: «کانون در 10 سالگی، جای خود را میان مردم پیدا کرده بود. من نیز برای تهیه کتاب به دفعات به شعبه مرکزی کانون، واقع در خیابان جم، مراجعه میکردم و همیشه احساس میکردم کتابهای کانون نسبت به سایر انتشارات آن زمان متنها و تصویرگریهای بهتری داشت. از همان دوران، کانون یک استانداردسازی برای من ایجاد کرد که بسیاری از کتابها دیگر بهنظر من نمیآمد.»
نیکخواه همچنین ادامه داد: «در زمینه فیلم نیز به همین شکل بود. ما قبل از انقلاب مؤسساتی نداشتیم که برای کودکان فیلم بسازد ولی با حجم فیلمهایی که در جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان میدیدیم، استانداردی در زمینه فیلم و سینما برای ما ایجاد شد. کانون دریچهای را به رویم باز کرد که با توجه به آن دریافتم سطح کیفی اثر فرهنگی و هنری چگونه باید باشد و کمتر از آن دیگر برایم قابل قبول نبود. همین باعث شد بعد از انقلاب تمایل داشته باشم در کانون به عنوان مسئول واحد تولید کتاب، در شورای انتشارات و فضای کانون مشغول شوم.»
این کارگردان در خصوص نقش کانون در کشف استعدادها گفت: «پنج سال بعد از تأسیس کانون، کلاسهای آن شروع به کار کرد و در کمتر از ده سال استعدادهایی در کانون، پرورش یافتند که بعد از انقلاب توانستند وارد فضای حرفهای شوند؛ مثلا در زمینه موسیقی محمدرضا علیقلی، در بازیگری و کارگردانی حمید جبلی، ایرج طهماسب و محمدعلی طالبی را میتوان نام برد که در نوجوانی به کانون رفتند و در جوانی تبدیل به مربیان کانون شدند. در این دوره کوتاه هنرمندان بسیاری رشد کردند.
کانون از ابتدا نگاه نخبهگرایانهای داشت
نیکخواه آزاد عملکرد کانون در زمینه تولید محصولات فرهنگی را مثبت ارزیابی کرد و اظهار داشت: «یکی از خصوصیات کانون از بدو تأسیس این بوده است که بسیار جزیرهای عمل میکرد. کانون یک مجموعهای است که داخل خودش عمل میکند، یعنی مجموعه تولیداتی دارد که حتی عرضه آنها از طریق کانالهایی (مثل کتابخانهها و کتابفروشیها) است که مربوط به خود کانون میشود؛ میتوان گفت کانون از همان ابتدا - به نوعی - نگاه نخبهگرایانه برای پرورش کودکان داشته است، به همه افراد کشور در قالب کسانی که به کتابخانههای کانون مراجعه میکردند و یا در جشنواره، فیلمهای انیمیشن را میدیدند فکر میکرد.»
این فیلمنامهنویس همچنین نقش کانون در سینمای کودک را مورد ارزیابی قرار داد و افزود: «شاید اگر تولیدات سینمایی کانون در طیف وسیع و گستردهای نظیر تلویزیون عرضه میشد بهتر بود. در سالهای اولیه بعد از انقلاب فیلمهای کانون بسیار زیاد از تلویزیون پخش شد و دیگر بعد از آن این اتفاق نیفتاد، کانون تولیدات سینمایی بسیاری دارد ولی فیلمهای کوتاه که معمولا به جز جشنواره جایی برای اکران ندارد و بیشتر فیلمهای بلندی (مثل «بچههای آسمان»، «مدرسهای که میرفتیم» ، «باشو غریبهی کوچک» و یا «دونده») هم که ساخته شده، فیلمهایی هستند که نخبهگرایی در آنها دیده میشود و برای مخاطب عام نیست. این آثار به لحاظ هنری بسیار ارزشمند و فاخر هستند ولی کودکان، بسیاری از آن آثار (مثل دونده و باشو) را نمیفهمند و حتی بزرگسالانی هم که متوجه جریان فیلم میشوند باز هم مخاطب عام نیستند. این در ذات کانون است که برای عموم فیلم نمیسازد.»
وی ادامه داد: «در زمینه تولیدات انیمیشن نیز کانون بیشتر به انیمیشن کوتاه توجه کرده است در حالی که کانون، قابلیت ساختن انیمیشن بلند را هم دارد. این خصوصیت کانون در زمینه کتاب هم دیده میشود، به نظر میرسد کانون در طول این سالها تلاش کرده است که وجهه خودش را حفظ کند و تمایلی به رقابت ندارد.»
مدیر تولید فیلم سینمایی «گلنار»، پایهریزی درست را از عوامل موفقیت کانون دانست و گفت: « کانون مثل یک بدن زنده است که اعضای بدنش در ارتباط با هم خوب عمل میکنند، همین موجب کامل بودن آن میشود، ناگفته نماند که کانون در طی این سالها ورزیدهتر شده است. به نظر میرسد کانون در سالهای اولیه خود به دنبال نخبهگرایی در سینما بوده است و در میان انبوه فیلمفارسیهای عامهپسندِ آن زمان، کانون جایی برای کسانی بوده است که نگاههای متفاوتتری داشتهاند. در حوزه کتاب هم به همین شکل عمل کرده است. هرچند تغییر مدیریتها در موفقیت کانون بیتأثیر نبوده است و اگر بخواهیم نمودار موفقیت کانون را بررسی کنیم بستگی به این دارد که چه کسی مدیریت وقت کانون را بر عهده داشته و چه طرح و برنامههایی داشته است. من نسبت به دوره فعلی خوشبین هستم و فکر میکنم که بتوانیم کانون را دوباره در جایگاه واقعی خود ببینیم.»