به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در این نشست دکتر محمد احیایی، شیوا احیایی و مهندس محمد درویش شیوهی نادرست یادگیری را دلیل اصلی فاصلهی گرفتن کودکان از طبیعت دانستند.
نخستین سخنران این نشست درویش بود. او پیش از معرفی مدارس طبیعت و شیوهی عملکرد آنها سوالی مهم را مطرح کرد: «با وجود حضور دانشآموختگان رشتهی محیط زیست که به 500هزار نفر میرسند چرا همچنان محیط زیست در خطر است؟»
او که عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور است با طرح این پرسش به خلاء مهمی در سیستم آموزشی اشاره کرد: «این آمارها نشان میدهند که بایستی سیستم آموزشی متوقف شود و شیوهی تجربی جایگزین آن شود. در این شرایط است که افراد منزلت اجتماعی را درک خواهند کرد.»
این کارشناس با تکیه بر این بحران از فعالیت 26 مدرسه در سطح کشور در قالب «مدارس طبیعت» خبر داد و گفت: «4600 دانشآموز در سه سال گذشته توانستهاند از شیوهی جدیدی در آموزش بهره ببرند. آنها به درک عمیقی از فهم طبیعت رسیدهاند و ما تلاش کردهایم مفهوم مدرسه، زنگ مدرسه، دیوار، آموزش مستقیم و... نباشد و آنها به طبیعت همچون والدین و بعدها همچون فرزند نگاه کنند.»
شیوا احیایی سخنان خود را با طرح یک سوال آغاز کرد: «تفاوت آموزش و یادگیری چیست؟». شرکتکنندگان نشست که مربیان کانون و فعالان حوزهی کودک بودند به سوال پاسخ دادند. این مدرس هنر ادامه داد: «وقتی ما چیزی را یاد میگیریم در واقع آن را تجربه کردهایم. در این فرآیند ما دچار تغییر شدهایم. هنگامی که فردی رشد میکند تجربیات او هم رشد خواهند کرد. اما آموزش امری است مستقیم و دستوری در فرآیند یادگیری ما فرصت تجربه و لمس را به کودک میدهیم. پس آنچه با آن روبرو خواهد شد خلاقانه است و به او قدرت جستجوگری میدهد و در نهایت به مشارکت و همیاری دست میزند.»
این مدرس هنر ادامه داد: «یادگیری میتواند به آموزش کمک کند اما آموزش به یادگیری ختم نمیشود. در همهی کشورهای توسعهیافته آموزش برای کودکان زیر 12 سال منسوخ شده و به آنها فرصت تجربه داده میشود.»
او با ذکر مثالی توجه برنامهریزان آموزشی را به نیازمندیهای کودکان و نوجوانان ایرانی جلب کرد: «همهی ما دانشآموزانی را میشناسیم که پس از مهاجرت توانستهاند در کلاسهای بالاتر ثبتنام کنند. کودکی در ایران کلاس سوم بوده و پس از سفر توانسته در کلاس ششم تحصیل کند. اما وقتی از او میخواهند در فعالیتهای گروهی شرکت کند، سخنرانی کند، نمایش اجرا کند یا داستانی بنویسد او از این امر عاجز است. او نه خلاق است، نه اجتماعی. کودک ما وقتی وارد اجتماع می شود دچار استرس است. چرا که هیچوقت امکان تجربه به او داده نشده است.»
احیایی در ادامه سوال دیگری را مطرح کرد. حاضران بار دیگر به سوال او پاسخ دادند: «فرق مربی و تسهیلگر چیست؟»
احیایی با جمعبندی پاسخ حاضران سخنانش را اینطور ادامه داد: «تسهیلگر ذهنیتی را در کودک میسازد و به او فرصت رویاپردازی میدهد. در این شیوه رشد اتفاق میافتد. در حالیکه مربی اتفاقاتی را قانونمند و دیکته شده در اختیار کودک میگذارد.»
او در ادامهی سخنان مهندس درویش به تاثیرات ارتباط کودکان با طبیعت طی یک تجربه اشاره کرد: «در برخورد با کودکان مختلف اعم از کودکان بدسرپرست یا بیمار یا کودکان کار با لمس طبیعت توانستیم تغییراتی را در آنها مشاهده کنیم. بودند بچههایی که نمیتوانستند در کنار هم بنشینند و پرخاشگری را آغاز میکردند. اما با کارگاههایی تحت عنوان «تجربه و یادگیری در طبیعت» شروع به تغییر کردند. آرامش درونی آنها تغییر کرد و ما تغییراتی در شیوهی تغذیهی آنها را نیز شاهد بودیم. در ابتدای این مسیر والدین بودند که مانع ما میشدند. آنها از بیمار شدن کودکانشان در مواجهه با طبیعت میترسیدند. ما از آنها دعوت کردیم تا همراه ما باشند و تجربه را آغاز کنند. بنابر این معتقدیم که طبیعت بهترین راه برای یادگیری است.»
دکتر محمد احیایی سومین سخنران این نشست بود. او که پژوهشگر هنر و حکمت است جایگزین کردن علم حضوری بر علم حصولی را تنها راه نجات طبیعت و انسان دانست. او پدید آمدن علم حصولی را در سیصد سال گذشته دلیل اصلی تخریب زمین دانست: «آنچه ما در مدرسه میآموزیم علم حصولی است، اما علم حضوری فلسفی و معرفتی است. علم حصولی از بیرون و از بالا و از طریق آموزش به ما داده میشود اما علم حضوری یعنی علمی که عین واقعیت معلوم پیش عالم حاضر است.»
او با طرح یک سوال معنای این دو علم را برای شرکتکنندگان توضیح داد: «من از شما دربارهی حالتان سوال میکنم. شما به من پاسخی بر مبنای اینکه اولین ملاقات ماست میدهید؛ در ادامه شما این سوال را از خودتان میپرسید. حال من چطور است؟ این دو پاسخ ممکن است با هم متفاوت باشند. این نمونهای است از علم حصولی و حضوری.»
دکتر احیایی در توضیح تفاوت رابطهی علم حصولی و حضوری با طبیعت توضیح داد: «علم حصولی، علم از طریق صورت است ولی علم حضوری علم به خودش است. شی در علم حضوری حاضر است، اما در علم حصولی فقط حاصل میشود. لذا در علم حضوری صداقت وجود دارد و مستقیم با یادگیری در ارتباط است.»
او گفت: «ما در آموزش و علم حصولی معتقدیم که فرد یک لوح سفید است اما در علم حضوری ما یک طبیعت و فطرت داریم که پیوند مشترک تمام موجودات است. این همان وحدت متعالیه است؛ همان اشراق است و به دلیل وجود علم حصولی از دستش دادهایم.»
این کارشناس ادامه داد: «پس رفتن به طبیعت. آشناسازی بچهها با طبیعت به صورت دیکته شده کمکی به محیط زیست نخواهد کرد. ابتدا ما باید به این سوال پاسخ بدهیم که طبیعت کو؟ و تسهیلگر چه کسی است؟»
او ابراز امیدواری کرد که مربیان کانون که وظیفهی آموزش به کسانی را دارند که هنوز مجبور به استفاده از علم حصولی نیستند، بتوانند در این راه قدم بردارند.
در این نشست که مهدی معینی مدیر مرکز تجربیات و ایدههای نو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جوانشیر بنیاب طراح پیشکسوت اسباببازی نیز حضور داشتند برخی فعالیتهای کانون در خصوص یادگیری و گامهای آموزش غیرمستقیم برای مهمانان مطرح شد.
گفتنی است که نشستهای تخصصی هفته ملی کودک روز دوشنبه 12 مهر با عنوان «هنر تعزیه در توسعه پرورش فکری کودکان» ادامه خواهد یافت. این نشست در ساعت 13:30 و در سالن کنفرانس شماره یک مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون واقع در خیابان حجاب تهران برگزار میشود.
کد خبر: 260607
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
- چاپ
ویژه برنامههای هفته ملی کودک بعدازظهر روز 11 مهر با برگزاری نشست «پیوند کودک امروز با طبیعت و محیط زیست» آغاز شد.