به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، کاشفی خوانساری با اشاره به پیشینه قصهگویی در ایران گفت: طبق شواهد موجود ایران یکی از مهمترین مهدهای قصهگویی در دنیا بوده است. اگر در سرزمینهای مختلف تجسس کنیم شاید فقط چند نماد به عنوان قصهگو پیدا کنیم که قطعا یکی از آنها شهرزاد، شخصیت قصهگوی ایرانی است.
او افزود: تاریخ قصهگویی در کشور ما به پیش از اسلام و دوران اوسانها باز میگردد.
این نویسنده با تاکید بر وجود گسستهای فرهنگی و تغییرات سبک زندگی امروز توضیح داد: قصهگویی هنوز هم در زندگی ما حضور دارد. یکی از مهمترین و عینیترین مصداقهای آن روضهخوانی است که یکی از شاخههای قصهگویی است. بر اساس آن قصهگویان با استفاده از کتاب «روضهالشهدا» قصهی قیام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا را برای مردم در کوچه و بازار یا تکیهها میگفتند.
کاشفیخوانساری با اشاره به اینکه امروز در ایران قصهگویی متولی رسمی و مشخصی ندارد، عنوان کرد: از سویی بخشی از کارهای قصهگویی زیر مجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. همچنین شاهد فعالیتهایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری هستیم. نهادهایی مانند سازمان بهزیستی به دلیل مهدکودکها، شهرداریها به دلیل فرهنگسراها و نهاد کتابخانههای عمومی در بحث قصهگویی دخیل هستند.
او تاکید کرد: اما کانون از حدود 20 سال پیش با برگزاری جشنواره قصهگویی به نوعی پیشتر و بیشتر از بقیه سازمانها در زمینه قصهگویی به فعالیت پرداخته است.
سردبیر فصلنامه «نقد کتاب کودک» به یکی از آسیبهایی که در جریان قصهگویی در کانون دیده میشود اشاره و عنوان کرد: جشنواره نباید به سمت اداری شدن پیش برود چراکه قصهگویی یک کار اختیاری و داوطلبانه است.
او ادامه داد: ملاکهایی که برای جشنواره تعیین میشود نباید شبیه بخشنامههای اداری باشد تا قصهگویان بر اساس آن بکوشند خودشان را با آن تطبیق دهند. این نوع نگاه با مسایلی مانند خلاقیت و ابداع در قصهگویی در تضاد است.
کاشفیخوانساری اظهار کرد: تا سالها جشنواره قصهگویی محدود به کانون بود. اما خوشحالم این دوره بخشهایی مانند قصهگویان آزاد، نوجوان، پدربزرگ و مادربزرگها به جشنواره افزوده و خوشبختانه بخش بینالملل رقابتی شده است.
او تاکید کرد: اما کانون باید بپذیرد اگر میخواهد به عنوان متولی قصهگویی در ایران شناخته شود باید نگاهش به جشنواره را از یک رقابت داخلی و درون سازمانی به یک اتفاق ملی تغییر دهد و سایر نهادهای مرتبط با قصهگویی مانند نهاد کتابخانهها، شهرداری، صدا و سیما یا بهزیستی را به همکاری دعوت کند.
این پژوهشگر از تشکیل انجمنهای مستقل، غیردولتی و مردمی قصهگویی در ایران را به عنوان یکی از آرزوهایش در این حوزه یاد کرد تا قصهگویی به عنوان یک حرفه و نه یک کار تفننی و پارهوقت تبدیل شود.
او توضیح داد: بهتر است نهادهایی مانند کانون بیشتر توان خودشان را در تقویت مباحث نظری، انتشار کتابهای نظری و پژوهشهای مرتبط متمرکز کنند و کار قصهگویی بیشتر به شکل مردمی دنبال شود. تا این جشنواره به یکی از معتبرترین جشنوارههای قصهگویی در سطح جهان تبدیل شود و قصهگویان ایرانی به عضویت نهادهای بینالمللی قصهگویی در جهان در بیایند. یا نهادهایی مانند انجمن قصهگویان مسلمان با محوریت ایران شکل بگیرد.
داور این دوره از جشنواره قصهگویی در توضیح شیوه داوری آثار بخش ملی گفت: فرمهای از پیش تعیین شدهای برای داوری در نظر گرفته شده است. اما برای من به عنوان داور خیلی مهم است که بفهمم کسی که قصه میگوید قصهگویی را به عنوان فعالیت دایم پذیرفته یا کار جانبی او است. قصهگویی انواع مختلفی دارد. بسیاری از قصهها باید برای فضاهای کوچک مانند خانه یا کلاس درس اجرا شوند. اما در جشنواره در یک سالن 700 نفری اجرا میشوند.
وی ادامه داد: سعی میکنم این نکته را در نظر داشته باشم که قصهای که میبینم و میشنوم قرار بوده برای قصهگویی خانوادهای باشد یا برای اجرا در یک محیط بزرگتر. به همین دلیل قصه را در همان فضا ارزیابی میکنم.
کاشفی خوانساری در پایان و در توضیح ارزیابی کلیاش از آثار ارایه شده در جشنواره عنوان کرد: در مجموع از کارهای ارایه شده راضی هستم. اما تصور میکنم قابلیت ایران خیلی فراتر و بیشتر است. فکر میکنم اگر نهادهایی مانند پژوهشگاههای مردمشناسی، بنیاد فردوسی، دانشکدههای نمایش و ادبیات کودک و امور تربیتی به این جشنواره مرتبط شوند یا اداره کل فرهنگی و هنری آموزش و پرورش در معرفی قصهگوهای نوجوان مشارکت داشته باشد میتوانیم آثار بهتری را ببینیم.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از 27 بهمن 1395 آغاز شده و اول اسفند در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری پایان مییابد.