محیط خانواده اصیل‌ترین منبع پاسخ‌گویی به سوال‌های دینی کودکان

محیط خانواده اصیل‌ترین، طبیعی‌ترین و کامل‌ترین عامل در پاسخ‌گویی به سوال‌های دینی کودکان و جذب آن‌ها به موضوع دین و دینداری است.

به ‌گزارش اداره‌کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، آخرین نشست از سلسله نشست‌های هفته‌ی ملی کودک با موضوع «کودکی زیر چتر ایمان» از سوی شورای کتاب کودک و با حضور سیدعلی کاشفی خوانساری و مجید راستی از نویسندگان حوزه‌ی کودک و نوجوان پنج‌شنبه 20 مهر از ساعت 11 تا 13 در سالن کنفرانس شماره‌ی دو مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

باتوجه به این‌که کودکان پرسش‌گر هستند و درباره‌ی‌ همه‌ی مسایل از جمله مسایل دینی از همان ابتدای کودکی سوال می‌پرسند این نشست درباره‌ی این موضوع برگزار شد که آثار منتشر شده‌ی دینی برای کودک و نوجوان چه اثری بر روی زندگی معنوی آن‌ها دارد و تاکنون چه کارهایی در این زمینه برای آن‌ها انجام داده‌ایم و چه کارهایی می‌توانیم انجام بدهیم.

کاشفی‌خوانساری در پاسخ به این پرسش با تاکید بر پرسش‌گری بچه‌ها در تمامی زمینه‌ها و از جمله دین گفت: بر این باور هستیم که دین موضوع مهمی است و می‌تواند به بچه‌ها کمک کند و در زندگی‌شان موثر باشد. بر همین اساس سعی می‌کنم با کمک چیزهایی خارج از روال عادی زندگی آن‌ها را با ایمان‌تر کنیم. اما این موضوع با هیچ چیزی غیر از جریان عادی و ساری و جاری زندگی ممکن نیست. برای دیندار شدن و دیندار کردن بچه‌ها شاید خیلی به برنامه‌ریزی یا کار فوق‌العاده و خارج از برنامه نیاز نباشد.

او ادامه داد: در مورد موضوع دین اگر روال عادی و طبیعی خود دین در زندگی پدر و مادر حضور داشته باشد دیگر خیلی دنبال کردن برنامه‌های فوق برنامه ضرورتی ندارد. خود جریان عادی زندگی در خانواده‌ی دین‌دار کمک می‌کند کودکان هم به این گرایش جذب شوند و پرسش‌های‌شان در مسیر طبیعی و فطری پاسخ داده شود.

به گفته‌ی این نویسنده اصیل‌ترین، طبیعی‌ترین و کامل‌ترین عامل در پاسخ‌گویی به سوال‌های دینی کودکان و جذب آن‌ها به مقوله‌ی دین و دینداری محیط خانواده است؛ چراکه دین در فطرت بچه‌ها ریشه دارد و کاملا با سیر طبیعی رشد انسان منطبق و سازگار است. بر اساس همین نگاه سالم و فطری در یک خانواده‌ی ساده، معمولی و دین‌دار گرایش‌های دینی در کودکان شکل می‌گیرد و پاسخ سوال‌ها را می‌یابند.

کاشفی کتاب‌های دینی منتشر شده‌ برای کودکان را آثاری با جنبه تبلیغی و آموزشی مستقیم و ناشی از نگاه غیرطبیعی دانست و توضیح داد: زمانی‌ کارها جنبه‌ی شعاری، نمایشی، سفارشی و تبلیغی پیدا می‌کند که پدر و مادرهایی از حسن نیت نگران هستند و می‌خواهند بچه‌های‌شان دیندار شوند و در این میان نهادهایی از این مساله سواستفاده می‌کنند و آثار شعاری‌ و تبلیغی‌تر براساس نیاز پدر و مادرها و بزرگ‌تر و نه کودکان عرضه می‌کنند.

او با تاکید بر نگاه دقیق به معنای حقیقی دین افزود: در یک نظام تفکر دینی، مهم‌ترین مولفه‌ها و مشخصات کدام است؟ آیا در چنین نظامی حس ظن داشتن به خالق و خلق مهم‌تر است یا به یادآوردن تاریخ رحلت امامان؟ آیا راست‌گویی مهم‌تر است یا این که کودک بداند بین شک رکعت سه و چهار چه تصمیم باید بگیرد؟

این پژوهش‌گر حوزه‌ی کودک یادآور شد: چنین فضایی ناشی از نگاه تبلیغی و شعاری به دین و تمرکز بر فرعیات و ظواهر دین است.

کاشفی در بخش دیگری از سخنانش نسبت انسان با حقیقت بنیادین هستی که همان پروندگار و نگرش دینی است را نسبت ماهی و دریا معرفی کرد و گفت: برای این‌که یک ماهی را دریایی کنیم نباید کار خاصی انجام دهیم فقط باید مراقب بود ماهی غیردریایی نشود. برهمین اساس باید عوامل بیرونی را هدایت کنیم تا مانع رسیدن به کمال نشوند.  

او براساس فطرت عمل کردن را دارای چند مشخصه‌ی ساده اما ضروری برشمرد و توضیح داد: مهم‌ترین مشخصه همان دوست داشتن خود و ناشی از این باور است که من مهم هستم. ارزشمند تلقی کردن خود و این‌که کسی خودش را دوست داشتنی و قابل احترام بداند کمک می‌کند تا بخش زیادی از مسیر طی شود.

این روزنامه‌نگار ادامه داد: با احترام گذاشتن و توجه و محبت به فرزندانمان این باور را به آن‌ها القا می‌کنیم که برای ما مهم و ارزشمند هستند. کسی که خودش را دوست دارد، اطرافیان، جامعه، خانواده و خدای خود را دوست دارد و با باور «من ارزشمند و دوست داشتنی‌ هستم» هیچ رفتار ناشایستی انجام نمی‌دهد. در حالی‌که کسی که به خود احترام نمی‌گذارد می‌تواند خطرناک و آسیب‌زننده باشد.

او ریشه‌ی هرگناهی را در این موضوع دانست که انسان خودش را دوست نداشته باشد و یادآور شد: پدر و مادری که فرزندش را همان‌طور که هست دوست دارد و به او محبت می‌کند و می‌پذیرد خدا هم به او کمک می‌کند.

کاشفی در پایان تاکید کرد: محور اصلی انسان است. رویکرد ما در موضوع دین براین اساس است که چه اندازه موضوع را ساده‌تر و از کجا شروع کنیم تا برای کودکان درونی‌تر و قابل‌پذیرش‌تر شود.

جایگاه حقیقی کودک را بشناسیم و باور کنیم

راستی دیگر نویسنده‌ی حاضر در این نشست نیز در آغاز سخنانش با اشاره بر این‌که در حال حاضر شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که گویی از سر اجبار بزرگ‌ترها باید همیشه مربی و کودکان شاگرد و یادگیرنده باشند، گفت: اشتباه از همین‌جا است. چه در حوزه‌ی دین و چه حوزه‌های دیگر اگر ما بزرگ‌ترها کنار کودکان قرار بگیریم کودکان احساس امنیت می‌کنند.

او توضیح داد: این آگاهی جدا از رفتار، گفتار و کردار نیست. وقتی به غلط اخلاق را از رفتار جدا می‌کنیم فقط سخن را تبدیل به یکسری شنیده می‌کنیم تا کودک چیزی یاد بگیرد. اگر ما حرف زدن را به حداقل برسانیم و رفتار را به عمل‌مان معنی کنیم خیلی از اتفاق‌ها درست و منطقی در جای خودش به وجود می‌آید و تاثیر می‌گذارد. در نتیجه بچه‌ها هم طبیعی رشد می‌کنند.

این نویسنده افزود: همه‌ی این‌ها را می‌خواهیم تا به مفهوم زندگی، یعنی لذت بردن از زندگی، رشد و تاثیرگذاری برسیم. فراموش نکنیم دانایی وقتی خوب است که تاثیری به وجود آورد.

راستی ویژگی انسان دین‌دار را دوست بودن با خودش برشمرد و گفت: همه معنی ایمان را می‌دانیم و مصادیق بسیاری دارد. اما وقتی به تعبیری از آن به عنوان چتر یاد می‌شود می‌توان چتر وسیعی باشد که مانند یک حفاظ درونی عمل کند و با تاثیرگذاری بسیاری از خطرهای بیرونی را به حداقل برساند.

به گفته‌ی این نویسنده خودسازی و خودشناسی لازمه‌ی رسیدن به خدا است.

او یادآور شد: چیزهایی در وجود کودکان وجود دارد که فطری، ذاتی و الهی است. بزرگ‌ترها با رفتار و گفتار معقول، منطقی و متین و نه اغراق و تحمیل شده می‌توانند آن فطرت را بهتر بیدار کنند و در نتیجه‌ی آن کودک به راحتی می‌تواند خودش را بشناسد.

این نویسنده‌ی کودک و نوجوان با ابراز تاسف از پافشاری بر یادگیری بسیار در زمان کوتاه از سوی بچه‌ها افزود: این مساله ربطی به دین ندارد. کودکان باید در دنیای طبیعی، سالم و قابل رشد قرار بگیرند و در موقعیتی باشند که به‌طور طبیعی رشد کنند؛ چراکه حد و حدود قابلیت‌های آن‌ها متفاوت است.

او با یادآوری این مساله که امروزه کودک را مانند یک دستگاه ضبط صوت می‌بینیم که با یک‌بار گفتن باید همه چیز را یاد بگیرد تاکید کرد: درحالی‌که باید حرف را به حداقل برسانیم و مثل او و در کنار او باشیم. آن‌گاه کودک خلاف ما رفتار نمی‌کند؛ چراکه کمک می‌کنیم قابلیت‌هایش را بشناسد.

راستی با تاکید بر این‌که ایمان مرتبه‌ی خیلی بالاتری از دین است؛ چراکه باور جزئی از آن است، باوری که تبدیل به رفتار می‌شود، ادامه داد: تا چیزی را باور نکنیم در رفتارمان تاثیری نمی‌گذارد. دانستن یا ندانستن ارزشی ندارد وقتی به رفتار تبدیل نشود. مانند قانون و اخلاق که تا زمانی‌که یکی نشود آسیب‌های خودش را نشان می‌دهد.

او یادآور شد: تعریف هر آدم با رفتارش واقعی است. در غیر این‌صورت گفتار می‌تواند تحت تاثیر حفظ کردن مجموعه‌ای از کتاب‌ها هم باشد.  

این نویسنده با تاکید بر این‌که کودک را باید در جایگاه خودش قرار بدهیم، توضیح داد: باور بزرگ‌تر مهم است. باور کنیم کودک، کودک است و باید به‌طور طبیعی رشد کند و ما می‌توانیم به او کمک کنیم. نه این‌که شکنجه‌گر باشیم. اگر باور درست شکل بگیرد هم خودمان و هم کودک جایگاه خودش را پیدا می‌کند.

به گفته‌ی او یکی از عواملی که می‌تواند به رشد دینی و ایمانی کودک و حتی همه‌ی افراد کمک کند که جایگاه هر کسی را بدانیم و آن‌را باور کنیم. همچنین از خلال دوستی با خود و کودکان وقتی همدیگر را بپذیرند، تاثیرپذیری خیلی بیشتر می‌شود.

راستی با تاکید بر این که پدر و مادرها هم باید همیشه از کودکان یاد بگیرند، افزود: اگر آن‌ها هم یاد بگیرند می‌توانند به کودک چیزی یاد بدهند.

او خودیابی را قدمی برای ایجاد چتر ایمان به شکل واقعی دانست و تاکید کرد: اگر ساختگی باشد فقط شعار است. اگر هر رفتاری درست باشد تبدیل به شاه‌راه می‌شود. ادبیات و هنر هم شکلی از گفتار با رفتار است. چرا بچه‌ها قصه را دوست دارند؟ چون قصه را می‌توانند تصور کنند و تصویر آن‌را در ذهن‌شان گسترش دهند.  

راستی با اشاره بر این‌که وسعت یک انسان به اندازه‌ی آثاری است که از خودش برای دیگران باقی می‌گذارد، گفت:  باور ما باید جزوی از خودمان شود و خودمان را دوست داشته باشیم. خود دوستی بخشی از تضمین چتر ایمان است و خود باوری ایمان را قوی‌تر می‌کند.

این نویسنده با اشاره به حدیثی از حضرت علی(ع) مبنی بر این‌که با خشم تربیت ممکن نیست اظهار کرد: خشونت شکل‌های مختلفی دارد. نمی‌توان به کودک چیزی را تحمیل کرد و زور گفت. نوعی از زورگویی به بچه‌ها می‌تواند حجم چیزهایی باشد که به بچه یاد می‌دهیم. ظرفیت مخاطب و لحن گفتن خیلی مهم است. تحقیقات نشان می‌دهد توانایی یادگیری کودکان در کلاس شاد 6 برابر می‌شود.

او در ادامه و درباره‌ی خرافاتی که ممکن است کودکان در معرض آن‌ها قرار بگیرند گفت: هر باوری، باور الهی نیست. یکی از نیازهای جامعه ما رسیدن به یک زبان مشترک است. اگر درک از زبان متفاوت باشد بهم ریختگی به وجود می‌آید. بر همین اساس ابتدا باید خود ما به برداشت درست از دین رسیده باشیم بعد از کودک بخواهیم برداشت‌هایش از دین حساب شده، دقیق و کاربردی باشد.

راستی در پایان تاکید کرد: در ارتباط با موضوع دین باید راه را به کودک نشان بدهیم اما نباید فقط امر و نهی کرد بلکه باید با کودک یاد بگیریم و یاد بدهیم.

سلسله نشست‌های تخصصی هفته‌ی ملی کودک از 15 تا 20 مهر 1396 در مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =