بهگزارش روابطعمومی ادارهکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان، با حمایت مهدی جمال مدیرکل کانون پرورش فکری سمنان و بههمت مهرناز نصیری کارشناس مرکز آفرینشهای ادبی این استان، ۸۰ عضو نوجوان و مربیان کارگاههای ادبی مراکز فرهنگیهنری سمنان، مهدیشهر، شهمیرزاد، دامغان و شاهرود پنجشنبه دوم آذرماه در هشتمین نشست ادبی «دو پنجره، دو لبخند» در حضور «عبدالمجید نجفی» شاعر و نویسندهی کودک و نوجوان به نقد و بررسی کتاب «راز خانهی سه خواهرون» پراختند.
کانونی هستم و کانونی خواهم بود
نجفی در پنجره اول این نشست که با یک دقیقه سکوت به یاد کودکان زلزلهزده استانهای غرب کشور بهویژه کرمانشاه و به نشانه همدری با آنها آغاز شد، ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع مربیان و اعضای نوجوان کانون پرورش فکری استان سمنان، نخست خاطرهی کوتاهی از دوره نوجوانی خود بیان و تأکید کرد: هر جای کرهی زمین که وارد شوم کانونی هستم و کانونی خواهم بود؛ چراکه کانون نه تنها برای من یک انتخاب؛ بلکه یک نوع زیست و در واقع نوعی زندگی بود.
وی با ابراز تأسف از اینکه کاش از همان هفت سالگی وارد کانون میشدم، گفت: غفلت از آثار مکتوب، کتاب و کتابخوانی، ضرر و خسارت جبرانناپذیری به بار خواهد آورد.
نجفی اظهار داشت: پیدا کردن دوست، آسان است و بستگی دارد به اینکه چهطور به این موضوع نگاه کنیم؛ اما از دستدادن دوست، خیلی راحت است؛ حتی به اندازه بیان یک جمله کوتاه!
نویسنده کودک و نوجوان همچنین بیان داشت: مفهوم انشا؛ یعنی اندیشه و تفکر و چیزی که اصلاً در زنگ انشا اتفاق نمیافتاد، جریان تفکر و اندیشه بود و همین موضوع منجر به بنبست زنگ انشا در مدرسه شد.
نجفی با بیان اینکه، سواد و دانش چیزی است که باید با اشتیاق بیاموزید و از آموختن آن لذت ببرید، گفت: داستان در ذهن و نگرش مخاطب اثر میگذارد و با تخیل ارتباط دارد؛ در واقع هنر، شعر و قصه به مخاطب اثر، قوهی تصور و تخیل یاد میدهد و این امکان را فراهم میکند تا مخاطب، خود را جای دیگری قرار دهد.
تقویت گوشکردن و نگاهکردن، منجر به خلاقیت میشود
نویسنده کودک و نوجوان در ادامه با تأکید بر تفاوت بین نگاهکردن با دیدن و گوشکردن با شنیدن افزود: باور من این است که بیش و پیش از فراگیری فن نویسندگی، تقویت گوشکردن و نگاهکردن است که اهمیت دارد و منجر به خلاقیت میشود و برای اینکه خوب بنویسیم نیاز است تا خوب بیندیشیم و خوب احساس کنیم.
نجفی خاطرنشان کرد: مراد از گوشکردن، تنها شنیدن نیست؛ چون شنیدن به حس شنوایی برمیگردد؛ اما گوشکردن، عمیقتر و چیزی فراتر از شنیدن و در واقع به مفهوم دقتکردن است برای اینکه صداها حتی وزش آرام نسیم یا خشخشِ حرکت یک مورچه بر کنارهی دیواری ترک خورده را بتوانیم به خواننده منتقل کنیم، پس داستاننویس خوب شدن، صرفِ یادگیری قواعد و الفبای نویسندگی نیست؛ بلکه خوب گوشکردن و خوب نگاهکردن است که میتواند ما را به وادیِ خلاقیت رهنمون باشد.
در ادامه، اعضای نوجوان به نقد کتاب «راز خانهی سه خواهرون» پرداختند و درخصوص نام شخصیتهای داستان، عنوان کتاب، مکان و زمان حوادث داستان، نقطهی اوج و فرود داستان، راوی یا زاویه دید، زمینه و فضای داستان و...، نظرها و دیدگاههای خود را بیان کردند.
نقد آثار اعضا در پنجره دوم
نویسنده «راز خانهی سه خواهرون» در پنجره دوم این نشست که با همخوانی سرود ایران توسط اعضا و مربیان، آغاز شد، به نوشتههای اعضا گوش سپرد و برای تقویت توانایی هنریشان با اشاره به سخن گابریل گارسیا مارکز، مبنی بر اینکه «روزی متوجه شدم از تنها چیزی که واقعاً از آن لذت میبرم، داستانسرایی است، هیچکس و هیچچیز نمیتواند مرا وادار به پذیرش یا انجام کار دیگری بکند»، اظهار داشت: با دقت و تیزبینی در این عبارت، متوجه دو نکتهی مهم میشویم. یکی اینکه اگر از چیزی لذت میبریم، انگیزهی کافی برای انجام آن داریم و بیهیچ احساس خستگی برای رسیدن به مقصود در راهی قدم میگذاریم که میدانیم با طبیعت ما، سازگاری دارد و به بیان دیگر، کاری میکنیم که از آن لذت میبریم. دیگر اینکه هیچکس نمیتواند جلوی حرکت راهی را که در آن گام نهادهایم، بگیرد و نکتهی اساسی حرف مارکز در همین ایستادگی است.
نجفی در پایان سخنانش از اعضای نوجوان خواست تا آثار داستانی آنتوان چخوف پدر داستاننویسی کوتاه جهان و نمایشنامهنویس را نیز بیشتر مطالعه کنند.
چیستی داستان، سؤالهای داستانی، موضوع، شخصیتپردازی و زبان پرداخت در داستان از دیگر موضوعاتی بود که این نویسنده کتابهای کودک و نوجوان به آنها اشاره کرد.
گفتنی است جشن امضای کتاب با نویسنده، اهدای عروسک موقرمزی برگرفته از کتاب «راز خانهی سه خواهرون» به نویسنده، نشست صمیمی ویژه مربیان کارگاه نوشتن خلاق از دیگر برنامههای اینروز بود و در پایان، به نمایندگی از سوی مدیرکل کانون پرورش فکری استان سمنان از عبدالمجید نجفی با تقدیم لوح و هدیهای قدردانی شد.
«راز خانهی سه خواهرون» از داستانهای ماجراجویانه و رازآمیز برای نوجوانان است که در فاصله زمانی ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ شمسی اتفاق میافتد. بهار، دختربچهای است که پدرش راننده عبدالله خان از صاحبمنصبان قشون است. سه خواهر با روحیات متفاوت، دختران عبداللهخان هستند و در یک خانه اعیانی زندگی میکنند. پسر خانواده را به فرانسه فرستادهاند.
سه جوان، مخفیانه از راه میرسند و مهمان خانه سه خواهرون میشوند و با آمدنشان، اتفاقات عجیبی رخ میدهد.