به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران، گروه تحریریه هفتهنامه دوچرخه به مناسبت یکسالگی فعالیت رادیو دوچرخه، میهمان اعضای کودک و نوجوان با نیازهای ویژه و دیگر اعضای مرکز ۲۱ کانون تهران بودند.
محمود سلیمانی، مدیرکل کانون استان تهران در این میهمانی صمیمانه حضور یافت و در رابطه با توانایی و فعالیتهای چشمگیر اعضای فراگیر کانون سخن گفت. وی در ابتدا در رابطه محدودیتهایی که افراد در زندگی با آن مواجه میشوند بیان داشت؛ همه آدمها در زندگی با محدودیتهایی مواجهاند. این محدودیتها برای عدهای کمتر و برای برخی بیشتر است. یعنی در عالم، آدمی نداریم که همهچیز در اختیارش باشد.
وی افزود؛ این محدودیتها گاهی جسمی است؛ یعنی از نوعی که اعضای عزیز با نیازهای ویژه با آن مواجه هستند، مثل نیازهای دیداری، شنیداری و ...اما همین بچهها، یعنی مبیناها و رادمان ها و دیگران، نشان دادند که از این محدودیتها میتوان گذشت. این بچهها نشان دادند که مهم نیست که چه داشتههایی داریم! مهم این است که از آنها بهترین استفاده را بکنیم.
وی ضمن تقدیر از مربیان مراکز فراگیر که در کشف استعدادها و توانایی این بچهها، دلسوزانه تلاش میکنند، خطاب به اعضای حاضر در این نشست یادآور شد؛ بچههای عزیز، یادتان باشد که محدودیتها هرگز مانع رسیدن به قلههای موفقیت و آینده درخشان نیست. حتماً شنیدهاید که دوستان شما در مرکز فراگیر ۲۴ سال گذشته در میان گروههای شرکتکننده در جشنواره نمایش عروسکی به مقام اول رسیدند و این اتفاق نه از سر دلسوزی، که به خاطر تلاشی بود که برای رسیدن به موفقیت از خود نشان دادند. پس منتظر نباشید دیگران برای شما کاری انجام دهند، خودتان همت کنید تا با توکل به خدا و پشتکار به آنچه میخواهید برسید.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که کانون بتواند در سالهای آینده تعداد مراکز فراگیر را در تهران افزایش دهد تا بچههای با نیازهای ویژه در هر منطقهای که باشند بهراحتی بتوانند از امکانات این مراکز کانون استفاده کنند.
در ادامه این نشست، اعضای نوجوان با نیازهای ویژه از فعالیتهایشان در مرکز ۲۱ گفتند. سیده مبینا موسوی عضو روشندل این کتابخانه که حدود ۱۰ سال است عضو مرکز ۲۱ است، در ابتدای برنامه برای میهمانان غزلی از بوستان سعدی را خواند.
سپس در رابطه باعلاقهاش به ادبیات بهویژه شعر میگوید: فکر میکنم که هر انسانی، نیازمند آموختن سه دانش است. اول، فلسفه که از طریق آن، بتواند به چراهای زندگیاش پاسخ دهد. دوم، باید به روانشناسی مسلط شود تا بتواند رفتار انسانها را ارزیابی کند؛ و سوم، ادبیات بیاموزد تا از لطافت زندگی هم بهرهمند شود. من سومی، یعنی ادبیات را انتخاب کردهام. میخواهم پزشک روح آدمها بشوم و با ادبیات، روحشان را بهسوی خیر و شادی سوق دهم.
او ادامه داد: من سالهاست که در کلاسهای مشاعره و کارگاه ادبی کانون شرکت میکنم. در کلاس مشاعره توانستم محفوظات شعریام را به بیش از هزار بیت برسانم و چندین بار هم برنده مسابقههای شعرخوانی و مشاعره استانی در کانون شوم. من همیشه به خودم میگویم ندیدن، نتوانستن نیست. چهبسا نابینایانی که ثابت کردهاند از انسانهای دیگر، بیناتر هستند و میتوانند بقیه را هدایت کنند.
مبینا دلش میخواهد بتواند با دیگر نوجوانان نابینای کشورش ارتباط داشته باشد تا از حالوروز هم خبر داشته باشند. او در پاسخ به دعوت سردبیر رادیو دوچرخه در رابطه با فعالیت در این نشریۀ شنیداری گفت: تا آنجا که میدانم در ایران حدود ۸۰۰ هزار نابینا و کمبینا داریم که تعدادی از آنها، نوجوان هستند. این نشریه میتواند پنجرهای روشن برای ما بشود تا بتوانیم هم آثار بهروز بچهها و نویسندگان گروه سنی خود را بشنویم و هم با همه نوجوانان هم سن و سالمان ارتباط برقرار کنیم.
رادمان سلطان لو، نوجوان نابینای دیگری است که در وارد گفتگو میشود. رادمان در کلاس نهم درس میخواند و آرزویش مناسبسازی برخی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، برای نابینایان است. او که علاقه زیادی به کامپیوتر دارد، میخواهد در آینده در رشته ریاضی درس بخواند و مهندس آی تی شود، هرچند میداند این رشته هنوز در ایران برای نابینایان مناسبسازی نشده است.
طاهره بشیر مربی فرهنگی این کتابخانه کانون که در میان بچهها نشسته بود، از اجرای فعالیتهای مشترک این اعضا میگوید.
وی یادآور شد؛ در این کتابخانه، بچههای بینا و نابینا و حتی ناشنوا، همه باهم هستند. یعنی بچهها سعی میکنند نیازهای هم را بشناسند. آنها دستبهدست هم میدهند و در شکلگیری فعالیتهای گروهی به هم کمک میکنند.
بشیر در رابطه با اجرای طرح کتاب گویا توسط نوجوانان گفت؛ به دلیل اینکه سرعت انتشار کتابهایی با خط بریل خیلی کم است، ما با کمک نوجوانهای مرکز، هر شب بخشی از کتاب موردعلاقه نوجوانان را گویا میکنیم و فایل آن را در گروه اعضای مرکز میگذاریم تا بچههای با نیازهای ویژه هم بتوانند از آن استفاده کنند.
وی همچنین در رابطه با اجرای نمایش خیمهشببازی اعضای نابینا در کنار دیگر اعضا گفت؛ یکی دیگر از فعالیتهای مشترک بچهها باهم، نمایشی «خیمهشببازی» با عنوان « به دنبال بخت» بود که بچههای روشندل، صداپیشهاش بودند و دیگر نوجوانان عروسکگردانی میکردند. این نمایش به جشنواره هنرهای نمایشی استان و جشنواره ملی هنرهای آئینی سنتی راه پیدا کرد و بارها در مناسبتهای دیگر اجرا شد.
این مربی فرهنگی در رابطه با تلاش مربیان کانون در کتابخانههای فراگیر گفت: دکتر «میلانی»، سالها روانشناس و مشاور اعضا و والدین مراکز فراگیر کانون تهران است. ایشان در جلسات متعددی که با ما مربیان و بچههای با نیازهای ویژه داشت دو نکته را بارها به ما یادآوری کردند؛ یکی اینکه نباید منتظر باشیم دیگران برای ما کاری کنند و دیگر اینکه هرکداممان، در حد خودمان، شمعی به دست بگیریم و اطرافمان را روشن کنیم.
در این میان اعضای ناشنوا هم به زبان اشاره شروع به صحبت کردند. «افسانه صفر خانی» که از کودکی عضو مرکز ۲۱ بوده، حالا در رشته نرمافزار کامپیوتر فارغالتحصیل شده و بهعنوان کارورز به مربیانش کمک میکند.
در جمع نوجوانها، ساره شریعتی، غزل اطیابی، ساغر آبلو و ثمین عزتی، به ترتیب، کلاس اول، دوم، سوم و چهارم دبستان هم همراه ما بودند. پدر ساغر میگفت: «ساغر و ثمین، اولین نابینایانی هستند که در مدرسه عادی تحصیل میکنند. وقتی مدیر مدرسه ابو المعالی، تواناییهایشان را دید، قانع شد که باید پذیرای آنها باشد. حالا آنها کنار بقیه درس میخوانند و دوستان خوبی هم دارند».
ساغر که در خیمهشببازی، صداپیشۀ عروسک شیر بود گفت:« سه بار نمایش خیمهشببازیمان را برای خیریه اجرا کردیم. مربیها بلیت میفروختند و ما نمایش اجرا میکردیم. بعداً پول بلیتها را برای بچههای خیریه نصیرآباد هزینه میکردیم. راستی ما هر زمستان، حوالی اسفند، اینجا، بازارچه خیریه هم برگزار میکنیم. خود من سال قبل با کمک مادرم، کلی خوراکی خوشمزه خانگی درست کردیم و آنها را فروختیم.
این گفتگو در هفتهنامه دوچرخه ضمیمه روزنامه همشهری به سردبیری سید سروش طباطبایی به چاپ رسیده است.