گزارش: فرناز میریسالهاست که کودکان و نوجوانان بسیاری از سراسر ایران دوران کودکی و نوجوانیشان را در کانون و کتابخانههای کانون حالا چه در قالب مراکز ثابت و چه پستی و سیار میگذرانند. عضو کانون پرورش فکری شدن همانا و کانون خانه دوم آنها شدن همانا! بچهها از ۶ سالگی تا ۱۶ سالگی میتوانند به کانون بیایند و با فعالیتهای گوناگون البته با محوریت کتاب و کتابخوانی سرگرم باشند. برای آنها که روزهای بسیاری را در کانون سپری کردهاند، پایان ۱۶ سالگی و جدایی از کانون سخت است. اما کانون که خانه دوم بچههاست دری را به روی آنها که دوستش دارند نمیبندد. از این به بعد بچههای بالای ۱۶ سال به عنوان عضو ارشد میتوانند در برگزاری کارگاهها و فعالیتها به مربیانشان کمک کنند و به کانون رفت و آمد داشته باشند یا عضو انجمن ادبی و دیگر انجمنهای در دست راهاندازی شوند. این کمک و همکاری به نوع فعالیتشان در دوران عضویت و علاقهمندی و تواناییهایشان بستگی دارد. بسیاری از مربیان یا کارشناسان و مدیران حال حاضر کانون خود از اعضای کانون بودهاند که پس از پایان دوران رسمی عضویت مدتی هم به عنوان عضو ارشد با کانون همکاری داشتهاند. با برخی از این مربیان یا مسوولان کانون گپ و گفتی دربارهی نحوهی فعالیت اعضای ارشد داشتیم.
پرورش هنرمندان آینده!
سعیده عزیزیان، سرپرست معاون فرهنگی کانون استان تهران
یکی از دلایلی که انجمنها در کانون شکل گرفت نیز گسترش ارتباط اعضای ارشد با کانون بود تا یکباره ارتباط آنها با کانون قطع نشودبه گفته او اعضای ارشد در برخی از فعالیتها مانند همکاری در برپایی جشنوارهها، مسابقات، فضاسازیها و حتی شادپیماییها با کانون و مربیانشان همکاری میکنند.
این اتفاق در سطح تمامی مراکز میافتد اما اگر مرکزی عضو پایدار بیشتری داشته باشد و آنان بتوانند بر حسب علاقهمندی و توانمندیهایشان در کنار مربیان فعالیت داشته باشند، خروجی اعضای ارشد آن نیز بیشتر خواهد بود.
این همکاری ابعاد گستردهتری هم دارند و به گفته عزیزیان برخی از اعضای ارشد به عنوان روزنامهنگار یا تصویرگر، گرافیست یا در گروههای ادبی و به عنوان نویسنده با کانون همکاری دارند.
عزیزیان که خود از اعضای ارشد کانون بوده و در حال حاضر به عنوان سرپرست معاون فرهنگی کانون استان تهران مشغول به کار است، درباره علت جدا کردن اعضای ارشد از سایر اعضا بعد از ۱۶ سالگی میگوید: وقتی بچهها از عضویت کانون خارج میشوند دیگر نمیتوانند در کلاسهای کانون و در کنار دیگر اعضای کانون در کتابخانهها حضور یابند؛ چراکه از نظر سطح مهارت و دانش با دیگر اعضا متفاوت هستند.
او توضیح داد: یکی از دلایلی که انجمنها در کانون شکل گرفت نیز گسترش ارتباط اعضای ارشد با کانون بود تا یکباره ارتباط آنها با کانون قطع نشود؛ چراکه بچهها در طول سالهای عضویتشان وابسته و دلبسته فعالیتهای کانون میشوند و کانون را به نوعی خانهی دوم خودشان میدانند.
سرپرست معاون فرهنگی کانون استان تهران افزود: بنابراین حضور اعضای ارشد در قالب شرکت در انجمنها در کنار هم سن و سالهایشان به حفظ این ارتباط کمک میکند.
شایان ذکر است انجمن ادبی در کانون استان تهران ۲۰ سال قدمت دارد و علاوه بر آن به تازگی انجمن هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و نجوم در آن راهاندازی شده و قرار است تعداد انجمنها به ۱۰ انجمن برسد.
به گفته عزیزیان اگر اعضای ارشد را در قالب فعالیتهایی که دوست دارند جذب انجمنها کنیم و به سمت علاقهمندیهایشان سوق دهیم، میتوانیم برای آینده نویسنده و هنرمند در شاخههای مختلف پرورش دهیم.
کانون درها را نمیبندد!
فرهاد آقابیگی، معاون فرهنگی کانون استان خراسان رضوی
آقابیگی به گفتهی خودش از سال ۶۹ عضو مرکز شماره دو کانون مشهد بوده یعنی زمانی که حدودا ۹ یا ۱۰ سال سن داشته است.
او میگوید: بزرگترین ویژگی کانون که برای من جذاب بود و هنوز هم آنرا به نوعی تجربه میکنم این بود که کانون به من فرصت تجربه کردن را میداد. مربی در کنار و همراه من بود تا تجربههای من در زمینههای مختلف پخته شود و شکل بگیرد.
وی ادامه داد: ویژگی دیگر اینکه همیشه آزادی عمل در مراکز و فعالیتهای کانون وجود داشت. من خیلی به چهارچوبها علاقه نداشتم؛ چراکه چهارچوبها من را دچار استرس میکرد. اما در کانون این آزادی عمل را داشتم که به انتخاب خودم فعالیتی را انجام بدهم و مربی هم در این مسیر با من همراهی میکرد.
به گفتهی معاون فرهنگی کانون خراسان رضوی این ویژگیها سبب شد کانون برای او خیلی جذاب باشد.
آقابیگی به گفته خودش در کودکی ساکن بلوار وکیلآباد مشهد بوده است برای رفتن به کانون به نوعی از یک سوی شهر به سوی دیگر آن میرفته اما حتی وقتی عضو ارشد هم بوده همچنان به مرکز رفتوآمد و همکاری داشته است.
بیشتر فعالیتهای آقابیگی در زمینه فعالیت نمایشی بوده البته در حوزههای دیگر مانند معرفی شخصیت، روخوانی کتاب یا فعالیتهای علمی هم کار میکرده اما از همه بیشتر به کارهای نمایشی علاقه داشته است.
او از راهاندازی یک مرکز تئاتر در دوران نوجوانیاش در کانون گفت و توضیح داد: زمانی که عضو ارشد بودم آقای علیاکبر حلیمی، کارشناس هنری استان و مربیان به ما کمک کردند و دو اتاق در مرکز را در اختیارمان گذاشتند تا در زمینه نمایش کارهایی را تولید، تمرین و اجرا کنیم. یکی از کارهایی که ما اعضای نوجوان در آن مرکز نمایش اجرا کردیم به جشنواره بینالمللی مبارک راه یافت. همچنین اجراهای خوبی در سطح شهر داشتیم و حتی به دلیل استقبال مخاطبان یعنی خانوادهها و مدارس گاهی اوقات تا ۷۰ بار هم نمایشی را اجرا میکردیم.
آقابیگی تاکید کرد: خوشبختانه کانون این ویژگی را دارد که در را به روی بچهها نمیبندد. حتی اگر عضو هم نباشی امکان رفت و آمد به مراکز کانون و بحث و گفتوگو با مربیان وجود دارد و هیچوقت کسی به شما نمیگوید «نمیشود، نمیتوانی!»
او ادامه داد: از آنجا که در آن زمان در دوره نوجوانی در مرکز تئاتر فعال بودم و امکاناتی به دلیل حضور ما وجود داشت کار مستمری در این حوزه شروع شده بود و ناخودآگاه سبب شد ماندگار شویم. آن دوران هنوز بحث انجمنها مطرح نبود اما فعالیتها در چنین فضاهایی مانند کارگاه نمایش ما وجود داشت و تجربیاتمان را به دیگر اعضای کانون منتقل میکردیم.
به گفتهی آقابیگی از آنجا که آن دوران یعنی بعد از ۱۶ سالگی در کارگاه تئاتر فعال بوده خیلی تلخی رفتن و دل کندن از کانون را حس نکرده است.
کمتر سازمانی را مانند کانون پرورش فکری پیدا میکنیم که خودش نیروی خودش را پرورش و رشد میدهداو گفت: تا سال ۷۹ به عنوان عضو در کانون بودم. بعد از آن دانشجو شدم و به شهر دیگری رفتم. اما همچنان ارتباطم با کانون قطع نشد. وقتی به بیرجند رفتم در آنجا به عنوان مربی تئاتر در مرکز کانون بیرجند کارم را آغاز کردم. تقریبا تا سال ۸۳ آنجا بودم و کارهای خوبی در آن مرکز تولید شد. یکی از تولیدات ما با نام «حسنک و دیو سیاه» به عنوان نمونه کار سازمان صدا و سیما استان خراسان رضوی در جشنوارههای استانها انتخاب و ضبط تلوبزیونی شد.
معاون فرهنگی کانون استان خراسان رضوی در ادامه توضیح داد: وقتی از بیرجند برگشتم تابستانها به عنوان مربی تئاتر با کانون همکاری داشتم و بعد از آن به عنوان روابط عمومی استان مشغول به کار شدم. از سال ۸۴ تا سال ۹۰ مسئول روابط عمومی استان و یک سال هم مسئول کانون زبان مرکز شریعتی بودم. پس از آن به عنوان معاون اداری مالی و در حال حاضر معاون فرهنگی کانون استان خراسان رضوی مشغول کار هستم.
او معتقد است اینکه خود بچهها هم دوست ندارند از کانون جدا نشوند و همچنان با کانون ارتباط داشته باشند، اتفاق خوبی است؛ چراکه برای مثال در بحث انجمن ادبی هنوز اعضایی که در حال حاضر دانشجو هستند به انجمن میآیند و حضور دارند.
آقابیگی به عنوان نمونهی موفق، از یکی از اعضایش یاد کرد که در مرکز تئاتر خیلی پرانرژی و خلاق بوده و چندوقت پیش دیده است در بخش هنر و تجربه به عنوان یک فیلمساز مشغول فعالیت است. عضوی که خودش هم به نقش کانون در موفقیت و ایجاد انگیزه اشاره کرده است.
او با تاکید بر اینکه کانون به صورت زیرساختی شخصیت افراد را میسازد، اظهار داشت: وقتی این ویژگیها در افراد شکل میگیرد، افراد پختهتر میشوند و تاثیر مثبتی بر جامعه میگذارند.
معاون فرهنگی کانون استان خراسان یادآور شد: کمتر سازمانی را مانند کانون پرورش فکری پیدا میکنیم که خودش نیروی خودش را پرورش و رشد میدهد و بعد از کمک آن استفاده میکند. کجا چنین سازمانی با چنین کیفیتی پیدا میشود. این ویژگی خیلی خاص است.
به گفتهی او شاید علت اینکه همیشه بدنه مربیان و کارشناسان کانون پخته و با تجربه بوده است نیز همین باشد که بسیاری از اعضای خود کانون در بخشهای مختلف مشغول به کار میشوند.
او در پایان تاکید کرد: از سوی دیگر روح کانون همیشه اجازهی تجربه و رشد کردن را به اعضایش میدهد و این ویژگی هم همیشه در کانون وجود داشته است.
حضور بدون چشمداشت اعضای ارشد در کانون
قدریه محمودی، کارشناس روابط عمومی استان کردستان
محمودی که ۱۴ سال سابقه همکاری با کانون را دارد دربارهی ارتباط اعضای ارشد با کانون در این استان میگوید: حضور اعضای ارشد در شهرهای مختلف متفاوت است. اما بچهها در قالب حضور در انجمن یا در فعالیت فیلمسازی و انیمیشنسازی یا نمایش همچنان به کانون میآیند و با مربیها کار میکنند.
او ادامه داد: در خیلی از مراکز در صورت نیاز به مربی از اعضای قدیمی و ارشد استفاده کردهایم. برخی از اعضای قدیمی و ارشد هم در حال حاضر خبرنگار هستند و به نوعی همچنان به کانون رفتوآمد دارند و از فعالیتها خبر و گزارش تهیه میکنند.
این کارشناس روابط عمومی از استقبال یکی از اعضای قدیمی که به عنوان مجری برنامه مهرواره با کانون همکاری داشته است گفت و توضیح داد: خود بچههای قدیمی و اعضای ارشد از زنده شدن ارتباطاتشان با کانون استقبال میکنند و علاقهمند به حضور در کانون و فعالیتهای کانون هستند. از آنجا که بچهها خیلی مشتاق هستند برای مثال انجمن ادبی، نمایش و فیلمسازی را ایجاد کردهایم تا اعضای ارشد حضور داشته باشند.
بچهها در قالب حضور در انجمن یا در فعالیت فیلمسازی و انیمیشنسازی یا نمایش همچنان به کانون میآیند و با مربیها کار میکننداو به موفقیت اعضای مرکز کامیاران در حوزه فیلمسازی اشاره کرد و گفت: بچههای ما در رشتهی فیلمسازی خیلی موفق بودهاند و فیلمهایشان در جشنوارههای داخلی و خارجی به نمایش درآمده است. اما همیشه برای هر برنامهای مربوط به کانون بدون هیچ چشمداشتی برای تهیه فیلم و عکس میآیند و به ما کمک میکنند.
به گفته محمودی در حال حاضر برخی از این اعضای ارشد مانند تیمور قادری یا سامان حسینی در مرکز کامیاران همکار مربی هستند و کمک میکنند تا فعالیت مربوطه را برای اعضای جدید انجام دهند. همچنان با شوق و اشتیاق خاصی در کارگاهها حاضر میشوند.
شروع کارهایم با کانون بود
تیمور قادری، عضو ارشد مرکز کامیاران
قادری در نوجوانی چند سالی عضو کانون پرورش فکری بوده است و در حال حاضر به عنوان عضو ارشد در قالب همکار مربی و فیلمساز با کانون همکاری دارد.
چند سال پیش با کمک کانون و تجهیزاتی که در اختیارشان گذاشته میشود فیلم «سوختن در آب، غرق شدن در آتش» را میسازد که در جشنواره رشد به عنوان برگزیده انتخاب میشود.
به گفتهی خودش تم اغلب فیلمها و نوشتههایش کودک و نوجوان است؛ چراکه از زمان عضویت در کانون تاکنون داستان و کتاب در حوزه کودک و نوجوان زیاد خوانده است.
دو تا از داستانهای او در زمینه کودک و نوجوان در جشنواره خوارزمی جایزه گرفته است.
به گفته خودش فیلمسازی و خط فکریاش را مدیون کانون است و زمانی که عضو کانون بوده جبار شافعیزاده از کانون خیلی به او کمک کرده و فیلم و کتابهای زیادی برای دیدن و خواندن به او معرفی کرده است.
به گفته قادری، شافعیزاده مسیر فکریاش را شکل داده و شروع کارهایش با کانون بوده است.
او همچنین سال گذشته یک کارگاه آموزشی برای اعضای مرکز کامیاران در زمینه فیلمسازی برگزار کرده است و میگوید دوست دارد با کانون تهران هم فیلم بسازد و اشتراکگذاری تجربیات اعضای ارشد با اعضای جدید را در پرورش خلاقیتها خیلی مفید میداند.