کانون پرورش فکری سیستان و بلوچستان با تاکید بر ابعاد مختلف فعالیتهایش بعد از حادثه دلخراش آتشسوزی در یکی از مدارس زاهدان به سراغ دانشآموزان آن مدرسه رفته تا حال و هوای آنها را تغییر دهد و برای ساعتی خنده بر لبانشان بنشاند.
گزارش: فرناز میریصبح روز ۲۷ آذر به دلیل واژگون شدن چراغ نفتی در یکی از کلاسهای دبستان دخترانه اسوه در زاهدان این مدرسه دچار آتشسوزی شد که در پی آن چهار دانشآموز مدرسه فوت کردند. حادثهای تلخ و ناگوار که لغو مجوز آموزشی آن مدرسه را در پی داشت. هرچند دیگر دانشآموزان بازمانده از آن حادثه در مدارس مختلف شهر زاهدان ثبتنام و مشغول تحصیل شدند اما استرس بعد از حادثه و ترس و غم ناشی از آتشسوزی، از دست دادن دوستانشان و جدا شدن از همکلاسیها روح آنها را به شدت آزرده، رنجور و آسیبپذیر کرده است. بدیهی است مشاوره و گفتوگوی تخصصی با آنها برای کاهش استرسهای بعد از حادثه، ایجاد فضای شاد و بهکارگیری راهکارهای اصولی به این بچهها کمک میکند تا زودتر این روزهای تلخ و استرسآور را پشت سر بگذارند و به زندگی عادی و دور از استرس و ترس بازگردند. در همین راستا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سیستان و بلوچستان و مرکز مشاوره دانشآموزان، هفته گذشته ویژهبرنامهای را برای روحیه بخشی به کودکان حادثهدیدهی مدرسه اسوه حسنه زاهدان اجرا کردند.
مربیان کانون پرورش فکری با طراحی این ویژهبرنامه و حضور در میان کودکان سعی در برطرف کردن تاثیر نامناسب آن حادثه دلخراش داشتند. ویژه برنامهای که در قالب بخشهای مختلف نمایش عروسکی، مسابقههای متنوع و دیگر برنامهها سعی میکرد لحظات شادیآفرین را برای کودکان و البته در کنار خانوادههایشان رقم بزند.
لحظه دیدار دوبارهی هم مدرسهایها و شور و شوق و هیجان بچهها از این دیدار دوباره و در آغوش کشیدن همدیگر از به یادماندنیترین بخشهای این برنامه برای مربیان و مشاوران حاضر در برنامه بوده است. مشارکت بچهها در نمایشها و دیگر بخشهای این ویژه برنامه سبب شد تا برای لحظاتی این کودکان، حادثه تلخ آتشسوزی و فوت دوستانشان را فراموش کنند و در کنار دوستان و همکلاسیهای خود به بازی و شادی بپردازند.
با دو مربی کانون که طراحی و اجرای این ویژهبرنامه را برای دانشآموزان مدرسهی اسوه حسنه زاهدان برعهده داشتند گفتوگو کردیم و از آنها درباره نقش فعالیتها و مربیان کانون در تغییر روحیه بچهها و کمک به کاهش ترسها و استرسهای آن پرسیدیم که در ادامه میخوانید.
قصه- درمانی و فراموش کردن خاطرات تلخ!
بیبا رهسپار؛ کارشناس آموزش و پژوهش کانون استان سیستان و بلوچستان
رهسپار دربارهی برنامهریزی برای اجرای این ویژهبرنامه گفت: از آنجایی که در بخش آموزش و پژوهش کانون مشغول بهکار هستم پیش از اجرای برنامه چند مقاله و کتاب خواندم و از صاحبنظران و روانشناسان برای موثرتر بودن برنامه و نکتههایی که باید در ارتباط با کودکان حادثه دیده رعایت شود، مشورت گرفتم.
به گفته او روانشناسان معتقدند از آنجا که سن بچهها کم است این اتفاق خیلی در حافظهشان باقی نمیماند برای همین نباید خیلی جزئیات اتفاق را برای آنها یادآوری کرد؛ بلکه بیشتر باید یک برنامه و فضای شاد برای آنها درنظر گرفت.
این کارشناس آموزش و پژوهش از ایجاد فضای شاد، صمیمی و خلاقانه در این برنامه خبر داد و گفت: برنامه را با کارگاه آشپزی و پخت کیک در قالب نمایش و البته با مشارکت بچهها شروع کردیم؛ چراکه روانشناسی که با او صحبت کرده بودم به من گفت بود بچهها را به حرف زدن وادار کنیم. حتی اگر فقط یک کلمه صحبت کنند.
او توضیح داد: البته نتوانستیم با چند تا از بچهها ارتباط برقرار کنیم و خب من هم اصرار نداشتم که این ارتباط در همین برنامه اول اتفاق بیفتد. حتی وقتی دیدم یکی از بچهها که با حضور در جمع دوباره دچار استرس شده بود و زیر میز میرفت از مادرش خواستم او را راحت بگذارد تا همانجایی باشد که احساس امنیت میکند.
رهسپار از بروز احساسات بچهها به یکدیگر به عنوان نکته جذاب و تماشایی این برنامه یاد کرد.
به گفته او بخشهای مختلف برنامه با مشارکت معلم و مربیهای جدید و مادران بچهها برگزار شد تا فضای خشک و رسمی شکسته شود.
محوریت برنامههای کانون به شیوهای است که بچهها را درگیر میکند و تعامل بیشتری با آنها دارد. اما باید دید این شیوههای ارتباطات تعاملی چه اندازه به کم کردن استرس بعد از حادثه به بچهها کمک میکند؟
به گفته رهسپار شیوههای تعاملی که مربیان در کانون با بچهها دارند برای ارتباط گرفتن با بچهها خیلی موثر است.
او توضیح داد: ما مربیان در کانون سعی میکنیم شنونده خوبی باشیم. با تمام احترامی که برای معلمان عزیز قائل هستم اما معتقدم آنها همیشه از زاویه دیگری با بچهها ارتباط میگیرند و جایگاه متفاوتی پیش بچهها دارند. ما در کانون و در موقعیتهای دیگر نیز تجربه ارتباط با کودکان مختلف را داریم. برای مثال با بچههایی که شرایط مناسبی از نظر سطح زندگی ندارند ارتباط میگیریم.
رهسپار ادامه داد: بچهها وقتی میدانند کسی هست که بدون آنکه قضاوتشان کند یا نگاه از بالا به پایین داشته باشد مثل یک دوست در کنار و همراهشان است و با آنها احساس همدلی دارد، با او راحتتر ارتباط برقرار میکنند.
او با تاکید بر اینکه مربیان در کانون یاد گرفتهاند اجازه دهند بچهها حرف بزنند و فقط همراهشان باشند، اظهار داشت: بچهها خودشان نابغه، باهوش، هنرمند و خلاق هستند. ما فقط باید اجازه بدهیم مسیرشان را ادامه بدهند و در این مسیر همراهشان باشیم.
این کارشناس تاکید کرد: احساس میکنم ما مربیان کانون به بازآموزی بیشتری نیاز داریم؛ چراکه انگار مربیان ما کم کم ویژگی مربی بودن را از دست دادهاند و گویی معلم هستند تا مربی. انگار ما مربیان فقط میخواهیم بچهها را در هر کارگاهی حالا چه نقاشی باشد چه انیمیشن و نمایش، حرفهای بار بیاوریم در حالیکه قرار نیست آنها را حرفهای تربیت کنیم بلکه باید بچهها را خلاق بار بیاوریم.
به گفته او قصهگویی و نمایش خلاق دو تا از فعالیتهای کانون پرورش فکری هستند که خیلی به بچهها کمک میکند تا ترسها یا خاطرات تلخشان را آرام آرام فراموش کنند؛ چراکه در این فعالیتها میتوانند نقش شخصیتهای مختلف را برعهده و از ترس یا خاطرات تلخشان فاصله بگیرند.
او یادآور شد: وقتی بچهها وارد برنامه میشدند اضطراب خاصی در چهرههایشان پیدا بود اما وقتی میرفتند به شدت برق شادی را میشد در چشمان آنها دید.
رهسپار در پایان از اعلام آمادگی به مرکز مشاوره آموزش و پرورش برای اجرای مستمر چنین برنامهای برای این دانشآموزان در ماههای آینده خبر داد.
مشارکت فعال و تخلیهی انرژی منفی
سمیه سرگزی، مربی امور فرهنگی مرکز شمارهی پنج زاهدان
سرگزی میگوید ابتدا احساس میکرده نمیتواند برای این بچههای حادثه دیده کاری انجام بدهد. به گفته او در ابتدا برنامه، هم روحیهی بچهها خیلی گرفته و در خود فرو رفته بوده است. در حالیکه بچههای پیشدبستانی قاعدتا باید شور و شر زیادتری میداشتند.
او با اشاره به اینکه جدا شدن بچهها از هم بعد از این حادثه و رفتن به مدرسههای مختلف نیز برای آنها خیلی سخت بوده است توضیح داد: اجرای برنامهها و فعالیتهای شاد در آن یک ساعت و نیم و با حضور مادرانشان خیلی روحیه آنها را تغییر داد. در ابتدای برنامه خیلی نمیتوانستند با ما ارتباط بگیرند و همین موضوع انرژی زیادی از ما گرفت اما با انجام فعالیتهایی مانند بازی، مسابقه، نمایش آشپزی و مشارکت فعالشان تخلیه انرژی منفی در آنها دیده میشد.
این مربی امور فرهنگی یادآور شد: خانوادههای این دانشآموزان نیز خیلی از برنامه رضایت داشتند و میگفتند در این مدت بعد از حادثه آتشسوزی، خندیدن بچهها را اینگونه از ته دل ندیده بودند.
او با تاکید بر ایجاد فضای شاد در این ویژهبرنامه و در قالب اجرای آهنگ و مسابقات شاد ادامه داد: قصهگویی، فعالیتهای کاردستی، شعرخوانی، نمایش و بازی خیلی تاثیر مثبتی در روحیه بچهها داشت.
البته به گفته سرگزی اگر این فعالیتها مستمرتر باشد میتواند دستکم دردی که این دانشآموزان کشیده و استرسی که تجربه کردهاند را کمرنگتر کند.
او از حضور فعال مادران در این برنامه و مشارکتشان در بخش مسابقه ماستخوری به عنوان یکی از بخشهای جذاب برنامه برای بچهها یاد کرد.
این ویژهبرنامه در دفتر مشاوره آموزش و پرورش برگزار شده بود و مربیان کانون برای حضور بچهها در کانون و اجرای برنامه برای آنها تا زمانی که روحیهشان تغییر کند اعلام آمادگی کردهاند.
به گفته سرگزی این تصمیم وجود دارد و با یکبار اجرا کردن چنین برنامهای نمیتوان روحیه بچههای آسیب دیده در حوادث دلخراشی از این دست را تغییر داد.