زهرا نجفیبا او گپی زدهایم از گذشتههای دور تا انیمیشنهایی که این روزها میبیند...
*جایی خواندم که به واسطه شغل پدرتان که دامپزشک بودند در شهرهای مختلفی زندگی میکردید. آیا دیدن حیوانات از نزدیک باعث شد که فانتزیهای ذهنتان شکل بگیرد و به سمت انیمیشن بیایید؟
- پدرم متولد شهر همدان و کارش را با استخدام وزارت کشاورزی آغاز کرد. ما به شهرهای مختلف رفتیم و طبیعتا حیوانات و طبیعت میتوانستند در زمان کودکی تاثیر شگفتآوری روی ذهن من بگذارند. من همه حیوانات از چرنده و پرنده و خزنده تا انسانها و طبیعت را به دقت زیر ذرهبین نگاه خودم میگذاشتم.
*اولین انیمیشن یا تصویرسازی که دیدید و شما را ترغیب کرد که خودتان هم این کار را تجربه کنید، چه زمانی بود؟
- زمانی ما در ایران تلویزیون دولتی نداشتیم و یک تلویزیون خصوصی در خیابان الوند بود که در سال ۱۳۳۷ از ساعت ۵ بعدازظهر تا حوالی ۱۲ شب برنامههایی را بهصورت زنده پخش میکرد چراکه در آن زمان اصلا دستگاه ضبط تلویزیونی ساخته نشده بود، بنابراین مجبور بودند تمام برنامهها را به صورت زنده پخش کنند.
ما در آن زمان در شهر ورامین زندگی میکردیم و امواج تلویزیون تا ورامین نمیرسید. سال ۱۳۳۹ وقتی که با مادرم به خوزستان رفتم و در خرمشهر و آبادان بودیم، تلویزیون آبادان شروع به کار کرد و من اولین انیمیشنها را در آن زمان از تلویزیون آبادان تماشا کردم. بعد از آن وقتی به تهران آمدیم به تماشای انیمیشنهایی نشستم که از تنها شبکه تلویزیونی ایران که به بخش خصوصی تعلق داشت پخش میشد.
*اسم انیمیشنهایی که در آن زمان دیدید به یاد دارید؟
- میکیماوس در آن زمان از همه مشهورتر بود. در سال ۱۳۳۷ من ۱۳ ساله بودم و خیلی از دیدن انیمیشن ها لذت میبردم اما نمیدانستم آنها را چطور میسازند.
*چطور شد که خودتان به سمت انیمیشن رفتید و آن را تجربه کردید؟
- من نقاشی کلاسیک میکشیدم. وقتی دیپلم ریاضی گرفتم به اداره کل هنرهای زیبای کشور رفتم و درخواست کار دادم و به صورت روزمزد استخدام شدم. کسی که با من مصاحبه میکرد پرسید چه کاری بلدی؟ گفتم عکاسی و نقاشی. به همین دلیل مرا به واحد نقاشیهای متحرک فرستادند که بعد فهمیدم اسمش انیمیشن است. در آنجا زیر دست آقای اسفندیار احمدیه کار یاد گرفتم. بعد از مدتی معاون اداره کل هنرهای زیبای کشور طی بازدیدی از آن قسمت به من گفت به واحد عکاسی بروم. در واحد عکاسی مرد بسیار بسیار تحصیلکردهای به نام داود ملکصدیق معاون بخش عکاسی و ابوطالب کرمانی رییس بخش عکاسی بودند.
یکی از عجایب روزگار این بود که میدیدیم آنجا تنها مرکز و عالیترین جا برای یادگیری چاپ و ظهور عکسهای رنگی است، به دلیل اینکه تا آن زمان میدانستم در ایران فقط قادریم عکس سیاه و سفید را ظهور و چاپ کنیم ولی در آنجا دیدم آنها یک تکنولوژی حیرتآوری دارند. من بیاندازه عاشق عکاسی رنگی شدم و حدود ۱۰ سال بعد کتابی درباره آن نوشتم. بعد به لابراتوار رفتم، همزمان با کار کردن به دانشکده زبان و ادبیات انگلیسی و دانشکده تئاتر رفتم و بعد از آن وارد دانشکده سینما شدم.
در سال ۱۳۵۶ آقای دکتر نورالدین زرینکلک از بلژیک برگشته بود و انیمیشن ایرانی را در مکتب زاگرب یاد گرفته بود. او یک مدرسه فوقدیپلم انیمیشن راهاندازی کرد و از من خواست که در این مدرسه تدریس کنم. بلافاصله در همان زمان هیات علمی دانشگاه فارابی پذیرفت که مقطع فوقلیسانس انیمیشن در دانشگاه فارابی راهاندازی شود و مدیریت آن را بهعهده دکتر نورالدین زرینکلک گذاشتند.
این دانشگاه بیشتر از یک سال دوام نیاورد و بعد دکتر زرینکلک تمام دانشجویان شاگرداول دوره لیسانس نقاشی را در دانشگاههای گوناگون در کنکور قبول کرد. همین کار را قبلا برای دوره فوقدیپلم انجام داده بود، مثلا آقای وجیهالله فردمقدم، آقای محمدعلی بنیاسدی و عبدالله علیمراد را برای دوره فوقدیپلم آورد.
بعد که به بهمن ۵۷ رسیدیم و دانشگاهها مدتی تعطیل شد این موضوع به فراموشی سپرده شد تا من مدیر گروه انیمیشن در دانشگاه تربیت مدرس، در دانشکده هنر و معماری و بعد هم در دانشگاه هنر شدم. در آن زمان وزارت علوم مصوبهای را به دانشکده هنر و دانشکده تربیت مدرس داد مبنی بر اینکه دانشجویانی که قبل از بهمن ۵۷ در دانشکده فارابی تحصیل میکردند و تحصیلاتشان ناتمام مانده بود، میتوانند بیایند و تحصیلاتشان را ادامه بدهند. برخی از آنها که شاخصترینشان ناهید شمسدوست، مهین جواهریان و بهروز یغماییان بودند، آمدند و برخی هم نیامدند و تحصیلاتشان را نیمهکاره رها کردند.
*هنوز هم انیمیشن نگاه میکنید؟
-الان هم انیمیشن نگاه میکنم اما گاهی از انیمیشنهای جدید خوشم نمیآید به دلیل اینکه احساس میکنم فاقد مبانی زیباشناختی هستند. با این حال همیشه انیمیشن را دوست دارم و چندین و چند دوره داور بینالمللی جشنواره پویانمایی تهران بودم.
*آخرین انیمیشنی که دیدید چه بود؟
-امروزه در جهان انیمیشنهایی تولید میشود که فلاسفه چندین و چندبار به تماشای آن مینشینند بنابراین اگر شما بگویید کدامیک از این فیلمها برای تفکر و چالش فلسفی است میتوانم پاسخ بدهم، اما برای دیدن انیمیشنهایی که امروزه برای کودکان ساخته میشود وقت نمیگذارم و ترجیح میدهم زمانم را به دیدن انیمیشنهایی اختصاص دهم که برای بزرگسالان و اندیشمندان ساخته شده است.