خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می خواهم اگر در شهر ما سیل آمد، فورا من را به ماهی تبدیل کنی!
نسیم حبیبی 7ساله
سیل همه کودکی و خاطراتم را در چند دقیقه شست و رفت. هرگز فکر نمی کردم روزی از باران بترسم.
امیرحسین بسطامی
من کتاب ها و لوازمم را خیلی دوست دارم. خیلی ناراحت شدم که شما کتاب ها و لوازم خود را از دست داده اید.
فاطمه زهرا عاله پور 8ساله
سلام دوست عزیزم! می دانم که اصلا حال خوبی نداری و بسیار برای خودت، خانواده ات و شهر سرسبز معمولان که حالا به گل نشسته است ناراحت هستی.
می دانم که خیلی سخت بود وقتی که به شما گفتند باید خانه هایتان را تخلیه کنید. خاطراتتان را رها کنید. خاطرات کودکی و نوجوانی ات را... خیلی سخت است... نمی دانم الان در کجا پناه گرفته ای، ولی این را بدان که تمامی مسئولین و مردمان به شهر شما آمدند. بسیاری ازخبرنگاران آمدند و خبرهایی از شهر شما در اختیار مردم گذاشتند. بسیجی ها و مردم ونیروهای هلال احمر و امداد و نجات به کمک شما شتافتند. ای دوست خوبم! همه مردم کشور شما را تنها نمی گذارند. من و همه ی مردم تا جایی که توانمان برسد به شما کمک می کنیم. من تو را کاملا درک می کنم و به توامید می دهم اگر امیدوار باشی سختی هایت از بین می رود. امیدوارم با نوشتن این نامه به تو امید داده باشم.
نیایش دالوند، 12ساله از خرم آباد
سلام دوستانم و هم وطن های عزیزم، با تمام وجودم شما را احساس می کنم که در چه وضعیتی هستید. شاید ما الان در خانه هایمان هستیم، ولی خودمان را در کنار شما می بینیم. این اتفاق غیرمنتظره بود برای همه، ولی با توکل به خدا و صبر می توانید این حادثه راپشت سربگذارید. ازخدا می خواهم که دیگرهیچ وقت همچنین اتفاقی برای هم وطنانم در هیچ جای کشورمان نیفتد. مخصوصا درشهرستان معمولان...
به امید روزهای بهتر و قشنگ تر و آبادتر.....
فاطمه دارابی 11ساله، خرم آباد
سلام دوستان عزیزم. من خیلی ناراحت شدم وقتی که فهمیدم شما لباس، غذا، مداد، کتاب، دفتر و حتی مدارس خود را از دست داده اید. من خیلی دوست دارم تا می توانم به شما کمک کنم وحتی شما را به خانه ی خودمان دعوت کنم. من کتاب ها و لوازمم را خیلی دوست دارم. خیلی ناراحت شدم که شما کتاب ها و لوازم خود را از دست داده اید. من از وقتی که در شهر شما سیل آمده خیلی غصه خوردم. من خیلی ناراحت شدم وقتی که فهمیدم بیش تر جاهای شهر شما خراب شده است. آرزو می کنم که زودتر به خانه های خودتان برگردید و با آرامش تمام زندگی کنید.
فاطمه زهرا عاله پور 8ساله ، خرم آباد
سلامی به شما کودکان سیل زده ی پلدختر. با نهایت تاسف و ناراحتی برای شما کودکان آرزو دارم تا هر چه سریع تر مشکلات را از میان بردارید و بتوانید دوباره شهر و روستاهای خود را بسازید. من از شبکه های تلویزیونی و رسانه ها دیده و شنیده ام که شهرستان شما دچاتر سیل زدگی بسیار ناگواری شده است و راه ارتباطی شما با دیگر استان ها و شهرستان ها قطع شده است و نمی توانید کمک دریافت کنید و شاید بعضی از شما برخی از افراد خانواده تان را از دست داده اید. من می دانم که در این مدت شما نمی توانید به مدرسه بروید و تمام وسایل شما را سیل با خود برده است. امیدوارم که همه ی کودکان سیل زده دوباره به مدرسه هایشان بازگردند و خانه هایشان را بسازند و همیشه لبخند به لب هایشان جاری باشد.
زهرا پاکدل، 12 ساله خرم آباد
سلام به دوستان و هم استانی های عزیزم، من وقتی شما را در این حال می بینم حس می کنم جای شما هستم و خیلی ناراحت می شوم. فامیل های من نیز خیلی برایتان گریه می کنند چون خیلی شما را دوست دارند.
آن ها به شما کمک می کنند حتی خوراکی برای شما بسته بندی می کنند. ما همه تلاش می کنیم که بتوانیم زندگی راحتی برای شما درست کنیم. شما هم باید صبر و حوصله زیادی داشته باشید و به خدا توکل کنید.
زهرا عالی پور، 10 ساله خرم آباد
سلام!!! سلام به هم استانی های عزیز، سیل زدگان صبور. در این روزهای سخت همه ی ما مثل شماها نگرانیم، ولی هیچکداممان نباید نگرانی را در دلمان بگذاریم، بلکه باید امید را در دلمان بگذاریم. این را هم باید بگویم که یک ملت و یک دنیا پشت شما هستند. شاید که واقعا همه شما را درک می کنند ولی هیچ نگرانی نباید داشته باشید چون همه به شما کمک می کنند، همه صمیمانه شما را دوست دارند. بالاخره شما از یک قوم بزرگ و اصیل به نام قوم " لر" هستید و باید حتما به شما کمک شود. همه ایرانی ها به فکر شما هستند. من را هم از خودتان بدانید سیل زدگان.
امیر محمد سپهوند، 12ساله خرم آباد
از زبان یک کودک سیل زده آغاز می کنم
بعضی وقت ها تنها چند دقیقه زندگی تو را زیر و رو می کند. این چند دقیقه در زندگی من زمان سیل بود. خانه ام، وسایل زندگی ام، کوچه هایی که در آن بازی می کردم، محله ای که از آن خاطره داشتم، درخت روبه روی خانه، گل فروشی سر خیابان، ساندویچی ته کوچه، مسجد محله، سالن ورزشی شهر. سیل همه کودکی و خاطراتم را در چند دقیقه شست و رفت. هرگز فکر نمی کردم روزی از باران بترسم. الان در این موقع هم وطنان ما نیاز به کمک دارند. ما باید با هم اتحاد داشته باشیم و به کمک آن ها برویم. من شنیدم که چند تا از معروف ترین آدم ها کمک کردند. مانند علیرضا بیرانوند و وحید امیری که لر هستند و به لرها کمک می کنند و من خیلی خوشحال شدم و از تمام کسانی که کمک کردند و می کنند تشکر می کنم. سپاس از کمک های مردمی که به لرها کمک می کنند. آرزوی من این است که در برنامه عصر جدید شرکت کنم برای سُرنانوازی و اگر برنده شدم تمام پول را به مردم سیل زده لرستان بدهم.
امیرحسین بسطامی13ساله خرم آباد