به گزارش روابطعمومی ادارهکل کانون استان سمنان، در گفتوگوی علیاکبر امینی با مهدی شکیبا عضو ارشد کانون پرورش فکری سرخه و مخترع کیبورد الکترونیکی نابینایان که در روزنامه شاپرک منتشر شدهاست، میخوانیم:
یکی از اعضای ارشد کانون سرخه از استان سمنان با ساخت دفترچه یادداشت و کیبورد الکترونیکی نابینایان موفق به کسب رتبهی سوم کشوری در بیستمین جشنوارهی جوان خوارزمی شدهاست.
شکیبا که فعالیتهای خود را از کارگاههای کاردستی در کانون آغاز کردهاست، کانون و مربیان آن را عامل مهمی در مسیر رشد و پیشرفت خود میداند.
از او میپرسم که خودش را چهطور معرفی میکند؟ میگوید:
- من مهدی شکیبا از شهرستان سرخه در استان سمنان هستم و 18 سال دارم. درحالحاضر در پایهی یازدهم رشتهی ریاضیفیزیک در دبیرستان نمونهی رشد در سمنان تحصیل میکنم. ما در کلاس دوم ابتدایی از طرف مدرسه بازدیدی از کتابخانهی کانون در سرخه داشتیم. آنجا اولین بار بود که به کانون سرخه رفتم و با مربیان خوب آن آشنا شدم. بعد از این بازدید، خودم به کانون رفتم، عضو شدم و در کارگاههای مختلف آن شرکت کردم.
پس الان در سرخه سکونت داری و در سمنان درس میخوانی؟ برای انجام فعالیتهای موردعلاقهات زمان کم نمیآوری؟
- بله، محل سکونت ما سرخه است؛ اما از کلاس هفتم برای تحصیل به دبیرستان نمونهی استان سمنان میروم. اول اینکه راه سمنان تا سرخه خیلی دور نیست و دوم اینکه آدم با برنامهریزی میتواند به کارهایش برسد. از طرفی بیشتر فعالیت من در کانون در دورهی ابتدایی بود که در سرخه درس میخواندم. الان هم مدل فعالیتم در کانون تغییر کردهاست، برای مثال زمانیکه من در کلاس هشتم و نهم بودم، بهعنوان عضو ارشد کلاس کاردستی برای بچهها میگذاشتم.
ساخت کاردستی چه حسی برای تو دارد و معمولاً از چه وسایلی برای تولید طرحهایت استفاده میکنی؟
- من از زمانی که به یاد دارم عاشق کاردستی بودهام و هستم. اصلاً همین کاردستی برای من زمینهساز شد که وارد حیطهی رباتیک شوم و در آن حوزه، فعالیتهای جدی علمی - پژوهشی انجام بدهم؛ حتی خیلی پیش از اینکه به مدرسه بروم، اگر میدیدم میشود از هر وسیلهای یکچیز جدید ساخت، از کنار آن نمیگذشتم. حال این وسیله میتوانست یک ظرف یکبارمصرف استفادهشده یا یک بطری آب خالی باشد.
کانون محلی تخصصی برای پرورش خلاقیت بچههایی مثل من است که عاشق انجام کارهای جدید هستند. مربیهای کانون هم همیشه در کنار ما حضور داشتند و با همفکری هم ما را هدایت میکردند.
در سنین پایینتر از برنامههای تلویزیونی یا کتابهای ساخت کاردستی هم خیلی استفاده میکردم و ایدههایشان را با هم ترکیب میکردم. وقتیکه ابتدایی بودم برنامهای دربارهی کاردستی به نام عمو فیضی از تلویزیون پخش میشد. من همهی آن برنامهها را میدیدم و کاردستیهایش را درست میکردم. بعد از مدتی که کاردستیهایم خیلی در مرکز سرخه موردتوجه قرار گرفتهبود، اسم من را گذاشته بودند عمو فیضی سرخه و فکر میکنم هنوز هم اگر در اینترنت این واژه را جستوجو کنید عکس دوران کودکی من را خواهید دید.
گفتی که از کاردستی به رباتیک رسیدهای؛ کمی هم در اینرابطه توضیح بده و بگو که امروز چه میسازی؟
- چند سالی است که علاقهی خودم را شناختهام و در حوزهی رباتیک فعالیت میکنم؛ البته در این حوزه برنامهنویسی و مکانیک را هم دنبال میکنم و با نرمافزارهای آنها آشنایی دارم؛ ولی علاقهی اصلیام به الکترونیک است. فکر میکنم از کلاس سوم یا چهارم کمکم وارد حوزهی الکترونیک شدم و سازههای مقدماتی چون آرمیچر، پنکه و ماشین را شروع کردم. از همانموقع هم شروع به جمعآوری ابزار مختلف الکترونیک کردم. در دوران ابتدایی یکسری سازههای رباتیکی برای جشنوارهی جابر بن حیان آماده کردم و ارائه دادم. خلاصه فعالیتم همینطور در طول سالها گستردهتر شد و من هم بر اساس نیازم روزبهروز دانشم را در این زمینه ارتقا دادم. الان هم در رباتیک چند مقام کشوری دارم. از همانموقع که کمکم خرید وسایل الکترونیکی را شروع کردهام این روند ادامه داشته و الان کارگاه مجهزی از الکترونیک در زیرزمین خانهمان دارم.
در این مسیر چه موفقیتهایی به دست آوردهای؟
- من در جشنوارهی نوجوان خوارزمی سال1396 رتبهی اول کشوری را به دست آوردم و امسال هم در بیستمین جشنوارهی جوان خوارزمی در گرایش برنامهنویسی و کامپیوتر موفق به کسب رتبهی سوم کشوری شدهام.
در بیستمین جشنوارهی جوان خوارزمی با چه طرحی شرکت کرده بودی؟
- در این رویداد یک جشنواره علمی پژوهشی در کشور است که زیر نظر وزارت علوم و آموزشوپرورش برگزار میشود. من یکسال پیش ایدهای در رابطه با نابینایان به ذهنم رسید. درحالحاضر برای نابینایان سخت است که بخواهند با سیستمهای هوشمند مثل موبایل و کامپیوتر کار کنند. به ذهن من رسید که چند وسیله را با هم ترکیب کنم تا ابزار کاربردی خوبی برای ارتباط نابینایان با این سیستمهای هوشمند شود.
یادداشتبرداریهای من از همانموقع شروع شد که ببینم چه دستگاههای مشابهی وجود دارد یا نابینایان در چه مواردی مشکل دارند. این طرح تحقیقاتی بهمرور جدیتر شد تا اینکه در اواخر اسفندماه به نتیجه رسیدم که این مشکلات ممکن است با یک دستگاهی حل شود. اینجا بود که شروع به ساخت دستگاه تایپتل(typetell) کردم؛ البته عنوان کامل آن، دفترچه یادداشت و کیبورد الکترونیکی نابینایان است. برای ساخت این دستگاه بوردهای مختلف را امتحان کردم و دستگاهی که ساختم حتی در نمونههای اولیه هم برای نابینایان کاربردی بود. در نهایت برای سنجش خودم و سطح کارم در جشنوارهی جوان خوارزمی شرکت کردم و بهواسطهی شرکت در جشنواره و استقبال از اینطرح، کارم را گسترش دادم. در مرحلهی استانی جشنوارهی خوارزمی اول شدم و به مرحلهی دفاع حضوری رسیدم.
برای این مرحله چند قابلیت جدید هم به دستگاه اضافه کردم. خدا را شکر، در مرحلهی کشوری هم رتبهی سوم را در گرایش برنامهنویسی و کامپیوتر کسب کردم. الان با نهادهای مختلفی چون مراکز توانبخشی و انجمنهای نابینایان برای جمعآوری نیازهای این قشر همفکری میکنم تا آنها را در نرمافزار و سختافزار دستگاه پیاده کنم. امیدوارم که با تکمیلکردن این طرح بتوانم آن را به مرحلهی تولید برسانم. این را هم بگویم که من واقعاً برای شرکت در جشنوارهی جوان خوارزمی تلاش کردم. در سهماه تابستان که همهی دوستانم مشغول بازی بودند، من روی این طرح کار میکردم.
کدام ویژگیهای این دستگاه موردتوجه داوران جشنواره قرار گرفته بود؟
- یکی از مواردی که به خاطر دارم این است که جامعهی نابینایان، این ویژگی فیزیکی را بهعنوان واقعیت خود پذیرفتهاند؛ ولی به دنبال شخصیسازی وسایلشان نیستند. آنها تلاش میکنند با تمرکز بیشتر بتوانند مثل افراد بینا زندگی کنند. اصلاً از ابتدای همین گفتوگو تا اینجا هم من از واژهی روشندل استفاده نکردهام؛ چون با اکثر نابینایان که مصاحبه میکردم میگفتند ما نابینا هستیم و دلمان مشکلی ندارد که بگویید روشندل. در نتیجه من متوجه شدم آنها به شخصیسازی وسایلشان چندان علاقه ندارند، هرچند این شخصیسازی تا حدی غیرقابلاجتناب است. با اینحال آنها دوست دارند که وقتی پشت یک کامپیوتر معمولی هم مینشینند بتوانند با آن کار کنند. دستگاه من، برخلاف موارد مشابه، بدون شخصیسازی خاص و نیاز به راهاندازی قبلی این قابلیت را برای نابینایان فراهم میکند. فکر میکنم این یکی از مواردی بود که خیلی موردتوجه داوران قرار گرفت. پس در طول مراحل طراحی و ساخت به دنبال بازخوردگیری هم بودهای.
تا الان با چند نفر مصاحبه کردهای؟
- تحقیقات میدانی من هنوز بهصورت جدی شروع نشدهاست؛ اما تقریباً با 15 نفر گفتوگو کردهام.
تایپتل چه ویژگیهایی دارد؟
- کار ثبت اختراع دستگاه من تقریباً انجام شده است؛ ولی از آنجا که در مرحلهی تجاریسازی است نمیتوانم جزئیات را بگویم. با اینحال در حالت کلی این دستگاه یک کیبورد بریل است که نابینا خیلی ساده میتواند با آن در کامپیوتر تایپ کند. این کیبورد شامل تمام کاراکترهای کیبوردهای معمولی میشود؛ حتی کلیدهای ترکیبی و کلیدهای جهت. از طرفی در نسخهی تولیدی، قیمت این دستگاه برای نابینایان کمتر از یک کیبورد معمولی درمیآید.
شرایط فعالیت رباتیک در کانون استان سمنان چهطور است؟ برای مثال این فعالیت الان در کانون سرخه انجام میشود؟
- کانون سرخه کارگاه رباتیک ندارد و استان سمنان هم تیم یا حتی کلاس رباتیک خیلی خوبی ندارد. راستش را بخواهید خودم هم خیلی دوست داشتم که چنین کارگاهی را در مرکز سرخه برگزار کنم؛ اما به دلیل کمبود وقت و جشنوارههای علمی که دنبال میکنم هنوز فرصت آن را پیدا نکردهام. در دو سال گذشته من کارگاه کاردستی را با محوریت کاردستیهای فنی در مرکز سرخه برگزار کردهام که مورد استقبال قرار گرفته است. بههمینخاطر برپایی کارگاه رباتیک هم در برنامههای آیندهام است.
با اینحال استان سمنان بهطورکلی در این زمینه بسیار ضعیف و امکانات بسیار کم است. حتی ممکن است یک قطعهی سادهی الکترونیکی در استان پیدا نشود که کار ما را خیلی سخت کردهاست. الان فکر میکنم یک تیم رباتیک دانشگاه شاهرود در استان فعال است.
برنامه و رؤیایت برای آینده چیست؟
- فعلاً که کنکور نمیگذارد ما برای آینده برنامهای داشته باشیم؛ بلکه او برای ما برنامه چیدهاست. با اینحال امیدوارم در آینده این فعالیتهای پژوهشی را در ابعاد گستردهتر دنبال کنم و علم و دانشم را افزایش بدهم.
حرف پایانیات چیست؟
- تنها میخواهم از خانوادهی مهربانم که زحمتهای من را تحمل میکنند و مربیان دلسوز همهی مراکز کانون تشکر کنم.
گفتنی است؛ شکیبا از سال 1392 در کارگاههای کاردستی کانون پرورش فکری شرکت میکرد. او به کتابهای بخش هنری کانون علاقهی زیادی داشت و کتابهای کاردستی و عکاسی را همیشه امانت میگرفت. زمانی هم که مربیان مرکز به او طرح یا الگویی میدادند که بسازد، دقیقتر از آنچه که بوده کار را به آنها ارائه میداد. یکبار مربیان تعدادی سیدی به او داده بودند تا از آن شکل حیوانات را دربیاورد. مهدی، با اضافهکردن سیم مفتول، بدنهی دوچرخه را ساخت، از سیدی هم بهجای چرخ استفاده کرد و وقتی دستههای جلوی دوچرخه را گرفت و حرکت داد، چرخها چرخید و دوچرخه حرکت کرد. در واقع اویک طرح سادهی کار با دورریختنیها را کاربردی کردهبود. یکبار هم که مربیان از اعضا خواستند با کاغذهای دورریختنی یک قاب عکس بسازند تا عکس اعضای مرکز را در آن بگذارند، مهدی پیشنهاد داد که قاب را طوری بسازند که روی میز کتابدار بایستد و با چیزهای دورریختنی مثل چوببستنیهایی که در مرکز بود برای این قاب پایهای ساخت.
شکیبا به ایدههایی که مربیان به او میدادند قانع نبود و سعی میکرد نظرهای خودش را هم وارد آن طرح کند و همهی کارها را اینقدر دقیق و اصولی انجام میداد.