به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، عباسی که در کنار رسول صدرعاملی، حبیب رضایی، مسعود فروتن و مهدی رجبی هیات داوران بخش قصههای ۹۰ ثانیه این دوره از جشنواره را تشکیل دادهاند، از چندی پیش با راهاندازی پروژه «سوینا» که به نمایش فیلمهای سینمایی برای نابینایان اختصاص یافته، تلاش داشته تا شکلی مهجور از قصهگویی مناسب مخاطبانی ویژه را تقویت کند و گسترش دهد.
با گلاره عباسی به انگیزه برگزاری این رویداد هنری و ادبی گفتوگویی داشتهایم که متن آن در ادامه میآید.
شما مجموعهای راهاندازی کردید به اسم «سوینا» که ویژه نابینایان است و عملکرد آن به ذهن خلاق و قصهگویی وابسته است. ایده اصلی شما در راهاندازی «سوینا» چه بود؟ بیشتر به قصهگویی متمرکز بودید یا سینما برایتان مطرح بود؟
من به این دلیل که در سینما فعالیت میکردم، برایم سینما رفتن افراد مهم بود. در جمع فیلم دیدن و سینما رفتن و استفاده از امکانات سینما برای تماشای فیلم خیلی مهم است و به دنبال رسیدن به این هدف برای نابینایان بودم. در «سوینا» این امکان برای مخاطبان نابینا فراهم شده است.
شما چند دوره از این برنامه را برگزار کردید و نابینایان زیادی قصههای سینمایی را متناسب با شرایطشان دریافت کردهاند. در زمینه قصهگویی در این برنامه چه کارهایی کردهاید؟ با توجه به اینکه نابینا از دیگران حواس مثل تخیل استفاده بیشتری می کنند.
در سینماهایی که با «سوینا» همراه هستند، ما هم میزبان نابینایان هستیم، هم افرادی که همراهشان هستند و هم کمبینایان. شکل روایت قصه باید به صورت خاص و متناسب با شرایط این افراد باشد و ما هیچ تفکیک خاصی در این کار نداریم. در عین حال با حفظ جذابیتهای اثر شکل تازهای از انتقال مفاهیم یک فیلم سینمایی را به دوستان نابینا ارائه میدهیم.
فکر میکنید چرا قصه و ویژگیهای قصه همیشه برای بشر جذاب بوده است و در شرایطی که امکانات تکنولوژی بالا رفته هنوز قصه گفتن با همان ویژگیهای کلاسیک برای مخاطب جالب است؟
از بچگی تخیل با همه ما همراه است. در فرهنگ ما و سنتهایمان قصه همیشه مهم بوده و تخیل به جذابیت بیشتر این امر کمک کرده است. قصهها همیشه وجهی مهم از درونیات و مطالبات ما را در قالبی ادبی نمود دادهاند و در عین حال با چاشنی تخیل، جذابیت بیشتری برای علاقهمندان به قصهها یافتهاند. ضمن اینکه ابعاد مشترکی که از ذهن یک نویسنده و قصهگو در اثر طراحی میشود، همدلی شنونده و خواننده را برمیانگیزند تا با آن ارتباط لازم را برقرار کنند. از دل همین ارتباط، علاقه به قصهگویی و استفاده از ظرفیتهای روایتگری در بین افراد شکل میگیرد و در صورت شناسایی و هدایت درست به ظهور میرسد.
در بین قصههایی که در بخش قصه 90 ثانیه جشنواره میشنوید و داوری میکنید کدام بخش بیشتر برایتان جذابیت داشته و غافلگیرتان کرده است؟
داستانهایی که ما داوری کردیم، ردهبندی سنی مختلفی دارند و آثار از شهرهای مختلفی آمدهاند و شامل فرهنگهای گوناگونی میشوند. به نوعی این آثار طیف گستردهای از مخاطب را در برگرفتهاند. همین نکته خیلی جذابیت داشت و ما میتوانستیم با لحظهها و داستانهای مختلفی روبهرو شویم. گاهی قصههای خیلی خلاقانهای در بین آثار شنیدیم که باعث خوشحالی است.
احتمال دارد که نویسنده یا فیلمساز خیلی خوبی از بین افراد شرکت کننده در جشنواره، بعدها به دنیای سینما یا ادبیات معرفی شود؟
من چند اجرای فوقالعاده دیدیم. وقتی آدمهای خلاق روایتی را خیلی خوب بیان میکنند، پس بیشک میتوانند در آینده قصهنویس یا فیلمسازهای خوبی هم شوند و در نهایت شاید بازیگر خوبی هم باشند؛ به این دلیل که همه این موارد به هم مرتبط هستند.
به نظر شما برگزاری جشنواره قصهگویی چقدر میتواند در شناخت و پرورش استعدادهایی که فرصت بروز نداشتهاند موثر باشد؟
این جشنواره هم برای من به عنوان داور خیلی جذابیت دارد و هم برای کسانی که علاقهمند به قصهگویی هستند و در این جشنواره شرکت کردهاند. واقعیت این است ما وارد تعاملی میشویم که هر دو طرف به آن علاقه داریم و با بخشی از آدمها روبهرو میشویم که شاید همیشه فرصت شنیدن قصههایشان را نداشته باشیم. من حدود 150 قصه گوش دادم آن هم از طرف افرادی که قصهگوی حرفهای نیستند و من آنان را نمیشناسم. با این حال ظرفیت قصهها چنان بالاست و گاه آنقدر حرفهای و جذاب روایت شدهاند که شوق هیأت داوران را برانگیختند و نظرات مثبت زیادی گرفتند. در کل با ارزیابی برآیند این نظرها معتقدم در این دوره از جشنواره استعدادهای درخشانی در عرصه قصهنویسی معرفی خواهند شد.
برگزاری جشنواره قصهگویی چقدر میتواند به بالا رفتن سطح مطالعه در کشور کمک کند و تا چه اندازه در تقویت قوه تخیل در میان کودکان و نوجوانان موثر است؟
صدرصد وقتی افراد این فرصت را پیدا میکنند که جلوی دوربین بروند و قصهای را راویت کنند، سعی میکنند بیشتر مطالعه کنند و دقیقتر ببینید و کسانی که در جریان این ماجرا قرار میگیرند تصمیم میگیرند آنچه را میبینند با زبان داستان و قصه بیان کنند. شاید در کوتاه مدت تاثیرش را حس کنیم اما در بلندمدت متوجه میشویم که چقدر با تقویت قوه تخیل، زیباتر و عجیبتر میتوانیم زندگی کنیم.
از طرف دیگر قصهگویی در جامعه ما در حال کمرنگ شدن است. شاید هم البته در تمام جوامع این طور باشد. با پیشرفت تکنولوژی از یک سو و این که پدر و مادرها وقت تعریف کردن قصه شب برای بچهها ندارند و اصلا عادت قصه شب شنیدن در میان ما مانند سابق نیست، با وجود همه این تغییرات برگزاری جشنوارههایی مانند جشنواره قصهگویی میتواند تا حدود زیادی این خلا و جای خالی قصه گفتن و قصه شنیدن را پر کند.