به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان خراسانرضوی، در راستای ارتباط مجازی با اعضاء کانون در ایام قرنطینه، واحد آفرینشهای ادبی کانون استان، عصر پنجشنبه، دهم اردبیهشت ۱۳۹۹، صد و سومین انجمن ادبی را در قالب مجازی با محوریت خوانش و نقد شعر برگزار کرد.
محبوبه بزم آرا، کارشناس مسئول ادبی استان در توضیح این خبر گفت: در این نشست مجازی که دو ساعت به طول انجامید، انجمن ادبی آفتاب میزبان عاطفه رنگ آمیز طوسی از همکاران شاعرمان در کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. ایشان انتشار کتاب مجموعه غزل «از روزهای نیستی و باران»، حضور در عرصهی خبرنگاری، نویسندگی مطبوعات و داوری جشنوارههای شعر و مسئولیت انجمن ادبی روشنا را در کارنامه کاری خود دارند.
عاطفه رنگ آمیز کارشناس مهمان انجمن، پس از شنیدن سرودهی غزل زرقانی به اصل زبان در شعر اشاره کرد و افزود: این شعر کنار همه خوبیهایی که دارد، کنار تلاش شاعر برای اینکه بخواهد یک فضای حسی و عاطفی را ارائه کند، در بحث زبان شامل رعایتهایی است تا به پیراستگی بیشتر برسد.
رنگ آمیز در این مورد افزود: به نظر میرسد شاعر در این شعر کمی سخت صحبت کرده در حالی که موضوع دشواری را انتخاب نکرده و دستش در ارائه آن محتوا کاملا باز بوده و تکلفی در شکل گرفتن مصرعها و ساخته شدن شعر در کار نبوده است.
رنگ آمیز در ادامه به کاربرد واژهی غمین در شعر زرقانی اشاره کرد و توضیح داد: غمین واژهای است که در حالت عادی متعلق به زبان امروز ما نیست و اگر بخواهیم اشاراتی به زبان کلاسیکمان داشته باشیم، راهش این نیست که صرفا یک کلمه یا بافت زبانی کهن را بخواهیم انتخاب کرده و در شعرمان استفاده کنیم، بلکه ما نیازمند این هستیم که با زبان امروز خودمان حرف بزنیم و این مطلقا به معنای سبک شمردن زبان نیست. چرا که منظور از امروزی بودن، به معنای محاوره و استفاده از یک زبان دم دستی نمیباشد.
در کل اگر شاعر یگ بازنگری روی زبان شعر داشته باشد، میتواند از دل این سروده، شعری روان و قابل توجه بیرون بیاورد.
شاعر مجموعه غزل "از روزهای نیستی و باران "بعد از شنیدن شعر مبینا حریفی به خوانش خوب شاعر اشاره کرد و افزود: اتفاق خوشایندی که میتواند برای یک شعر بیفتد این است که شاعرش به آن وفادار باشد و آن را به خوبی بخواند و این امتیاز مثبتی است برای یک شعر که جای تبریک و تشکر دارد.
وی ادامه داد نکته دیگر درباره شعر حریفی این است که اشتیاق او برای خلق یک فضای حسی کاملا درک میشود ضمن اینکه حواس او به قافیه و ردیف کاملا جمع بوده است و اینطور که پیداست به هر دو مقوله اشراف کامل دارد. اما نکتهای این میان حائز اهمیت است و آن هم بحث وزن و زبان است.
کارشناس میهمان صد وسومین انجمن ادبی در خصوص وزن به زمان بر بودن رسیدن به تسلط در این مقوله اشاره کرد و توضیح داد: انتظار نمیرود که شاعران نوجوان ما خیلی سریع به این درجه از تسلط برسند، اما پیشنهاد من به عزیزانی که میخواهند در ادامه به شعر کلاسیک بپردازند این است که در این راستا، خیلی مطالعه کنند و شعرهای زیادی بخوانند تا به لحاظ سماعی، بتوانند به خوبی با شعر ارتباط بگیرند و وزن را به معنای واقعی حس کنند.
در ادامه رنگ آمیز بعد از شنیدن شعر نگار فرهمند افزود: شعر فرهمند همانطور که دوستان اشاره کردند، شعری بود که اضافات توی ذوق زنی نداشت و در عین حال از پایان بندی خوبی برخوردار بود و مهمتر اینکه بار حسی شعر خیلی بر مخاطب تاثیر گذار است و شاعر عاطفهی بسیار روانی دارد که آن را عادلانه بین همه کلماتش قسمت کرده به طوری که هیچ کلمهای از این عاطفه محروم نیست. نمونه بارزش را در بند (صبح که میرسد، آغوش بهاریت برف مانده بر روحم را آب میکند) بسیار حسی، تاثیر گذار و عمیق است، ضمن آنکه تصویر بسیار زیبایی را هم ارائه کرده و ایماژ خیلی خوب و شکیلی دارد.
کارشناس مهمان انجمن پس از شنیدن شعر ملیکا قاضیان افزود: شعر بسیار زیبایی را شنیدیم و این موید این مطلب است که شاعر کارش را خوب بلد بوده و تصاویر زیبایی را به ما ارائه کرده است. شاعر در این شعر هم نقاش خوبی است و هم عکاس چیره دستی. همه میدانیم که شاعران خوب، اغلب و دست بر قضا عکاسها و نقاشهای خوبی هم هستند از این جهت که تصاویر در شعر آنقدر برایشان اهمیت پیدا میکند که خودشان را موظف میکنند به این که از هر آنچه در دست دارند و هر آنچه در تخیلشان شکل میگیرد و نقش میبندد استفاده کنند و همه را به کار گرفته تا اینکه به شیواترین شکل ممکن آنچه در احساسشان میگذارد به مخاطبانشان هم منتقل کنند.
یک نکته مثبت و سازنده که در شعر ایشان مشاهده میشد مسئله زمان در شعر بود. اینکه ایشان مسئله فردا را به خوبی در شعرشان بیان کردند چشم اندازی از آینده دارد و شعرشان منحصر به حال و گذشته نیست و به جای اینکه مدام واپس روی در شعر داشته باشد، پیوسته مخاطب را به روبرو ارجاع میدهد.
شاعر به جای اینکه دچار یکسری بیان احساس و خاطرهگویی و اطالههایی در کلام بشود که رشد چندانی به شعر نمیدهد، کلماتش را جوری فرا روی ما میچیند که از آنها پلی میسازد برای رسیدن به چشم اندازی که ما در جایگاه مخاطب بتوانیم فردا دا هم پیش نظر داشته باشیم. آنجا که میگوید: (سالها بعد از من و تو، مادری شاید شعرهامان را مصرعی در گوش چپ آن مصرع دیگر به گوش راست
دختری شاید
رد پامان را به زنجیرش بیاویزد... )
صد و سومین انجمن ادبی آفتاب در فضای مجازی و با حضور ۳۷ عضو حاضر در جلسه در ساعت ۱۸ به کار خود پایان داد.