ساغر لطفی نژاد
عباس جهانگیریان، این روزها مشغول نوشتن نمایشنامهای برای امور سینمایی و تئاتر کانون پرورش فکری با عنوان «دختر ابریشمی» است. به این بهانه با او درباره وضعیت تئاتر کودک و نوجوان و اثر تازهاش به گفتوگو نشستم.
جهانگیریان را پیش از آنکه، نویسنده، نمایشنامهنویس، منتقد و پژوهش گر تئاتر بدانیم یک عاشق وطن و فرهنگ ایرانی دیدم. در تمام طول مصاحبه از دغدغه و نگرانیاش نسبت به مغفول ماندن آموزش کودکان و نوجوانان در حوزه فرهنگ و هویت ایرانی میگوید و نگران کودکانی است که کمکم از هویت تاریخی و فرهنگی خود دور میشوند و به فرهنگ بیگانه و وارداتی رو میآورند.
نوجوانان علاقه زیادی به خواندن متون کهن ادبی ندارند اما وقتی بهصورت نمایشنامه یا نقل و نقالی روایت میشود، آنان علاقهمند میشوند.وقتی از او دربارهی سوابق حرفهایاش میپرسم با کارنامه درخشانی مواجه میشوم که به علت طولانی شدن این گفتوگو به بخشی از آن اشاره میکنم. وی مؤلف ۴۰ عنوان کتاب است، که ۹ اثر از این تعداد از سوی انتشارات کانون منتشر شده است. دو دوره رئیس کانون نمایشنامهنویسان بوده است. دبیر شورای راهبردی تئاتر، عضو شورای کارشناسی تالار هنر، عضو شورای تئاتر کودک و نوجوان مرکز هنرهای نمایشی، کارشناس نمایشنامه انتشارات علمی و فرهنگی و کانون، مؤسس واحد ادبیات نمایشی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و بانی جایزه ویژه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در جشنواره تئاتر کودک همدان (و پیشتر اصفهان)، داوری در جشنواره بینالمللی تئاتر کودک همدان و داوری جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون (بخش نمایشنامه)، دبیری سه دوره داوری جشنواره تئاتر دانشگاهی آموزش و پرورش... بالغ بر ۵۰ مقاله، دبیری ویژهنامههای تئاتر در ماهنامه کتاب ماه کودک و نوجوان و ماهنامه رشد هنر، عضو کمیته کودک و نوجوان ITI (انستیتو بینالمللی تئاتر) در سالهای ۵۸ و ۵۹ و ۸۷ بخشی از فعالیتها و سوابق او در این سالها بوده است.
کمی درباره «دختر ابریشمی» نمایشنامهی تازه برایمان بگویید
داستان این نمایشنامه را از متون کهن اقتباس کردم اما اثر من با اصل داستان فاصله دارد و میتوانم بگویم صرفاً نگاهی داشتهام به این داستان، که با همه برخورداری از ظرفیت نمایشی، مغفول مانده بود. این نمایشنامه داستان دختری است که مادرش را از دست میدهد. در زمانهی او، دخترها فرزند بهحساب نمیآمدند. بهخصوص دختری مثل شخصیت اصلی این نمایشنامه مسائل خرافاتی مثل نحسی و بد بیاری نیز به دوش میکشد. این دختر، از سوی پدر و برادرها از خانه طرد میشود، اما بهجای غصه خوردن و انفعال، با تدبیر و همت خود، دست بهکار میشود و اتفاقهایی در زندگیاش رقم میخورد که روزهای غمبارش را فراموش میکند.
چه ضرورتی در پرداختن به این موضوع بود؟
متأسفانه نوجوانان علاقهای به خواندن متون کهن ادبی از جمله آثار فردوسی، عطار، بیهقی و دیگران ندارند و اگر هم علاقه داشته باشند، خوانش این آثار برای آنها دشوار است. اما وقتی بهصورت نمایشنامه یا نقل و نقالی روایت میشود، این پل ارتباطی کمکم شکل میگیرد و نوجوانها علاقهمند میشوند. پس چه ضرورتی بالاتر از اینکه کودک و نوجوان امروز و فردای ایران دستکم در سالنهای کوچک تئاتر با اسطورههای ایرانی آشنا شوند و از هویت ایرانی خود فاصله نگیرند.
پس به نظر شما کودکان و نوجوانان رغبتی به مطالعه ادبیات نمایشی و آثار ادبی ایرانی ندارند؟
بارها و بارها در مدارس و دیگر مکانهایی که تعدادی کودک و نوجوان حضور داشتند این پرسش را مطرح کردم که چند نویسنده کودک و نوجوان ایرانی را میشناسید؟ باور نمیکنید کمتر اتفاق افتاده که پاسخ بدهند. اصلاً نمیشناسند. اما از زیروبم زندگی فوتبالیستهای ایران و جهان آگاهی دارند. زیرا شبکههای تلویزیونی سراغ بازتاب رویدادهای هنری در عرصه ادبیات و هنر نمیروند. سهم این رسانه در رشد و توسعه تئاتر کودک و نوجوان چقدر است؟ من بهعنوان مؤلف کتاب «تاریخ تئاتر در تلویزیون» مستند اعلام میکنم صفر و این نمرهای است که آیندگان در حوزه تئاتر به این رسانه خواهند داد.
متأسفانه باید بگویم کمتوجهی متولیان فرهنگی به فرهنگ ایرانی این زمینه را فراهم کرد که نسل جدید کمکم از هویت تاریخی و فرهنگی خود دور شود و بیگمان یک فرهنگ بیگانه و وارداتی جای خالی آن را پر میکند. تردید نکنید اگر این ذهنهای پاک خالی بماند از سوی آنهایی پر میشود که شبکههای اجتماعی و رسانههای جذاب را در اختیار دارند و ما به این بچهها هیچگونه مصونیت فرهنگی ندادهایم. اگر فلان خواننده بیاستعداد مروج وقاحت و فساد، بیش از چهار میلیون دنبال کننده دارد جای شگفتی نیست. پیامد به حاشیه راندن فرهیختگان، جلوهگری نخالههاست.
فعالیتهای تئاتر کانون پرورش فکری چه در حوزه آموزش، چه اجرا و چه برگزاری جشنوارههای تئاتری میتواند به توسعه تئاتر کشور کمک کند.
چه پیشنهادی در حوزه ارتقای سطح تئاتر کودک دارید؟
فعالیتهای تئاتر کانون پرورش فکری چه در حوزه آموزش، چه اجرا و چه برگزاری جشنوارههای تئاتری میتواند به توسعه تئاتر کشور کمک کند. همکاری مرکز تئاتر و تئاتر عروسکی کانون با وزارت آموزشوپرورش برای توسعه فعالیتهای تئاتری در مدارس نیز میتواند مؤثر باشد.
کانون میتواند با مشارکت صداوسیما دست به تولید و ضبط تئاتر برای کودکان و نوجوانان بزند و تئاتر را به خانهها ببرد و با استفاده از ظرفیت تلویزیون تئاتر عادلانه در اختیار همه کودکان و نوجوانان ایران قرار بگیرد بهخصوص شهرهایی که بهطور کامل از فعالیتهای تئاتری محروماند و تعدادشان هم کم نیست.
نمایشنامهنویسان بسیاری در حوزه کودک و نوجوان تألیفهایی داشتند اما همچنان با مشکلات تئاتر کممحتوا و بهنوعی تئاتر بیمحتوا بر صحنههای تئاتر روبرو هستیم. به نظر شما ریشهی این مشکل در کجاست؟
بیشترین کتابهای نمایشنامه که از سوی بسیاری از انتشارات چاپ شده آثاری متوسطاند. اعتقادم این است که در سه دهه گذشته هنوز اتفاق خوبی در عرصه نمایشنامهنویسی کودک نوجوان ایران روی نداده و کارها به نوعی تکرار یکدیگر بوده و من که بارها هم در جشنوارههای نمایشنامهنویسی و هم تئاتر کودک داوری داشتهام حسرت دیدن یک کار متفاوت در من باقیمانده است.
نمایشنامهنویسان بااستعداد کودک و نوجوان ما انگیزه برانگیزانندهای ندارند. شرایط مناسبی برای آنها فراهم نشده تا خلاقیت خودشان را بروز دهند. زیرا کار در حوزه کودک نهتنها در تئاتر بلکه در سینما و ادبیات نیز متأسفانه از لحاظ مادی، اجتماعی و هنری دیده نمیشود. همین کوچک شمردن و کوچک دیدن نویسنده و اثرش آزاردهنده و ناامیدکننده است.
سه نمایشنامه «نقل رستم و سهراب»، «نقل ضحاک ماردوش» و «هایوهوی» از سوی انتشارات کانون و سوره مهر به چاپ رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گرفت. بعد از آن، چند سالی از نمایشنامهنویسی برای کودکان و نوجوانان فاصله گرفتهاید. چه انگیزهای شما را در مسیر نمایشنامه تازهتان قرارداد؟
خلاقیت و آفرینش، پدیدهای دلی و درونی است. مدیران نهادهای تئاتری میتوانند توجه نمایشنامهنویسان را به یک ضرورت تاریخی و اجتماعی جلب و جذب و به تعبیری بسترسازی کنند.
تصمیم کانون برای نگارش نمایشنامههایی در فضاهای اصیل ایرانی بهخصوص اقتباس از ادبیات غنی و سرشار ایرانی انتخاب درستی بود. من سالهاست که برای نوجوانان رمان مینویسم. تحصیلاتم کارشناسی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است. نزدیک به ۲۰ سال در دانشگاه و مراکز آموزشی نمایشنامهنویسی تدریس کردم و باید متنهای بیشتری در عرصه ادبیات نمایش کودک و نوجوان تألیف میکردم. اگر مدیر تئاتر کانون هدفش را با من در میان نمیگذاشت ممکن بود همچنان به رماننویسی ادامه دهم. اما امروز کانون فضایی را برای نمایشنامهنویسانی که احتمالاً کارشان را بلدند اما انگیزه محکمی نداشتند، ایجاد کرده است.
تصمیم کانون برای نگارش نمایشنامههایی در فضاهای اصیل ایرانی بهخصوص اقتباس از ادبیات غنی و سرشار ایرانی انتخاب درستی بود.
این روزها که سالنهای تئاتر به علت شیوع بیماری کرونا خالی از مخاطباند، و هنرمندان تئاتر خانهنشین شدند. پیشنهادتان برای شروع دوباره تئاتر همراه با اوج و صعود پس از رکود از این بحران چیست؟
اصولا نویسندگان پیش از این هم خانهنشین بودند اما اکنون فرصت بیشتری در اختیار دارند و میتوانند بیشتر بخوانند و بنویسند. هنرمندان صحنه تئاتر نیز فرصت کافی دارند که فیلم بیشتری از آثار کلاسیک در حوزه تئاتر ببینند.
اما متأسفانه این روزها بهجز تعداد معدودی از تئاتریها، بیشتر آنان که از محل اجرا و حرفهشان روزگار میگذراندند وضعیت اقتصادی خوبی ندارند و تحت فشارند و باید مسئولان امر در وزارتخانههای مربوطه با حفظ حرمت هنر و هنرمندان یاریشان کنند تا هنرمندان از این فرصت در جهت ارتقای سطح دانش و توانایی خود بهرهمند شوند.
و حرف آخر؛
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این ظرفیت را دارد که در تئاتر کودک ایران چه تولید نمایشنامه و چه اجرا پیشگام باشد. من در بخشهای مختلف کانون این اراده را بهخوبی احساس میکنم که تئاتر کانون در آستانه تحول است. اگر مشکلات اقتصادی و... مانعی برای رسیدن به این اهداف به وجود نیاورد.
آرزو میکنم دوران سخت بحران کرونا کوتاه باشد و بیش از این اقتصاد تئاتر را آسیبپذیر نکند.