این نمایش که اولین بار حدود ۵۰ سال پیش در کانون پرورش فکری برای کودکان به اجرا در آمد، از سوی عادل بزدوده باردیگر به روی صحنه خواهد رفت و به همین بهانه با کارگردان این اثر به گفتوگو پرداختیم.
عادل بزدوده را امروز بهعنوان نویسنده، کارگردان و عروسک ساز مطرح حوزه تئاتر عروسکی میشناسیم. او فارغالتحصیل رشته نمایش عروسکی از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه هنر تهران است. طراحی و ساخت عروسکهای بسیاری در مجموعههای موفقی چون قصههای تابهتا، شهر موشها، خونه مادر بزرگه، الو الو من جوجوام و گلنار و... را در کارنامهاش دارد.
وقتی از قدمهای آغازینش در تئاتر کودک و نوجوان میپرسم میگوید؛ هر چه دارم از کتابخانه زیبای مرکز شماره ۲ کانون تهران دارم. کودکی و نوجوانیام عضو این مرکز بودم و وقتی قدّم از مربیانم بلندتر شد و بهاصطلاح عضو ارشد کتابخانه کانون شدم، مسیر تازهای را در کانون پیش گرفتم که شاید بتوان گفت نقطه عطفی در فعالیتهای هنریام محسوب میشود.
نمایشهای شاپرک خانوم، کوتی موتی، ترب، عقاب و روباه اولین نمایشهای کودک بودند که به کارگردانی دان لافون در مراکز کانون اجرا شد.از شکلگیری تئاتر کودک در ایران برایمان بگویید.
در دهه ۵۰ زمانی که دان لافون به دعوت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای تشکیل گروه حرفهای تئاتر کودک و نوجوان به ایران آمد، از بین ۳۰ دانشجوی بازیگری دو دانشکده هنرهای دراماتیک و هنرهای زیبا، شش نفر «مرضیه برومند، سوسن فرخنیا، بهرام شاهمحمدلو، رضا بابک، علیرضا هدایتی و اردوان مفید» انتخاب شدند و بهعنوان بازیگران مرکز تئاتر کانون پذیرفته و ضمن آموزش زیر نظر لافون به اجرای تئاتر برای کودکان پرداختند.
من در آن سالها عضو ارشد مرکز شماره ۲ کانون تهران بودم و به خاطر اینکه از محدوده سنی عضویت در کانون خارج شده بودم مجبور بودم کانون را علیرغم میل باطنیام ترک کنم. همان وقتها به مربیانم خبر رسید دان لافون تصمیم گرفته گروهی از نوجوانان عضو مراکز کانون را برای تولید تئاتر تعلیم بدهد و این همان اتفاقی بود که مسیر زندگیام را عوض کرد. من و ۱۵۰ نفر از نوجوانان کتابخانههای کانون تهران برای این دوره انتخاب شدیم. اما در طول تمرینها عدهای انصراف دادند و پس از ریزش اعضا، در نهایت ۱۵ نفر از آن تعداد موفق شدیم در مرکز تئاتر کانون زیر نظر دان لافون فعالیت تئاتری خود را آغاز کنیم.
نمایشهای شاپرک خانوم، کوتی موتی، ترب، عقاب و روباه اولین نمایشهای کودک بودند که به کارگردانی دان لافون و بازیگری همان شش هنرمندی که نام بردم در مراکز کانون اجرا شد.
آیا همان زمان بود که شاخه تئاتر عروسکی در کانون از سوی دان لافون شکل گرفت؟
اسکار واتک (باتک) استاد برجسته تئاتر عروسکی در آن زمان در دانشگاه هنرهای دراماتیک رشته تئاتر عروسکی تدریس میکرد. او به درخواست اردشیر کشاورزی، به کانون آمد تا اقدامهایی برای شکلگیری گروه تئاتر عروسکی در کانون انجام دهد. با شکلگیری این گروه که من هم در آن پذیرفته شدم، اولین نمایش عروسکی برای کودکان با متنی که واتک با خود به ایران آورده بود آماده اجرا شد. نمایشنامه «حادثهای در شهر عروسکها» بهعنوان اولین تئاتر عروسکی مدرن برای کودکان در سالهای ۵۱-۵۰ به کارگردانی واتک اجرا شد و باید گفت که نمایش عروسکی در کانون راه خود را آغاز کرد. کانونی که بدعتگذار تئاتر و تئاتر عروسکی کودک بوده و بیسروصدا اما پرقدرت کارش را ادامه میدهد.
نمایش عروسکی حادثهای در شهر عروسکها از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶ در مراکز کانون سراسر کشور اجرا شد و دو ماه هم با تریلی تئاتر سیار کانون این نمایش را برای مناطق دورتری که کانون کتابخانه داشت بهصورت رایگان اجرا رفتیم.این نمایش در کدام سالنها اجرا رفت؟
درگذشته پایگاه اصلی اجرای تئاتر مراکز و کتابخانههای کانون بودند. چون در آن زمان هنوز مرکز تولید تئاتر کانون شکل رسمی به خود نگرفته بود و ساختمانی که در حال حاضر بهعنوان مرکز تولید تئاتر میشناسید یک کتابخانه بود که ما میتوانستیم از ساعت ۵ بعدازظهر، زمانی که کتابخانه تعطیل میشد در سالن آن تمرین کنیم.
نمایش عروسکی حادثهای در شهر عروسکها از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶ در مراکز کانون سراسر کشور اجرا شد و دو ماه هم با تریلی تئاتر سیار کانون این نمایش را برای مناطق دورتری که کانون کتابخانه داشت بهصورت رایگان اجرا رفتیم.
با گذشت حدود ۵۰ سال قرار است نمایش «حادثهای در شهر عروسکها» را مجدد به صحنه ببرید. از ضرورت اجرای دوباره آن برایمان بگویید.
البته این سومین بار است که این نمایش را با همان تکنیک عروسک دستکشی بازتولید میکنم. دو بار در دههی ۷۰ با مرحوم کامبیز صمیمیمفخم و گروهی از هنرمندان در مرکز تولید تئاتر آن را اجرا کردیم.
هدف من از احیای این نمایش، نشان دادن اهمیت تاریخی آن و معرفی قدرت و توانمندی نمایش عروسکی به علاقهمندان این حوزهی نمایشی است. همچنین دومین دلیل برای اجرای مجدد آن حیاتی است که این نمایش دارد. برخی نمایشنامهها برای دوره خاص و زمان محدود قابل اجرا هستند و بعد از آن بیات میشوند. اما جادو در شهر عروسکها به نظر بنده تاریخ مصرف ندارد و میتواند تازه و شاداب با مخاطبان کودک ارتباط برقرار کرده و ضمن لذتبخش بودن به آنها بیاموزد و پیشنهاد میکنم کسانی که مایلاند به حرفه تئاتر عروسکی بپردازند این نمایش را ببینند.
با توجه به اجرای این نمایش در سالهای گذشته، از قصه آن برای مخاطبان بگویید.
در شهر عروسکها همه شادند و خوشحال. اما در این شهر کسی زندگی میکند که دوست ندارد زود از خواب بیدار شود و سرکار برود. او با تندخویی و بینظمیاش باعث بر هم زدن آرامش مردم شهر میشود. کمکم این رفتارهای او باعث بروز اتفاقهایی در شهر عروسکها میشود. عروسکها هم تصمیم میگیرند برای حل این مشکل از عروسکساز کمک بگیرند و این داستان با مداخله تماشاگران و تصمیمهایی که بچهها بر صحنه میگیرند ادامه مییابد.
شرکت لحظه به لحظه و مداخله بهجای تماشاگران در طول نمایش یکی دیگر از دلایل موفقیت این نمایش در بین مخاطبانش است و مطمئن هستم کودکان امروز هم از آن لذت میبرند.به نظر شما نحوه برخورد کودکان امروز با این اثر چگونه خواهد بود؟
به نظر من حادثهای در شهر عروسکها نمایشی است که تاریخ انقضا ندارد و میشود سالها آن را برای کودکان در دورههای مختلف اجرا رفت. به خاطر دارم یک گروه بلغارستانی همین نمایش را ۳۰ سال در کشورهای مختلف اجرا رفت. این نمایش پر از حوادث دست داشتنی، پندهای خوب و موقعیتهای پرکشش برای کودکان است و میتوانم به جرئت بگویم که هیچ نمایشی را با این سادگی و در عین حال جذاب و دارای انرژی بالا ندیدهام. شرکت لحظه به لحظه و مداخله بهجای تماشاگران در طول نمایش یکی دیگر از دلایل موفقیت این نمایش در بین مخاطبانش است و مطمئن هستم کودکان امروز هم از آن لذت میبرند.
آیا این اثر با نسخههای قبلی تفاوتی دارد؟
اجرای این نمایش فرقی با گذشته ندارد، تنها در دومین دوره اجرا در سال ۷۰، بخش آخر نمایشنامه که مداخلهی یک پلیس برای تنبیه شخصیت پسرک بدجنس است را به دلایل فرهنگی و مباحث آموزشی و تربیتی حذف کردم و ضمن مناسبسازی برای کودکان، از مشارکت تماشاگر بهره گرفتم که در اجرای تازه هم با این تغییر پیش میرویم. حتی سعی کردم از دکور و عروسکهای قدیمی این نمایش هم دوباره استفاده کنم. دو عروسک و تعداد محدودی از آکساسوار صحنه را از ورژن سال ۵۱ و برخی عروسکها و دکور را از نسخه دهه ۷۰ را سالها نگهداری و محافظت کردم که قطعاً در اجرای تازه از آنها استفاده میکنم.
در حال حاضر در کدام مرحله از تولید این اثر هستید؟
به لحاظ تمرین، گروه بالای ۸۵ درصد آماده هستند. دکور هم تا حدودی آماده است و قرار بود اواخر فروردین اجرای خود را آغاز کنیم که متأسفانه با شیوع ناگهانی بیماری کرونا کار متوقف شد که امیدوارم هر چه زودتر دربهار به رونق سالنهای تئاتر کودکان برگردیم. هر چند این نمایش را با تغییرهایی در نحوه اجرا میتوانیم برای اجرای آنلاین هم به دست مخاطب برسانیم اما با توجه به شکل مداخلهگر و مشارکتپذیری آن در هنگام اجرا، بهتر است بر صحنه و در مقابل تماشاگر حقیقی اجرا شود.
و سخن پایانی:
در این شرایط که بچهها در خانه هستند و سرگرمیهای چندانی ندارند، کانون میتواند با بضاعتی که در سراسر ایران دارد، قدمهای مؤثری بردارد. مثلاً برای دیدن تئاتر بهصورت آنلاین این سوال پیش میآید آیا همهی بچهها در مناطق مختلف کشور امکان دسترسی به شبکههای اجتماعی و دیدن این آثار را دارند؟ به نظرم کانون باید در چند اتاق فکر راهی برای ارائه خدمات عادلانه پیدا کند. باید ابتدا نیازسنجی شود. فرق نیاز بچههای سیستان و بلوچستان با کرمان و یا تهران چیست تا بتواند سرویسهای درست بدهد. من و دیگر هنرمندان هم قطعاً ایدههایی داریم که میتواند در این مسیر چارهساز باشد.
در آخر امیدوارم هر چه زودتر با رعایت ابتداییترین اصول بهداشتی بتوانیم از شیوع آن کنترل کنیم و کمکم روش برخورد با این شرایط نامطلوب را یاد بگیریم و والدین هم در این دوره تنگنا که قطعاً ما را دچار عارضههای مختلف روحی و روانی میکند با بچهها صبورتر باشند.