به گزارش اداره روابط عمومی و امور بینالملل کانون، داور بخش بستهبندی ششمین جشنواره ملی اسباببازی گفت: اگر در صدد بومیسازی اسباببازیها هستیم؛ باید ابتدا، شرایط اتصال بین کارگروههای علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی از یکسو و تولیدکنندگان و طراحان اسباببازی از سوی دیگر را فراهم کنیم تا روح جمعی ایرانی شناسایی و مبانی نظری آن در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد و از این رهگذر تولیدکنندگان بتوانند متناسب با آنچه ما، فرهنگ بومی میدانیم؛ اسباببازی بسازند.
سعید باباوند اسباببازی را جزو صنایع پولساز و با گردش مالی بالا دانست و تاکید کرد: ما جزء کشورهای پرمصرف این عرصه هستیم که بیش از نُرم جهانی از اسباببازی استفاده میکنیم؛ البته این موضوع دلایل خاص خود را دارد. ما باید با توجه به این مصرف، در حوزه صنایع اسباببازی به پیشرفت قابل تأمل میرسیدیم؛ در حالیکه، هنوز تولید نسبت به واردات دست پایین را دارد.
این منتقد هنری تصریح کرد: از بعد دیگر ما، طراحان بازی و اسباببازیهای خوبی داریم ولی غالباً این افراد، به صورت خودجوش و گاهی ذوقی مشغول به کارند؛ چون در این حوزه هنوز هیچ رشته تحصیلی دایر نشده است و علاقهمندان خارج از حیطه آکادمیک مشغول تولید در این حوزه هستند و ناگفته نماند که خبرهای خوشی از تاسیس رشتههای مرتبط با اسباببازی میرسد که امیدوارم هر چه زودتر عملی بشود.
باباوند افزود: جشنوارههایی مثل جشنواره اسباببازی کانون در شرایطی که خیلی از نهادها مثل نهاد آموزش که باید مسئولیت آموزشدهی را بر عهده داشته باشد و تولیدکنندگان را با دانشآموختگان آشنا کند و در فقدان نهادهای پژوهشی که باید بعد دیگری از کار را بر عهده بگیرند و متاسفانه نگرفتهاند؛ مفید است.
داور بخش بستهبندی ششمین جشنواره اسباببازی تاکید کرد: نهادهای دیگری مثل نهاد پژوهشی و انتقادی مثل نشریات تخصصی در این زمینه کم، و کم کارند. در حالی که، ما برای شکلگیری و سرعت بخشی صنعت اسباببازی نیازمند نهادهای آموزشی، پژوهشی و انتقادی در کنار هم هستیم. وقتی اینها کمرنگ هستند، جشنوارهای مثل جشنواره اسباببازی بار بزرگی را بر دوش دارد.
باباوند در پاسخ به این سوال که اسباببازیهای بومی چه اسباببازیهایی هستند و مولفههای آن کدامند گفت: این بحث، بحثی دراز، پیچیده و گاهی مغالطهآمیز است. بیش از پنج دهه است که ما، درگیر مسئله هویت و ملیت هستیم. سالهای بسیاری است که میگوییم «هنر» و «طراحی» باید بومی باشد. در زمینه اسباببازی هم همواره همین انتقادها مطرح بوده و هست. و البته این مختص ایران نیست. در جاهای دیگر نیز خصوصا کشورهای جهان سوم این دغدغه هویت و ملیت وجود دارد. به عنوان مثال در چند دهه گذشته درباره عروسکها، با یک جریان انتقادی با زمینهی پسااستعماری مواجه بودهایم. بدین معنا که تا مدتهای مدید عروسکها عمدتاً با چهرههای اروپایی و مشخصاً دارای موهای بلوند و چشمانی رنگی در جهان عرضه میشد. پس از مدتی یعنی حدود سه دهه پیش عروسکهایی با شمایلی انسانیتر و همچنین عروسکهای رنگین پوست وارد بازار شدند. در واقع این عروسکها انسان برگزیده را انسان اروپایی نشان میدادند که جریان انتقادی توانست آن مسیر را تا حدی اصلاح کند.
این مدرس دانشگاه تاکید کرد: چند سالی است که این نقد درست بر جامعه حاکم شد که بچههای غیراروپایی با دیدن عروسکهایی با موهای بلوند و چشمان رنگی، عمدتاً با چهره خود مشکل پیدا میکنند. بچهها میخواهند تجربههای مشابهی با عروسکهایشان داشته باشند؛ در حالیکه در عمل این موضوع ممکن نیست و این باعث نفرت کودکان از خود و بدنشان میشود. حد اعلای این نقد متوجه عروسکهای باربی بود که اندامی مطلقا غیربشری دارد. پس یکی از راههای بومیسازی اسباببازیها شبیه کردن آنها به وضعیت موجود فیزیکی انسان ایرانی است.
باباوند گفت: بسیاری فکر میکنند که با آوردن چهار تا اصطلاح و نگاره ایرانی در بازی، آن را ایرانیزه میکند. در حالیکه این نگاه، بسیار سطحی و پوستهای است. کسانی که از بومیسازی حرف میزنند و درصدد بومیسازی اسباببازیها هستند، باید به اتصال کارگروههای اجتماعی و مطالعات فرهنگی در کنار، تولیدکنندگان و طراحان اسباببازی کمک کنند.
ششمین جشنواره ملی اسباببازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به صورت فرآیندی در حال برگزاری است.