این مجموعه با آثاری از سیدعلی میرافضلی، محمد شمس لنگرودی، مفتون امینی، منصور اوجی، محمدعلی بهمنی، احمدرضا احمدی،م. موید و سیدعلی موسوی گرمارودی به دست مخاطبان رسیده است. به سراغ فاطمه سالاروند که گردآوری این مجموعه را برعهده داشته است رفتهایم تا درباره جزئیات این مجموعه صحبت کنیم.
اگر موافقید گفتوگو را با شکلگیری ایده اولیه مجموعه «شعر ما» آغاز کنیم. با توجه به سیاستهای کانون و با در نظر گرفتن نیازهای موجود فکر میکنید تا چه اندازه جای خالی این مجموعه در بازار کتاب احساس میشد؟
من از جزئیات سیاستهای کانون چندان مطلع نیستم، چون نه کارمند کانونم و نه حتی در تصمیمگیری برای انتشار این کتابها نقشی داشتهام. پیش از اینکه آقای نظری - مدیرعامل وقت- با بنده صحبت کنند، گفتوگوها با دوستان هیئت مدیره انجام شده بود. بعد از آن به من پیشنهاد همکاری داده شد. البته این بدان معنا نیست که بر ضرورت انتشار این مجموعهها واقف نباشم.
دو وجه مهم، یکی توجه به خواست و ذائقه طیفی از نوجوانان این روزگار - بهویژه بچههای اهل شعر و ادبیات و کتاب - و دیگری اهمیت آشنایی مخاطب با شاعرانِ امروز، در ضرورت انتشار چنین مجموعههایی جای تردید باقی نمیگذارد.
درباره وجه نخست، تجربه سالها کار در دفتر شعر جوان و ارتباط با شاعرانِ با استعداد ۱۵ - ۱۶ساله که در آفرینش اثر محدود به موضوع خاصی نبودند، زمینه آشنایی بیشتر با دنیای آنها و شناخت این نیاز بوده است.
بدیهی است که مساله فراتر از توجه به طیف بچههای مستعدِ شاعری و نوشتن است. اثر و کارکرد کلمه، شعر، داستان و اساسا هنر و ادبیات بی نیاز از توضیح است.
بخشی از کار کانون – همانطور که از اسمش پیداست- مختص نوجوانان است. اگر قرار باشد انتشارات کانون، کتابهایی ارزنده و مناسب برای نوجوانان منتشر کند، بیتردید چنین مجموعههایی میتواند جزو اولویتها باشد. نه فقط در حوزه شعر، حتی اگر در حوزه داستان هم بشود چنین کاری کرد ارزشمند است. مثلا انتخاب و چاپ داستانهایی از چند نویسنده مطرح بزرگسال، متناسب با سن و سال نوجوانان جهت معرفی این نویسندگان و بهرهمندی مخاطبان از آثار آنها. گستردگی مراکز و کتابخانههای کانون در سطح کشور و ارتباط نوجوانان با این مراکز – بهویژه در شهرها و مناطق دورافتادهتر - امکانی است برای اینکه کتابها در دسترس مخاطبان بیشتری قرار بگیرد. مخاطبانی که ممکن است به دلایل مختلف با نویسندهها و شاعران معاصر و آثار آنها کمتر آشنا باشند.
به نظر میرسد از یک دوره سنی به بعد، گرایش مخاطبان نوجوان به سمت شعر بزرگسال بیشتر میشود، آیا این گرایش به دلیل ضعف موضوعی در اشعار نوجوان است؟
«ضعف موضوعی» یک مساله کلی است و نمیشود بدون بررسی و بی مقدمه در اینباره اظهارنظر کرد. قطعا در شعر نوجوان – آنچه امروز شاعران برای نوجوانان مینویسند - هم آثار قوی و اثرگذار هست و هم آثار ضعیف و سطحی. این قوت و ضعف هم فقط به موضوع و مضمون شعرها هم برنمیگردد. ممکن است موضوع شعری با عوالم نوجوانی متناسب باشد اما در زبان و اجرا ضعیف باشد.
مساله مهمیکه نباید از نظر دور بماند این است که با همه پژوهشهایی که انجام شده، تعریفی که از سن نوجوانی داریم تعریفی نسبی است. معمولا در خانوادهها هم یک بچه ۱۲، ۱۳ ساله (در دوره راهنمایی) دیگر کودک به حساب نمیآید؛ از طرفی سن دوره دبیرستان هم( دست کم تا قبل از کلاس دوازدهم) سنی نیست که «جوانی» نامیده شود.
بین این دو دوره تفاوت زیادی هست. یعنی مخاطب ۱۲ ساله با مخاطب ۱۴ ساله و مخاطب ۱۶ ساله - حتی با در نظر گرفتن برخی ویژگیهای مشترک - یکسان نیستند. سیستم تربیتی خانواده، روابط اجتماعی، جغرافیا و موقعیت زیستی و... در شیوه نگاه و اندیشه، ذائقه و پسند، و هر چیزی که به نوجوان و دنیای او مربوط میشود نقش دارد. با این حساب مخاطبان این مجموعه، الزاما همه کسانی که طبق یک تعریف کلی نوجوان نامیده میشوند نیستند؛ همان طور که برخی از نوجوانان به خواندن شعرهایی که تحت عنوان شعر نوجوان منتشر میشود میل و رغبتی ندارند. بهترین روشی که کانون میتوانست اتخاذ کند گذاشتنِ نشان (۱۵+) روی جلد بود. به گمانم این کار تکلیف گردآورنده، ناشر و مخاطب را تا حد زیادی روشن کرده است.
من در دوره راهنمایی و دبیرستان در یک شهرستان کوچک زندگی میکردم و عملا به کتابفروشی دسترسی نداشتیم. کتابخانه شهر هم کتاب مناسب نوجوانان نداشت. اما من به لطف برادرم که در تهران زندگی میکرد و مدام برای ما کتاب و مجله میخرید با بسیاری از نویسندهها و شاعران آشنا شدم. حتی در مجلاتی مثل آیش که چاپِ خود کانون بود، شعرها چندان نوجوانانه نبود. شاید چون شعر نوجوان به این معنا تعریف نشده بود و اگر کتابی هم با عنوان شعر نوجوان چاپ میشد ما بی خبر بودیم.
من از همان زمان چیزهایی مینوشتم و برادرم از علاقهام به شعر باخبر بود. او با کتابهایی که برایم میخرید مرا با شعرهای فریدون مشیری، شاملو، فروغ، اخوان، سپهری، سیمین بهبهانی، منصور اوجی، توللی، محمد حقوقی، محمدعلی سپانلو، ،شفیعیکدکنی، براهنی و...آشنا کرد. خب من در سنی نبودم که خیلی از آن شعرها را دقیق و درست بفهمم اما بارها و بارها میخواندمشان و از کلمات، تصویرها و تخیل و موسیقیشان لذت میبردم. هنوز هم برخی از آن شعرها را در خاطر دارم. شب و روزهای زیادی را با آن کتابها سپری کردم. در دیداری که برای انتخاب شعرهای این مجموعه با آقای اوجی داشتم خدمتشان گفتم این شعرشان را:
کجاست بام بلندی
و نردبان بلندی
که بر شود و بماند بلند بر سر دنیا
و بر شوی و بمانی بر آن و نعره برآری:
هوای باغ نکردیم و دورباغ گذشت
من در ۱۴، ۱۵ سالگی خواندهام و از همان موقع در خاطرم مانده.
شاید بعضی از آن شعرها و کتابها چندان مناسب سن و سال من نبودند ولی بخش زیادی از علاقه و جدیت من در بزرگسالی برای خواندن و نوشتن بر اثر انس و الفت با همان کتابهاست.
به خود مجموعه برگردیم. گردآوری شعرها چهقدر طول کشید؟ مراحل انتخاب آثار چهگونه بود؟
همان طور که اشاره کردم نامهایی که در این مجموعهها آمده، کسانی هستند که از سالها پیش تا به امروز آثارشان را دنبال میکردم و با حال و هوای شعرهایشان آشنا بودم. به سبب همین انس و الفت، وجوه کار و چگونگی انتخاب شعرها به میزان زیادی برایم روشن بود. من از اوایل بهمن ۹۸ انتخاب آثار را با شعرهای منصور اوجی شروع کردم.خب چند عنوان از کتابهای ایشان را داشتم و چندتایی را هم از دوستان امانت گرفتم. اما چند مجموعه هم نایاب بود. به همین دلیل با خودشان تماس گرفتم و چون نمیشد همان تک نسخهها را از کتابخانه شخصیشان امانت بگیرم، در یک سفر دو روزه به شیراز با ایشان قرار گذاشتم، چندساعتی در منزلشان بودم و از صفحات کتابها عکس گرفتم. در آن سفر، شعرهایی را که انتخاب کرده بودم برای جناب اوجی برده بودم. ایشان در همان چند ساعت با حوصله و دقت، همه شعرها را خواندند. بعد از برگشتن از شیراز و انتخاب نهایی کار، یک بار دیگر کل شعرها را برای ایشان فرستادم تا ببیند و نظر بدهند. نه فقط در مورد مجموعه آقای اوجی، درباره همه کارها، مایل بودم تک تک این بزرگواران پیش از نهایی شدن کتاب، انتخابهای مرا ببینند و نظر بدهند. البته آقای گرمارودی و آقای احمدرضا احمدی از سر لطف، به بنده اعتماد کردند و نیازی به بازبینی شعرها ندیدند. دسترسی به شعرهای آقای شمس لنگرودی، آقای بهمنی، آقای گرمارودی، آقای موید و آقای ابتهاج و دکتر شفیعی آسانتر بود چون اغلب مجموعههای این عزیزان را در کتابخانه شخصیام داشتم و تهیه کتابهایی که نداشتم دشوار نبود. آقای میرافضلی با لطف و بزرگواری چند عنوان از کتابهایشان را برایم ارسال کردند. برای انتخاب آثار دکتر شفیعی، علاوه بر دیدن مجموعههای ایشان، به برخی از مجلات سالهای قبل هم مراجعه کردم (از طریق کتابخانه کانون) به این دلیل که میدانستم بخشی از شعرهای ایشان هنوز در کتابی منتشر نشده. البته در نهایت برای انتشار مجموعه ایشان و استاد ابتهاج به مشکلاتی برخوردیم که توضیح خواهم داد.
اما سختترین کار، که در عین حال شیرینی و لطف خود را برایم داشت، انتخاب شعرهای آقای احمدرضا احمدی بود به دلیل تعدد آثار ایشان.
تعدادی از این کتابها را داشتم، چندتایی را از دوستان امانت گرفتم و نزدیک به سی عنوان دیگر از کتابهای ایشان را خریدم. بعضی از شعرها در این پنجاه و چند کتابی که دیدم مشترک بود ولی در مجموع حجم گزیده کار ایشان، به نسبت باقی کتابها بیشتر شد.
برای انتخاب شعرهای آقای مفتون امینی هم جز مراجعه به مجموعههایی که داشتم یا تهیه کردم و امانت گرفتم، یکی دو مجموعه قدیمینایاب را نتوانستم پیدا کنم. البته ایشان پرینت نهایی شعرها را دیدند و پسندیدند و نظرشان این بود که مجموعه برای یک گزیده، کامل است.
همانطور که میبینید مرحله نخست تهیه و گردآوری آثار یک شاعر بوده، و همزمان خواندن و گزینش اولیه شعرها (با توجه به سن و سال مخاطب و معیارهای دیگر). در مرحله بعد برخی شعرها را کنار گذاشتم و باقی را تایپ کردم. سپس گفتوگوهایی با این دوستان داشتم(حضوری یا تلفنی) تا شعرهای انتخاب شده را در اختیارشان بگذارم و نظرشان را جویا شوم.
خوشبختانه همه دوستانی که کتابهایشان چاپ شد هم از انتخابها و هم از شکل و شمایل کارها راضی بودند و در همه مراحل مختلف بزرگوارانه و با لطف و کرامت، با بنده همراهی کردند.
همانطور که گفتم بنده ناچار بودم همه این شعرها را تایپ کنم چون یک پرینت کامل باید در اختیار شاعر قرار میگرفت و پس از اعمال نظرهای این دوستان ( که خوشبختانه بسیار مختصر بود) پرینت نهایی را به دوستان کانون تحویل میدادم. البته همه این مجموعهها دوباره توسط همکاران کانون و طبق قواعد خودشان حروفچینی شد. از آنجا که ویرایش شعر با ویرایش متون دیگر فرق میکند و دوستان شاعر نسبت به مواردی مثل سطربندیها، رعایت فواصل و... حساسیتهایی دارند، یا خودشان شیوه نوشتاری خاصی را در نظر داشتند، از دوستان کانون اجازه خواستم تا ویرایش نهایی را به بنده بسپارند. انصافا همکاران بخش ویرایش و نمونه خوانی کانون نیز بسیار زحمت کشیدند و همراهی کردند.
بدیهی است که انجام این کارها در چنین بازه زمانی، برنامهریزی و کار شبانه روزی مستمر میطلبید. خدا را شکر جذابیت این پروژه و اشتیاق شخصی باعث شد کارها خیلی خوب پیش برود. دوستان کانون هم در واحدهای مختلف در همه مراحل همه جوره لطف داشتند و همراهی کردند. متاسفانه در اواخر زمان تحویل دادن کارها، مساله کرونا به صورت جدی مطرح شد. یعنی از اواخر اسفند ۱۳۹۸، و به تدریج، در بهار سال ۹۹، کانون هم مثل خیلی از سازمانها و ادارات دیگر، به ناچار با مشکلاتی مواجه شد و روند کار چند مجموعه که در مرحله ویرایش نهایی و ارسال به چاپخانه بود، کند شد. آخرین مجموعههایی که بنده تحویل دادم، یعنی دو کتابی که به سال ۹۹ موکول شد، مجموعه آقای بهمنی و آقای مفتون امینی بود. گمان میکنم تا اواسط اردیبهشت (اگر اشتباه نکنم) بعد از بازبینی مجموعهها توسط این دو بزرگوار، این دو کتاب را نیز تحویل کانون دادم.
نام کتابها چهطور؟ آیا ایدهای در این زمینه وجود داشت که اسامی از خود شعرها گرفته شود؟
درباره نام کتابها همان ایده اولیه اجرا شد. اینکه هر کتاب به اسمِ خودِ شاعر باشد و همه کتابها تحت یک عنوان کلی نامگذاری شود. به گمانم این شیوه از هر نظر مطلوب بود . بخصوص که «شعرِ ما» یعنی هم شعر ایران ِ ما، هم شعر زمانه و روزگار ما، هم مجموعه شعرهای ما - یعنی کانون - و از آنجا که کانون نهادی متعلق به بچههاست، ضمیر «ما» به مخاطب نیز برمیگردد.
متاسفانه شاعران زن در این مجموعه حضور ندارند. دلیل این غیبت چه بوده است؟
بله. برای بنده هم موجب تاسف است که خانمهای شاعر در این مجموعه حضور ندارند. البته اسم خانم فرشته ساری در لیست بود و من هم با ایشان تلفنی صحبت کردم. درباره پروژه توضیح دادم و ایشان هم استقبال کردند. حتی خودشان اعلام کردند میتوانند فایل کامل کارهایشان را در اختیار من بگذارند و چون من همه مجموعههای ایشان را نداشتم بسیار خوشحال شدم. اما بعدا که پی گیری کردم اعلام کردند به دلایل شخصی منصرف شدهاند. من یکی دوبار خواهش کردم در تصمیمشان تجدید نظرکنند و مدتی هم صبر کردم شاید نظرشان عوض شود اما چنین نشد و طبعا دلیلی برای اصرار بیشتر نبود.
با در نظر داشتن معیارهایی مثل «انتخاب مجموعههای شاعرانِ در قید حیات»، گزینش شعرهای مناسب برای مخاطب بالای ۱۵ سال و افزون بر اینها کمتر بودن تعداد شاعران خانم، برای این ده مجموعه امکان انتخابهای دیگری نبود.
در انتخاب شاعران این ده کتاب( که ۸ عنوان آن منتشر شده )، شاهدیم که سعی بر این بوده تنوع افراد و سبکها در نظر گرفته شود. با این حال جای خالی برخی شاعران را در این مجموعه میبینیم. افراد حاضر چهطور انتخاب شدند؟
درانتخابها همانگونه که گفتید هم تنوع سبکها در نظر گرفته شده، هم جایگاه و کارنامه افراد و هم درک و دریافت نسبی مخاطب از شعرهای این عزیزان.
خودتان جای کدام شاعر را در این مجموعهها خالی میبینید؟
خب قطعا من هم دلم میخواست در این مجموعه نام خانمهای شاعر هم باشد. جز این، گمان میکنم به لحاظ سطح و برازندگی و تنوع اسامی، مجموعه کاملی است.
یکجا اشاره کردید به اشعار سایه و دکتر شفیعی که بعدتر ما آثارشان را در مجموعه ندیدیم. چه اتفاقی رخ داد؟
با دکتر شفیعی در دانشگاه قراری گذاشتم و به دیدنشان رفتم. در آن فرصت کوتاه توضیحاتی درباره کار خدمتشان دادم. طبق معمول دور و بر ایشان خالی از دوستداران و دانشجویان نبود و ایشان در همان شرایط، حین صحبت ضمن اشاره به کارهای ارزشمند کانون و سوابق آن، گفتند شعرهای من برای بچهها مناسب نیست، شعری که برای بچهها ارائه میشود باید ریتمیک باشد. بنده اشاره کردم که این شعرها برای نوجوانان است نه کودکان. و تاکید کردم بسیاری از نوجوانان شعرهای شما را میخوانند همانطور که از سهراب و فروغ و قیصر و... میخوانند. به هر حال آن روز شرایط گفتوگوی مفصلتر نبود و من نتوانستم نظر دقیق ایشان را دریابم ولی با برخورد بسیار بزرگوارانه و لطفآمیزی که داشتند، احساس کردم تا حدی مجاب شدهاند. همان طور که کار طراحی روی جلد و حروفچینی کتاب ایشان انجام میشد باخبر شدم که جناب شفیعی مایل به چاپ کتاب نیستند. بعد از آن از طریق یکی از دوستان نزدیکشان( جناب دکتر جعفری) پی گیر شدم و در نهایت به احترام نظر و خواست دکتر شفیعی، کار پیش از ارسال به چاپخانه متوقف شد.
درباره مجموعه جناب سایه نیز، بنده انتخابهایم را انجام دادم و چون ایشان ساکن آلمان هستند از طریق صفحه اینستاگرام به دختر خانمشان پیغام فرستادم. ایشان ابتدا گفتند استاد قطعا موافقت نمیکند چون نسبت به حقوق ناشرانی که کتابهایشان را چاپ کردهاند احساس مسولیت میکنند. بنده علیرغم اطلاعاتی که در این باره داشتم برای اطمینان بیشتر باز هم جستجو کردم و به خانم ابتهاج توضیح دادم که مشکلی پیش نخواهد آمد چون شعرها، از چند مجموعه مختلف انتخاب شدهاند و اصلا با توجه به گروه سنی مخاطب، نوع کار متفاوت است. پس از چندین بار گفتوگو، بالاخره قرار شد مجموعه را ارسال کنم و استاد ببینند. در گفتوگوهای بعدی، ایشان گفتند نظر استاد این است که حجم کار زیاد است. بنده هم سی شعر را حذف کردم و نهایتا هفتاد شعر باقی ماند. دوباره شعرها را ارسال کردم. ایشان دوباره خواستار کمشدن تعداد شعرها شدند. من خدمتشان توضیح دادم با توجه به حجم کارهای استاد، انتخاب کمتر از ۷۰ تا شعر به عنوان یک گزیده از کارهای ایشان جفاست و واقعا حیف است که بخواهیم باز هم دست به حذف شعرها بزنیم. خلاصه اینکه هر کدام از این مراحل چندین روز و هفته طول کشید چون خانم ابتهاج باید پیغامهای مرا به استاد میرساندند و به قول خودشان باید در شرایطی که استاد حال و هوای مساعدتری داشتند با ایشان گفتوگو میکردند. بعد هم لطف میکردند و پاسخها را به من منتقل میکردند. این ارتباط حتی بعد از اینکه همه هشت کتاب دیگر را تحویل داده بودم و کارها به چاپخانه رفته بود ادامه داشت چون واقعا مایل بودم این پروژه را با همان ده کتاب به سرانجام برسانم و حیفم میآمد که این دو کتاب( سایه و شفیعی) در مجموعه نباشند. با این همه، متاسفانه پیگیریهای من نتیجه نداد و خانم ابتهاج در پاسخ آخرین پیغام من نوشتند که «موضوع چاپ آثار ایشان به طور کلی پیچیده شده و ایشان اصولا در این مورد سکوت کردهاند، خیلی هم تلاش کردم اما هنوز خود این موضوع متوقف هست. در مورد انتشار شعرها پدرم حساس هستند. بخش بزرگی به خاطر حق ناشر و مردمی که یکبار هزینهای برای کتاب پرداختهاند.»
با همه دریغی که بابت کنار گذاشتن این دو مجموعه داشتم(و دارم) همان طور که ملاحظه میکنید این پاسخ، جایی برای اصرار بیشتر باقی نمیگذارد زیرا وظیفه ما بیش از هر چیز احترام گذاشتن به نظر و سلیقه این عزیزان است.
با این حال من همچنان امیدوارم اوضاع از هر جهت بهبود یابد و در شرایطی بهتر بتوانیم گفتوگو کنیم و گزیده شعرهای این دو عزیز- که برای ما یگانه و تکرار نشدنیاند - چاپ و مجموعه کامل شود.
این مجموعه در دوران کرونا منتشر شد و حتی فرصت رونمایی هم وجود نداشت. با اینحال میخواهم بدانم نوجوانان و بزرگسالان چه نظراتی درباره این مجموعه داشتهاند؟ آیا از نظرات مخاطبان مطلعید؟
همانطور که اشاره کردید متاسفانه به دلیل محدودیتهای کرونایی و شرایطی که در این دو سال پیش آمد، این کتابها چنان که باید و شاید معرفی نشد. علیرغم برنامهریزیهای دوستان کانون، امکان برگزاری مراسم رونمایی فراهم نشد. احتمالا کتابخانههای کانون نیز، مثل بسیاری از مکانهای فرهنگی دیگر، با تعطیلات طولانی یا محدودیتهایی در ساعات کار و حضور مخاطبان مواجه بودهاند. باید دید این کتابها در مراکز مختلف و کتابخانههای کانون، توزیع شدهاند یا خیر؟ به هر حال من در جریان جزئیات بازخورد بچهها نیستم. البته گمان میکنم اثر بسیاری از کارهای این چنینی را در طولانی مدت باید دید. روزگاری انتشارات امیرکبیر در زمان مدیریت مرحوم عبدالرحیم جعفری کتابهای باارزشی تحت عنوان شاهکارهای ادب فارسی منتشر میکرد با حجم کم و قیمت مناسب. بسیاری از همنسلان من و بزرگتر از من آن کتابها را به یاد دارند. خودِ من هنوز چند جلد از آن مجموعه ارزشمند را دارم. این گونه کارها ماندگار است و اثرشان را درازمدت میشود دید و سنجید.
درباره بزرگسالان، خوشبختانه بازخوردهای خوبی دیدهام. البته با توجه به شرایط کرونا و به خاطر مراعات فاصلهگذاریهای اجتماعی، ارتباطات زیادی نداشتهام ولی از این طرف و آن طرف پیامهایی دریافت کردهام که دلگرم کننده بوده است. برخی از این پیامها که مستقیم یا با واسطه دریافت کردهام از طرف کسانی بوده که گمان نمیکردم این مجموعهها را دیده باشند، از جمله عزیزان دانشگاهی و نامآوران ادبیات.
به هر حال تا حدی که باخبرم، در همین مدت کوتاه و با همین مقدار معرفی و توزیع، اغلب دوستانی که این کتابها را دیدهاند از انتخابها و از شکل و شمایل کار راضی بودهاند و این قطعا حاصل زحمتِ گروهی است.
فکر میکنید جز چند شاعری که جای آنها در مجموعه خالی است آیا این مجموعه نیازمند کتابهای تکمیلی است؟ مثلا آیا میتوان علاوه بر افزودن شاعران دیگر، کتابهای نقد شعر و... نیز ضمیمه آنها شود؟
درباره افزودن عناوینی به این مجموعه ایده خاصی ندارم. مهمترین مساله این است که سطح کار حفظ شود. در ده بیست سال گذشته، برخی ناشران در حوزه چاپ مجموعه شعر یا گزیده شعر، کارهایی انجام دادهاند. اغلب این ناشران در آغاز مجموعههایی را چاپ کردهاند که از وزانتی برخوردار بوده است اما به تدریج، با افزوده شدن کارهایی در سطوح دیگر، سره و ناسره و دوغ و دوشاب درآمیخته شده. خب ممکن است برای برخی ناشران مساله اقتصادی یا جذب مخاطب از طیفهای مختلف مهم باشد. البته که موقعیت کانون فرق میکند .
با توجه به درک و دریافت مخاطب، و به شرط حفظ وزانت کار، شاید بتوان چند عنوان دیگر به این مجموعه افزود.
همان طور که گفتم اگر قرار بود به شاعران درگذشته هم پرداخته شود، حتما نام برخی از شاعران بزرگ معاصر در این مجموعه دیده میشد.
اما درباره کتابهایی در حوزه نقد شعر برای بچهها، گمان میکنم کار سادهای نیست. طبعا مخاطبان چنین کتابهایی، به دلیل تخصصی بودن این مقوله، محدودترند. حتی در بین بزرگسالانِ علاقهمند به شعر و ادبیات، کسانی که به سراغ کتابهای نقد شعر میروند افراد خاصتری هستند و بدیهی است که در بین نوجوانان این افراد به میزان چشمگیرتری کاهش مییابند.
و حرف آخر...
پس از سفر به شیراز و دیدار با آقای اوجی، ایشان هر چند وقت یک بار با من تماس میگرفتند تا از جزئیات و روند کتاب باخبر شوند. با مهربانی و لطف بسیار احوال من و پسرم را -که برای کنکور آماده میشد- جویا میشدند و مرتب از زمان کنکور و نتیجه آن میپرسیدند. به من میگفتند من یک دختر دارم در شیراز. تو هم دختر دیگرم هستی در تهران. وقتی نتیجه کنکور پسرم را شنید بسیار خوشحال شد و با او تلفنی حرف زد و تبریک گفت. علیرغم بیماری و مشکلات جسمی، با حوصله و جدیت جزئیات کار را دنبال میکردند. متاسفانه ایشان چند ماه پیش بر اثر سیروز کبدی از بین ما رفتند. همیشه لحن و صدای ایشان در گوشم هست و دلتنگشان میشوم. خوشحالم که پیش از این اتفاق کتاب خودشان چاپ شد و به دستشان رسید. دوست داشتند کتابهای دیگرِ این مجموعه را هم ببینند که متاسفانه درست یک روز قبل از فوت ایشان، وقتی در بستر بیماری بودند، کتابها به دست دخترشان رسید.
در مجموع این پروژه برایم تجربه لذتبخش و ارزشمندی بود. از همهی این ده شاعر بزرگوار بسیار ممنونم. مدیرعامل وقت، آقای نظری در همه مراحل بسیار همراهی کردند. از ایشان و دوستان کانون بهخصوص در بخش انتشارات بسیار سپاسگزارم.
از نظرگاههای دقیق استاد ساعد باقری فراوان بهره بردم و قدردان محبت و بزرگواریشان هستم.
آقای محمد ولیزاده، آقای مظفری ساوجی، آقای بیوک ملکی و نیز برادرم - که دنیای کودکی و نوجوانی مرا با کتاب پیوند زد- تعدادی از کتابهایی را که نیاز داشتم در اختیارم گذاشتند. سپاسگزار لطفشان هستم.
همانطور که من با دل و جان کار کردم و ساعات خوبی را با این شعرها گذراندم، امیدوارم مخاطبان نیز بخوانند و لذت ببرند.
باشد که بچههای ما قدردان زبان و ادبیات فارسی، شعر، کلمه و شاعران این سرزمین باشند.
کد خبر: 307555
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۷
- چاپ
انتشار مجموعه کتابهای « شعر ما» یکی از اقدامهای فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال گذشته است. مجموعهای که تلاش دارد مخاطبان را با شاعران معاصر ایران آشنا کند. شاعرانی که در قالبها و سبکهای مختلف به سرایش شعر پرداختهاند و مرور آثارشان دیدگاههای متنوعی در اختیار نوجوانان قرار میدهد.