فراگیری مهارت‌های زندگی، اولین نیاز هر انسان اجتماعی

با شنیدن کلمه مهارت‌های زندگی، شاید در وهله نخست این سوال در ذهن هر کدام از ما ایجاد شود که مگر زندگی کردن هم مثل بسیاری از فنون و فعالیت‌ها، نیاز به مهارت دارد؟ تعمیر لوازم زندگی کار هر کسی نیست و ما هیچوقت حاضر نیستیم برای نمونه، یخچال یا تلویزیون خود را برای تعمیر به دست شخصی بسپاریم که از تجربه، تخصص و مهارت کافی برخوردار نیست و سرانجام آن وسیله را در وضعیت بدتر تحویل بگیریم.

محمدحسین دیزجی

جالب است بدانیم که زندگی هم چنین است. برای اینکه یک زندگی خوب، سالم و سلامت داشته باشیم نیازمند آن هستیم که در ابعاد گوناگون آن، به مهارت کافی دست پیدا کنیم. لذا برای زندگی هم مهارت لازم است.
مهارت‌های زندگی، مجموعه‌ای از توانایی‌هاست که زمینه سازگاری و رفتار مفید را برای فرد فراهم می‌کنند. این توانایی‌ها فرد را قادر می‌سازد تا مسئولیت و نقش‌های اجتماعی‌اش را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران، با خواست‌ها، انتظارات و مشکلات رو به رو شود. در برخی منابع به نقل از سازمان بهداشت جهانی، از ۹ مهارت به عنوان مهارت‌های زندگی یاد می‌شود که عبارتند از:  مهارت خودآگاهی، مهارت هم‌دلی، مهارت روابط بین فردی، مهارت ارتباط موثر، مهارت مقابله با استرس، مهارت مدیریت هیجان، مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم‌گیری و مهارت تفکر خلاق
  و بی‌شک هریک از این مهارت‌ها در جایگاه خود می تواند یک یادداشت جداگانه باشد.
فواید و کاربرد های مهارت‌های زندگی
حال این سوال مطرح است که این مهارت‌ها چه فواید و کاربرد هایی در زندگی می‌تواند داشته باشد که خانواده ها باید بر آن تاکید کرده و در صدد آموزش آن به فرزندان خود باشند.
مهمترین فواید و کاربرد های مهارت‌های زندگی عبارتند از:
۱- نحوه کنار آمدن با انتظارات متفاوت خود، خانواده، همسر، فرزندان، دوستان، همکاران و جامعه
۲- برقراری رابطه لذت‌بخش با امکانات، فناوری و محیط زندگی
۳- دفع فشارهای روانی از طرف محیط
۴- سازگاری با مسائل اقتصادی و نیازهای معیشتی
۵- تقویت مدیریت خانواده و تربیت فرزندان
۶- تقویت اعتماد به نفس
۷- تقویت مهارت‌های ارتباطی
۸- تامین سلامت جسمی و بهداشت روانی
۹- تامین آرامش و لذت زندگی
۱۰- خود شکوفایی، بالندگی، خوشبختی و شادابی
وقتی به هر کدام از این کاربردها فکر می‌کنیم و روی آن‌ها متمرکز می‌شویم به راحتی در می‌یابیم که توجه داشتن به هر کدام از آن‌ها تا چه اندازه می‌تواند در زندگی ما اثرگذار و مفید تلقی شود.
برای این که به اهمیت این مهارت‌ها پی ببریم، بهتر است در ذهن خود دو جامعه را در نظر بگیریم که یکی بر همین اساس پیش می‌رود و دیگری بدون توجه به این مهارت‌ها زندگی را دنبال می‌کند. حال ممکن است این سوال ایجاد شود که برای توسعه و بهبود این مهارت‌ها چه باید کرد؟
بر اساس پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی، سه شیوه برای توسعه و بهبود مهارت‌های زندگی وجود دارد که هر یک از ما بسته به موقعیت و جایگاه خود و نیز اینکه به صورت فردی یا سازمانی اقدام می‌کنیم، می‌توانیم این شیوه‌ها را برای بهبود جامعه خود به کار بگیریم:
• کارگاه آموزشی: در این شیوه ممکن است در قالب آموزش‌های کوتاه مدت، میان‌مدت یا بلندمدت، مهارت‌های زندگی را آموزش دهیم.
• آموزش در عمل: در این شیوه، قرار نیست آموزش رسمی برقرار باشد. بلکه هر کس می‌کوشد باتوجه به فضایی که در آن حضور دارد، در قالب فیلم‌ یا داستان، نوشته‌ای که منتشر می‌کند و مطلبی که در شبکه‌های اجتماعی می‌نویسد و یا برخوردی که با دیگران در فضای فیزیکی یا مجازی می‌کند، نمونه‌هایی از رفتار مناسب (متناسب با مهارت‌های زندگی) را آموزش دهد.
• آموزش به افراد آسیب‌پذیر: چه در میان کودکان و چه در میان بزرگ‌سالان، همیشه افراد آسیب‌پذیری وجود دارند که به علت شرایط‌شان، نمی‌توانند برای یادگیری مهارت‌های زندگی اقدام کنند. یا ممکن است اصلاً ندانند که چنین مهارت‌هایی برایشان مفید است. این افراد هم ممکن است توسط دولت‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد و یا توسط هر یک از ما در برخوردهای روزمره‌ای که با آن‌ها داریم، آموزش ببینند.
کودک در جایگاه خود به تنهایی قادر به درک اهمیت این مهارت‌ها نیست، بلکه این والدین و مربیان هستند که باید این فرصت را برای او فراهم آورند. برای این کار ابتدا لازم است تا والد یا والدین، شناخت کافی از این مهارت‌ها پیدا کرده و بتواند زمینه را برای کودک و فرزند خود مهیا سازد. لذا بهتر آن است که والدین در دوره‌های آموزشی و کلاس‌هایی که در این زمینه تشکیل می‌شود، حضور یافته و شناخت کافی پیدا کنند تا هم خود این مهارت‌ها را در زندگی اجرا کرده و هم به طور مستقیم یا غیرمستقیم هر کدام از این مهارت‌ها را به کودکان آموزش بدهند.
خانواده به عنوان اولین نهاد و گروهی که فرد به عضویت آن در می‌آید، این وظیفه مهم را برعهده دارد که فرزند خویش را اجتماعی تربیت کند که متاسفانه اغلب خانواده‌ها در این رابطه ضعف دارند. نمود این ضعف در جایی مثل مدرسه که محیط اجتماعیِ بعدی بچه‌ها است آشکار می‌شود. در همان روزهای اول می‌توان فهمید، اکثریت کودکانی که وارد مدرسه می‌شوند از خواسته‌ها و نیازهای واقعی‌شان شناختی ندارند و نمی‌توانند نقاط قوت و ضعف خود را تشخیص دهند و نسبت به حقوق و وظایف فردی و اجتماعی‌شان در محیط بیرون از خانه هیچ گونه شناختی ندارند.
متاسفانه دانش‌آموزان خود را در محیط مدرسه و بیرون از خانه مسئول نمی‌دانند و به گونه‌ای در محیط مدرسه رفتار می‌کنند که انگار همه باید در خدمت‌شان باشند. در صورتی که در بسیاری از کشورها دانش‌آموزان خود را در قبال مدرسه و محیط زندگی مسوول می‌دانند.
اینجاست که در می‌یابیم، همه ما نیازمند این آموزش‌ها هستیم و اگر این مهارت‌ها را به درستی فرا بگیریم و آن‌ها را اجرایی کنیم فرزندان‌مان در فراگیری و اجرایی کردن این آموزش‌ها و مهارت‌ها، مسیر صحیح تری را در پیش می‌گیرند.
•    روز ۱۸ مهر ۱۴۰۰ سومین روز از هفته ملی کودک، روز «کودک، خانواده، آموزش و مهارت‌های زندگی» نام‌گذاری شده است.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 3 =