محمدحسین دیزجی
پیش روی آنها انواع و اقسام غذاها و خوراکیها چیده شده است. غذاها در ظروفی پلاستیکی قرار دارد و تمام وسایل صرف غذا نیز پلاستیکی است. بچهها شروع به کشیدن غذا از ظروف اصلی در بشقابهای خود میشوند. چیدمان درست و حسابی وجود ندارد. برخی خوراکی ها یک جا متمرکز شده به طوری که افراد باید به یک نقطه هجوم ببرند. غذاها را در ظرفهای خودشان میکشند و بعد به صندلی خود برمیگردند. کمتر از یکی دو دقیقه بعد، چهره اکثر بچهها در هم فرو رفته و قیافههای عجیب و غریبی پیدا میکنند. با این که گرسنه هستند اما کسی ادامه نمیدهد و ترجیح میدهند یک جوری مثلا با نان خالی که آن هم طعم و مزهای ندارد خودشان را سیر کنند تا به خانه برگردند و در همان فضای ساده منزل، کنار خانوادهشان غذای ساده اما خوش طعم مادران خود را نوش جان کنند.
اگر از زاویه عکس و تصویر به آن سالن نگاه کنیم، هیچ ایرادی در کار نیست و شاید هر کسی که شاهد این تصاویر باشد، به کودکان حاضر در برنامه این ایراد را وارد بداند که چرا از این غذاها نخورده و گرسنه به خانههای خود برگشتند. اشکال ماجرا در کجاست؟ ایراد در طعم غذاهاست. هیچ نوع ادویهای در غذاها به کار نرفته است. چیزی که باید شیرین باشد، شیرین نیست. آن دیگری فاقد نمک است و بعدی هم ادویه و فلفل ندارد. ظاهرا غذاست اما کسی تمایلی به خوردن آن ندارد.
ما نیز در زندگی نیازمند غذاهای مختلف برای روح و روان هستیم که بسیاری چیزها می تواند تامین کننده این نیازها باشد اما همین غذاهای روح نیز احتیاج به چاشنی هایی دارد تا آنها را خوش طعم کند. ادبیات و هنر از جمله چاشنیهایی است که غذاهای روح را برایمان دلچسب و دلپذیر میسازد. همانطور که برای خوشمزه شدن غذاهای جسمی ما، انواع و اقسام ادویه ها و چاشنیهای گوناگونی وجود دارد و هر کدام در موقعیت خود مورد استفاده قرار میگیرد،
دامنه گسترده ادبیات و هنر نیز از تنوع و گوناگونیهای مختلف برخوردار است. شعر، داستان، کتاب، نقاشی، فیلم، موسیقی، نمایش و غیره نیز از جمله این شاخ و برگهای درخت تنومند ادبیات و هنر به شمار میرود.
همانطور که به عنوان مادر، معلم، دوست و مربی، تلاش میکنیم تا بهترین غذاها را از نظر طعم خوش در اختیار کودکان قرار بدهیم و ذائقه آنها را به درستی در این زمینه پرورش بدهیم، در زندگی نیز باید آنان را با هنر و ادبیات، به درستی آشنا کنیم بهطوری که بچهها بتوانند در ادامه مسیر حرکت خود در جوانی و بزرگسالی، از این عناصر به خوبی بهره برده و در جای جای زندگی نسبت به آن احساس نیاز کنند. مادری که از کودکی برای فرزندش، شعر میخواند، قصه میگوید، نمایش اجرا و او را با نقاشی آشنا میکند به طوری که از این عناصر به خوبی لذت ببرد، در واقع او را برای آیندهای آماده میسازد تا در هر جایگاه اجتماعی که قرار گرفت، در کنار فعالیتهایش به هنر و ادبیات نیز توجه داشته و چه بسا نسبت به آن عشق ورزیده و خود، مشوقی در این زمینه باشد.
ادبیات و هنر در هر جامعهای میتواند رنگ و شکل خاصی داشته باشد. همانطور که خوراکیها و غذاهای هر قوم و قبیلهای با دیگری میتواند متفاوت باشد. آیا تمام غذاهایی را که ما امروز در جامعه استفاده میکنیم تمام و کمال ایرانی است؟ ما از غذاهای اقوام و ملل دیگر نیز امروز در زندگی خود بهره میبریم. پس به همین ترتیب نیز میتوانیم با تدبیر و درایت، هنرها و ادبیات سایر ملل را به زیبایی هرچه تمامتر در پیش روی کودکان و نوجوانان خود قرار بدهیم و آنان را از این طریق با جهانی که امروز به قول مارشال مک لوهان به دهکدهای کوچک تبدیل شده بیش از پیش آشنا سازیم قبل از آن که دیگران، هر طور خودشان دوست دارند فرزندان ما را با فرهنگ و هنر سایر ملل آشنا سازند.
فرهنگ، هنر و ادبیات آنقدر گسترده، زیبا، متنوع و جذاب است که اگر تمام عمر خود را صرف بهرهبردن از این گستردگی کنیم، لذت آن پایان ندارد و ما به عنوان پدر و مادر، مربی، معلم و یک یار و همراه باید کودکان خود را با این همه زیبایی در قالبهایی زیباتر آشنا کنیم تا در فردا و فرداها، آنان خود ترویجدهنده فرهنگ و هنر و ادبیات غنی کشورمان در گفتار، کردار و پندار باشند.
*روز ۲۰ مهر ۱۴۰۰ در روزشمار هفته ملی کودک با عنوان کودک، کتاب، هنر و ادبیات نامگذاری شده است.
کد خبر: 308542
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۱
- خبرنگار: 76
- چاپ
سالنی بزرگ و مجلل را در ذهن خود تصور کنید. فرزند شما و سایر دوستانش تا دقایقی دیگر بعد از کلی تفریح و بازی قرار است در این مکان بسیار زیبا، مورد پذیرایی قرار بگیرند. بچهها وارد سالن شده و روی صندلی ها مینشینند.