صبح روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه ۱۴۰۰راهی مراسم اختتامیه مسابقه قصه گویی (متل های زمستانی ) کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان ایلام شدیم صبح دل انگیز ماه بهمن وپخش آهنگ های انقلابی از رادیو وسیله نقلیه ,دشت های مسیر مهران و دهلران که جای جای آن آغشته به خون پاک شهیدان است حس و حال عجیبی به انسان میدهد مگر می شود به سمت مهران بروی وچشمانت به تمثال شهید عدنان سابوته نیفتد و رشادت آن مرد بزرگ با پای برهنه در هلت وشنزارهای مهران برایت تداعی نشود از تانک های مستقر شده در مسیر مهران به سمت ایلام که خود قصه هزار ویک شب فرزندان بسیجی این سرزمین است که با دست خالی و اراده آهنین برای همیشه تاریخ ماندگاری خود را تثبیت کردند تا به خیل شهدای کربلا پیوندند دراین حس و حال بودم که صدای تلفن همراه در سیستم صوتی خودرو پیچید الو رحمان گیان کجایی؟ ،گفتم سلام استاد رستم پور عزیز من از مهران عبور کرده ام ، بزرگواری کرد و گفت : به ایلام رسیدید خبر دهید تا محل مراسم باهم برویم ،محمدرضا را از زمان پیک ایلام صفحه ادبی رنگین کمان می شناسم وکتاب پژوهشی ( هفت مرتبه باران) ایشان را بیش از هشت مرتبه خوانده ام ،خلاصه به ایلام مرکز استان می رسیم هنوز عطر نام شهیدان وآثار بزرگداشت ماندگار وباشکوه کنگره سه هزار شهید استان ایلام از در و دیوار شهر می بارد و تمثال شهیدان در میادین وبلورهاچهره شهر را دوچندان زیبا کرده اند به ناگاه این بیت شعر را زمزمه می کنم (درودیوارشهرم خوب میدانند تمام اعتبارما شهیدانند)
در میدان میلادایلام یک سمند سفید شخصی با راهنما علامت میدهد متوجه می شوم استاد رستم پور است که با وسیله نقلیه شخصی خویش در مسیر محل اختتامیه مسابقه قصه گویی یا همان متل های زمستانی است ، باراهنمایی ایشان (سرپرست اداره کل کانون پرورش فکری کودکان استان )به سالن آمفی مرکز شماره کانون شهرایلام می رویم که بخاطر خیز مجدد کرونا بارعایت پروتکل ها و محدود کردن نفرات دراین محل برگزارشد، بنده به واسطه شاگردی بیش از ربع قرن درعرصه مطبوعات وشرکت در جشنواره های مختلف استانی،منطقه ای وملی،چنین مراسمی به همدلی یک مجموعه ندیده بودم ،اصلا دراین مجموعه مدیر وکارمند ومربی معنی نداشت همه پای کار آمده بودند تا به زیبایی تمام میزبان شایسته مدعوین باشند میزبان اختامییه مراسمی که تقارن پیدا کرده بود با ایام جشن شکوهمند انقلاب اسلامی
برگزیدگان ومهمانان یکی پس از دیگری با استقبال گرم عزیزان کانون از راه رسیدند وبا حفظ فاصله اجتماعی بر روی صندلی ها نشستند قرائت قرآن وسرود ملی به اجرا درآمد آنگاه مجری توانای برنامه(خانم حمیلی) از سرپرست کانون دعوت کرد تا ضمن خیر مقدم گزارشی مختصر از روند اجرای این مسابقه به سمع نظر حضار برساند ،محمدرضا رستم پور با آن حس شاعرانگی خویش آرام ومتواضع وبا آن ادبیات زلال تر از جویباران به تکریم مدعوین و دست اندرکاران این جشنواره پرداخت و «متل» را دانشکده مادران دیارمان توصیف نمود که در زمستان های سخت و شکننده دوران کودکی که هیچ گونه امکانات وسایل جمعی امروزی نبود گرمابخش سیاه چادرها وخانه های گلی آن روزگاران بود رستم پور صمیمانه وصادقانه متل را روایتگر راستگویی و صداقت برشمرد و گفت:در متل ها به اثبات رسیده که قهرمانان واقعی افرادی بودند که صداقت را پیشه خویش ساخته اند وبا راستگویی و درستی و ساده زیستی بر دیو ستمگر و سلاطین جور فائق آمده اند
باتوجه به شرایط کرونا دو متل برای اجرا بروی سن رفت که با استقبال وتشویق حضار مواجه شدند آنگاه بیانه هیئت محترم داوران که خود کلاس آموزشی و دارای پیام راهگشا برای ادامه مسیر قصه گویی ومتل می باشد قرائت شد تا شرکت کنندگان با نکات ضعف و قوت خویش بیشتر آشنا شوند تا در متل های بعدی این قواعد رعایت شوند ومتل استان به جایگاه واقعی خویش دست یابد
ونکته پایانی این مراسم باشکوه وجود ارزشمند یک هنرمند متواضع(محمدرضا رستم پور) در راس امور کانون پرورش فکری کودکان استان است که سرمایه او قبیله وایلش نیست و برای ماندن در این جایگاه آویزان هیچ فردی نمی شود و مانند یک سرباز وظیفه خویش را انجام میدهد و باعشق از این بار امانت (سرپرستی کانون) میخواهد سربلند بیرون بیاید زیرا آموخته است فرزندان ایلام آینده سازان فردای کشورهستند.