به گزارش روابطعمومی ادارهکل کانون استان سمنان، ششمینجلسهی انجمن نویسندگان نوجوان «لبخند انار» کانون پرورش فکری دامغان با دعوت از فاطمه ظهیری نویسنده و منتقد ادبی کانون مرکزی، پیش از ظهر پنجشنبه پنجم اسفند ۱۴۰۰ در بستر فضای مجازی، برگزار و ضمن نقد و بررسی آثار اعضای انجمن درخصوص عنصر روایت و تفاوت آن با داستان، گفتوگو شد.
ظهیری در ابتدای سخنانش ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع مجازی اعضا و مربیان انجمن نویسندگان نوجوان «لبخند انار» با اشاره به تفاوت داستان با روایت اظهار داشت: روایت در داستان؛ یعنی همان بیانکردن، نوشتن و درواقع بنیادیترین عنصر داستان است و وقتیکه وقایع را پیدرپی بازگو میکنیم، آن توالی که بین این اتفاقها وجود دارد، تسلسل و زنجیرهوار بودن اتفاقها و گفتاری که راوی با استفاده از آن، داستانش را بازگو میکند، روایت را شامل میشود.
وی در ادامه افزود: روایت، تعریف داستان و متنی است که نیاز به یک راوی دارد و درصدد بیان داستان است، مانند یک قصهنویس که نیاز به قصهگو دارد یا مثل یک نمایشنامه که به یک نمایشنامهنویس و یا مثل یک فیلمنامه که به یک فیلمنامهنویس نیاز دارد و راوی، گوینده این ماجراها، اتفاقها و وقایع است و هر شیوه روایتی که نویسنده انتخاب میکند، دریچهای است تا یکسری اطلاعات به مخاطب دهد.
ظهیری تأکید کرد: به حوادث عینی و ماجرای خارجی، روایت گفته نمیشود و درواقع بازگویی ذهنیات یک شخصیت در داستان که با توالی و پیوستگی همراه باشد، یک نوع روایت محسوب میشود و روایتشناسان معتقدند روایت یک متنی است که قصهای را بیان میکند و یک قصهگو و راوی دارد.
زاویهدیدها زیرمجموعهی روایت قرار میگیرند
مهمان انجمن نویسندگان لبخند انار دامغان در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: انتخاب زاویه دید برای روایت، نقل، گفتن و نوشتن داستان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و جذابیت ایجاد میکند تا مخاطب با توجه به شیوه روایت نویسنده و زاویه دیدی که انتخاب کرده، رشتهی حوادث را نقل کند و درواقع روایت در مورد شیوه یا فنی است که بهوسیلهی آن، داستان توسط نویسنده، نقل و بازگو میشود.
وی در ادامه افزود: زاویه روایت یا زاویه دید، نمایشگر رابطهی نویسنده با داستان و مبین شیوهای است که نویسنده با آن مواد و مصالح داستان خود را به خواننده ارائه میکند و زیرمجموعهی روایت قرار میگیرد و ممکن است درونی یا بیرونی باشد.
ظهیری یادآور شد: در زاویه دید درونی، راوی داستان یکی از شخصیتهای داستان(شخصیت اصلی یا فرعی) است و داستان از زاویه دید اول شخص روایت میشود؛ اما در زاویه دید بیرونی، راوی داستان و گوینده هیچ نقشی ندارد و داستان از زاویه دید سوم شخص نقل میشود و در این نوع روایت، نویسنده، خود، راوی داستان است و در حیطهی «عقل کل» یا «دانای کل» قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه یکی از ایرادهایی که منِ راوی دارد نزدیکشدن اثر به خاطره است، گفت: وقتیکه زاویه دید اول شخص و منِ راوی را انتخاب میکنیم دقت کنیم تا داستان خیلی به خاطره نزدیک نشود.
ظهیری همچنین خاطرنشان کرد: در داستان بایست به عنصر شخصیتپردازی خیلی اهمیت داد و از توصیفهای غیر مستقیم برای شخصیت استفاده کرد و اطلاعات شخصیت در طول داستان به مخاطب داده شود تا بر مبنای آن اطلاعات، شخصیت در ذهن مخاطب، شکل گیرد.
عنوان، شناسنامه و پیشانی داستان است
مهمان انجمن نویسندگان لبخند انار دامغان در بخش نقد و بررسی اثر بر انتخاب عنوان مناسب، جذاب، بکر، متفاوت و مرتبط با ماجرای داستانی که نوشته میشود، تأکید و اظهار کرد: عنوان داستان، پیشانی یک اثر و شناسنامهی آن است.
نویسنده و منتقد ادبی کانون استان مرکزی در ارتباط با الگوی داستاننویسی کوتاه کلاسیک گفت: در این نوع داستان، شروع و زمینهچینی داریم که درواقع فضاسازی نویسنده است تا گره داستان شکل گیرد و در ادامه گرهگشایی و پایانبندی داستان اتفاق میافتد و در مرحلهی گرهافکنی بایست بحران و بزنگاه و نقطه اوج داستان شکل گیرد و در مرحلهی گرهگشایی هم، سرنوشت شخصیت یا شخصیتهای داستان، تحقق پیدا کند.
ظهیری در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: وقتی میخواهیم داستانی را شروع کنیم ممکن است زمانیکه صرف میکنیم حتی بیشتر از وقتی باشد که برای نوشتن بخشهای دیگر داستان در نظر میگیریم و درواقع اگر با شروع داستان، چشمها و احساس خواننده را در همان لحظهی اول جلب کنیم، خواننده تا پایان داستان با ما همراه میشود و دلش میخواهد از تمام ماجراهای داستان سر درآورد پس دقت کنیم که در شروع داستان، اطلاعات را یکدفعه و یکجا به مخاطب منتقل نکنیم و اجازه دهیم در لابهلای داستان، گامبهگام، ماجراها و اتفاقها به مخاطب منتقل شود.
وی در ادامه از اعضا خواست وقتیکه یک داستان را مینویسند بارها و بارها آن را بخوانند و به زبان داستان و نثر ساده و روان آن توجه داشته باشند و از زبان معیار استفاده کنند.
سلسلهوقایع داستان بایست روند منطقی داشته باشد
نویسنده و منتقد ادبی کانون استان مرکزی با بیان اینکه جهان داستان، جهان بسیار گستردهای است، گفت: داستان با رگههای طنز با بستر تاریخی نیاز به پرداخت، زمینهچینی و فضاسازی دارد و عنصر صحنه از سه بخش زمان، مکان و جوّ که همان حال و هوای داستان است، تشکیل شده و بایست به زمان و مکان داستان؛ یعنی مکانی که داستان در آن اتفاق میافتد و زمانی که ماجراهای داستان در آن روی میدهد، توجه داشت.
ظهیری افزود: در داستانهای کلاسیک، عنصر زمان و مکان بایست معلوم باشد تا مخاطب بداند که داستان در چه زمان و مکانی اتفاق افتاده است؛ اما در داستانهای فرامدرن، مکان و زمان، مشخص نیست، پس برای نوشتن داستانهای تاریخی بایست به زمان، مکان، نوع پوشش، نوع گفتار، لحن کلام و... توجه داشت.
وی درخصوص دیالوگ در داستان یادآور شد: دیالوگ به تعلیق داستان کمک میکند و میتواند شخصیتهای متفاوتی را به مخاطب نشان دهد و نقش زیادی در باورپذیری داستان دارد.
نویسنده و منتقد ادبی کانون استان مرکزی همچنین اظهار داشت: طیکردن گامهای منطقی و روابط علت و معلولی در داستان، خیلی مهم است و وقتی نویسنده در زنجیرهای از حوادث از منطق داستان خارج میشود خواننده را دچار شک میسازد، پس سلسلهوقایع داستان بایست روند منطقی داشته باشد.
ظهیری با تأکید بر انتخاب پایان مناسب برای داستان از اعضا خواست تا به موضوع شتابزدگی در داستان و یا طولانیکردن ماجرا و خستهکردن مخاطب توجه داشته باشند.
مهمان انجمن نویسندگان لبخند انار دامغان در پایان سخنانش با معرفی کتاب «سواد روایت» نوشتهی «اچ. پورتر ابوت» و پنج نظریهپرداز عمده و اصلی روایت «ولادیمیر پراپ»، «تزوتان تودوروف»، «رولان بارت»، «ژرار ژنت» و «آلجیر داسگریما» خاطرنشان کرد: روایت، ساخته و پرداختهی ذهن راوی و نویسنده است که از قبل، طرح و برنامهای را در ذهن خود ساخته است.