افراد بسیاری در قامت علاقمند به قصه و قصهگویی روی صندلی های قرمز رنگ سالن آفرینش های کانون، چشم به صحنه ای دوخته بودند که به زیبایی آراسته شده بود با پنجره ای که از لای آن حسن کچل معروف قصه ها مخاطب منتظر را به گرمای خورشید بالای سرش فرا می خواند و انگار منتظر بود که دست در دستانش بگذاری تا تو را به دنیای قصه و قصهگوها بسپارد؛ دنیای لولوها و دیوها، دنیای دوستی و دشمنی به خاطره خوب خانه پدری و قصه دختر نارنج و ترنج به دنیای ماه پیشونی و به درخت سیب و دست خدا که همواره به مهر میبارد و نگه می داردمان و قصه گوهایی از نسل گذشته و حال که با هنرمندی تمام آمده بودند تا حال خوبکن باشند.
سهمی از جشنواره قصه گویی برای سالمندان
مادر بزرگ های امید بخش عصا به دست که میبافتند و می گفتند تا رسالت بیان سینه به سینه آموخته هاشان را به جا آورند و تکبیر عشق بخوانند و نماز شکر به جا آورند برای این همه پویایی و سرزندگی وامید به زندگی و امید بخشی.
از پانزده قصه گویی که در کهریزک خود را به دست جریان انتخاب برای اجرا در جشنواره سپردند تنها سه نفر با نظر کارشناسان قصهگویی کانون، راهی جشنواره شدند.
خدیجه میرزایی نماینده انجمن قصه گویی و مربی کانون پرورش فکری زمانی که از روند انتخاب قصه گو ها برایم با اشتیاق صحبت میکرد از این مادر بزرگ های پر تلاش برایم گفته بود. او از روند انتخاب قصه گوها و هماهنگی با ۶ مرکز کانون و انتخاب رابطین و هماهنگی های انجام شده با مدیران مراکز و انتخاب ۴۰ قصه گو بین۱۱۲ اثر کتابخانه ای برای شرکت در جشنواره با آب و تاب توضیح داد.
بخش هایی که قصهگوها می توانستند برای قصه گویی صحنه ای در آن شرکت کنند عبارت بود از مادر بزرگ پدربزرگ، زنان و مردان و نوجوانان.
قصه گوها پس ازپالایش اولیه از طریق مدیران مراکز انتخاب و سپس هیاتی سه نفره متشکل ازداورانی از کانون خانم ها میرزایی ،فروزان فرمسوول آموزش و پژوهش و فرهادیان مسوول مرکز شماره دو عهده دار بودند.
مهری فلاح سرپرست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان البرز و رییس مرحلهی استانی جشنواره که این روزها در کنار کادر اجرا در حال برگزاری یک جشنواره دوست داشتنی برای بچه ها و خیلی از بزرگ تر هاست در سالن مطالعه صندلی خوش رنگ و لعابی را برای دمی استراحت در زمان پذیرایی برگزیده کنارش نشستم و هم کلام شدیم از جشنواره پرسیدم با آرامش همیشگی که از او سراغ داشتم گفت: جشنواره پس از دو سال کرونا بهانه زیبایی برای دور هم جمع شدن این همه مشتاق به شنیدن قصه و این تعداد قصهگوی توانمند بود؛ چه بهانهای خوشایندتری برای نشاط درونی می توان یافت مگر قصه. فرآیندی که همراهی دلنشین مخاطب و قصه گو را رقم می زند.
فلاح در پاسخ به این مورد که با توجه به تعداد محدود آقایان شرکت کننده در جشنواره برای ترغیب و تشویق قصه گوها چه راهکارهایی را مد نظر دارد گفت: برای تحقق این مهم نیاز به همدلی و همراهی سازمان های مختلف فرهنگی است دوری از موازی کاری یکی از موارد قابل توجه در این حوزه است.
وی در ادامه با اشاره به ظرفیت های محدود کانون گفت: کوشیدیم از ظرفیت دیگرارگان ها برای شرکت درجشنواره بهره ببریم به نحوی که حتی مربیان کانون برای آموزش قصهگویی به علاقمندان ادارات وقت بگذارند و قصه هایی هم سو با سیاستهای ادارات مد نظر، انتخاب و در جشنواره شرکت کنند اما متاسفانه در سطح استان از این ایده استقبال نشد که امیدوارم در آینده این اتفاق را شاهد باشیم.
این مسول با بیان این مطلب که بی شک، قصه ابزاری برای انتقال پیام های تربیتی است گفت: افراد وقتی با داستان و قصهگو همراه میشوند پویایی ذهن و خلاقیت، رقم می خورد همراهی و همدلی، ایجاد می شود و این همه دلیل خوشایند، نیرو محرکه ای است برای تلاش مضاعف همه ما تا قصه و قصه گویی رواج یابد.
سالن مملو از علاقمندانی است که شنیدن قصه انگار، آرام جانشان است و در جای جای سالن افرادی با کارتهایی به گردن آویخته در حال انجام وظیفه هستند؛ کادر اجرا که یکی از داوران به منظم بودنشان اشاره کرده بود. سراغ نرمین کریمی می روم او رابط قصه گویی و مدیر اجرایی جشنواره است.
از تعداد و نفرات شرکت کننده می پرسم می گوید: ۳۸۱ نفر از استان البرز در بخشهای مختلف این جشنواره شرکت کردهاند که از این بین ۱۱۲ نفر قصهگویان بخش صحنهای در رده های سنی نوجوان، زنان و مردان و مادربزرگ، پدر بزرگها بودند که پس از طی کردن مرحلهی کتابخانهای ۴۱ نفر به مرحلهی استانی راه یافته و در نهایت ۳۸ نفر با هم رقابت کردند.
برخی اجراها در بخش نوجوان و آیینی و کهن را دوست داشتم به سراغ برخی قصهگوها می روم.
سالن آفرینش مملو از نوجوانان و مادر بزرگهای قصهگو است چشم میگردانم و روی قصهگوی لولوی آوازهخوان مکث می کنم؛ اجرای این نوجوان فوق العاده بود، گوشه دنجی می یابیم و با هم گپی می زنیم.
مهدیس اخلاقی از مرکز هشتگرد که چهار سال است قصهگوست، او قبل از این هم مقام آورده بود.در مورد انتخاب قصه هایش معتقد است که قصه باید به دلش بنشیند و دوستش داشته باشد او می گوید با اجرای قصه ها قصد انتقال حس خوب به مخاطب را دارد.
او به هم سن و سال هایش توصیه می کند خود را به دنیای قصه گویی بسپارند چرا که قصهگویی هنر زندگی کردن در موقعیت های مختلف است.
سمانه موسوی عضو مرکز چهار نیز اجرای تاثیرگذاری داشت زمان اجرای این نوجوان بارها تشویق های زیر لبی حضار را که زمزمه می شد تا سکوت سالن به هم نریزد را شنیده بودم او درمورد دلیل این سبک اجرا گفت: حس کردم این کار شاهنامه و داستان هایش را یاد آوری میکند به همین خاطر داستان کمتر شنیده شده ای را برگزیده بود.او که حدود سه سال است قصه گو است سال های پیش هم رتبه برتر و برگزیده را کسب کرده بود.
و اما این میان مادر بزرگ هایی هم بودند که محفل جشنواره قصه گویی را پر فروغ تر کرده بودند با هر سه مادربزرگی که از کهریزک آمده بودند و هر سه تجربه اجرا روی صحنه در جشنواره های قبل را داشتند و مورد تقدیر هم قرار گرفته بودند هم کلام شدم یکیشان قصهای را برگزیده بود که از پدرش شنیده بود، مهین پورصفار فومنی با اجرای داستان کوهستان مفهوم از هر دستی بدی از همون دست پس می گیری.او مدام سپاسگزار مربی خود آقای حق شناس که برایش ساعت ها وقت گذاشته تا در اجرا تقویت شود.
معصومه آسایش یکی دیگر از مادر بزرگ های کهریزک، قصه گویی را برای تقویت حافظه اش برگزیده دوست دارد با قصه هایش دیگران را شاد کند.
بانو اعظم حمزه، مادربزرگ دیگری است که در جشنواره حضور دارد او از سال ۸۶ از مزایای کهریزک استفاده می کند او در ورزش، تئاتر موسیقی واکثر کلاس های کهریزک حضور دارد و زندگی بدون کهریزک را طاقتفرسا میداند؛ او دوست دارد قصه های شاد را برای مخاطبان اجرا کند او از همه دعوت می کند که برای یک بار هم که شده سری به کهریزک بزنند تا متوجه هنر آفرینی کهریزک بشوند.
آنقدر اجراهای پر قدرت در جشنواره روی صحنه رفت که امکان مصاحبه با همه این عزیزان نبود و روز سوم روز اختتامیه نتایج با رای هیات داوران اعلام شد.
دولت آبادی پس از قرائت رای داوران با اشاره به آثار تاثیرگذار و افراد مؤثر پرورش یافته در کانون پرورش فکری تاکید کرد کانون پرورش فکری برای همیشه باید پا بر جا و استوار ،منشا این همه احساس ناب باشد.
وی افزود: کانون در سایه ذوق وشوق و استقبال و استعداد بدون هیچ تکلیفی تاثیر گذار و مفید بوده است وبه جرأت می توان گفت که خیانت است اگر کانون پرورش فکری حذف شود.حذف کانون یعنی ایجادنارسایی و مشکل در جامعه بزرگسال.
پدیده ای مثل قصهگویی به خوبی می تواند به شخصیت کودکان شکل دهد و کودکان را فرا تر از سرگرم کنندگی مجذوب مفاهیم کند به طور مثال کار جمعی، حضور در جامعه، احقاق حق ، احترام به حقوق دیگران، شهامت حرف زدن از جمله تاثیرات مفیدی است که ره آورد قصهگویی است.
وی در بخشی از صحبت هایش به بخشی از کشورهای توسعه یافته اشاره کرد و افزود: برای عرصه فرهنگ و هنر، تئاتر، قصه و ... در جهان پیشرفته امروز، بها و ارزش ویژه ای قائل و روی سرمایهگذاری در مدارس و بچه ها متمرکز می شوند تا در بزرگسالی با مسایل و مشکلات کمتری مواجه شوند.جادارد ما هم در کشورمان در عرصه های فرهنگی به ساختن بنیادهای اصلی شخصیت های افراد و جامعه توجه ویژه داشته باشیم.
عمار ایزد یار نایب رییس و سخنگوی شورای اسلامی شهر کرج نیز در خاتمه مواردی را یادآور شدند و از هنر قصه گویی به عنوان ابزاری برای ماندگاری آیین و سنت ها یاد کردو افزود: پرداختن به فرهنگ هر استان و یادآوری نام آوران استان و شهرمان می تواند در قالب این قصه ها و داستان ها جان بگیرد و به نسل کودک و نوجوان منتقل شود.
وی به افراد تاثیر گذار بسیاری اشاره کرد که در حوزه های متعدد ازسرمایه های ماندگار البرز محسوب می شوند افزود جا دارد از محمد صادق فاتح یزدی و ماجرای همسرش جهان، دکتر حشمت، استاد میر خانی استاد جلال آل احمد، ابوبکرکرجی که در زمان بوعلی سینا از افراد مطرح بودند یادی کنیم تا وقتی از کرج و البرز اسمی به میان می آید بدانند که این سرزمین اساتید بزرگی داشته ما باید از ابزار قصه برای معرفی شهر و استان بهره ببریم و در کنار بیان داستان خسرو و شیرین از عزیز و نگار هم قصه بگوییم.
و پایان جشنواره بیست و چهارم طبق روال همه جشنواره ها مزین به ثبت تصویری شد تا بماند به یادگار ازهمه تلاش ها که برای تحقق این جشنواره کوشیدند ازسرپرست کانون گرفته تا عوامل اجرا و انتظامات وراننده از روابط عمومی که مهربانانه و صبورانه کوشید تا همه چیز آن طور که باید پیش رود از مسوول آبدارخانه که همیشه مشتافانه همه را با خونگرمی به گرمای مهر، چای میهمان مان می کرد.همه این خوبی ها در قاب ماند به یادگار هر چند که همه شان در کادر جا نشدند.
گزارشگر: ملیحه مؤمن پور/ خبرنگار شهروند البرز/ ۲۵ مهر ۱۴۰۱