او اینک معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و ریاست بیستوچهارمین جشنواره قصهگویی را هم که از ۲۵ تا ۲۹ دی در شهر یزد برگزار خواهد شد، برعهده دارد. به همین بهانه، با محمود مروج گفتوگو کردهایم که میخوانید.
- فعالیت دیربازِ قصهگویی در مراکز کانون و در گستره کشور و برگزاری یک جشنواره ۲۴ ساله با این موضوع، نشاندهنده توجه بسیار کانون پرورش فکری به این هنر است. در اینباره توضیح دهید.
سابقه قصهگویی به اندازه تاریخ بشریت است. از ابتدا که بشر در عرصه اجتماعی قدم گذاشت، گرایش به سمت قصه و قصهگویی در ذات او بود. پیامبران الهی، برای هدایت مردم، از قصه سود جستهاند. فرهنگ قصهگویی در بزرگان دینی، فرهنگی و ادبی ما هم بوده و هست.
در این راستا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران با توجه به عنوانی هم که دارد، برای سرگرمی، پرورش و بالیدن بچههای این سرزمین، چند دهه است قصهگویی را در صدر برنامههای خود قرار داده است.
بنده خودم در کودکی از اعضای کانون بودم. روزی که وارد مرکز کانون شدم، مربی به من نحوه امانت کتاب و کتابخوانی را یاد داد و روز دوم برایمان قصه گفت. خاطرم هست که ما در آن سن و سال، چقدر تحت تاثیر قصهها و مضامینشان بودیم. بهطور مثال، معلم دینی ما بهترین کلاس را داشت چرا که درس را در قالب قصه میگفت و تاثیر آن روی بچهها خیلی زیاد بود.
- الان هم در سمت معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری، برای شما و دیگر همکارانتان، قصهگویی همچنان اولویت دارد؟
بدون شک همینطور است. در ستاد استانها و کشوری کانون، برای ما مهم است که چندبار قصهگویی انجام شده و جمع شرکتکنندگان چند نفر بوده است. ضمن اینکه نگاه کانون به قصه، همه جانبه است و ما در بخش تولید و انتشارات هم به دنبال آن بوده و هستیم.
- و این توجه، کانون را به سمت برگزاری جشنواره قصهگویی راهنمایی کرد؟
جشنواره قبل از آنکه شکل بگیرد، طرحی به نام «مراکز مهمان» داشتیم. بهطور مثال وقتی که مربی در یکی از مراکز ما قصه میگفت، شرایطی را فراهم کردیم تا این قصه را به اعضای مراکز دیگر هم بگوید و اینگونه تنوع قصهگویی را شاهد بودیم. خیلی جالب بود که با آن طرح، معلوم شد در مراکز متفاوت، از انواع و شیوههای مختلف قصهگویی بهرهمند هستیم. بر این اساس، مسئولان به این نتیجه رسیدند که قصهگویان در یک جشنواره جمع بشوند، کنار هم باشند و تبادل تجربه کنند.
جشنواره در ابتدا، اهداف درون سازمانی داشت. گام اول، نحوه قصهگویی مربیان بود که به شکل تجربی از هم خیلی یاد گرفتند و این باعث ترویج بیشتر قصهگویی در کانون شد.
- ولی جشنواره در این حد متوقف نشد و اهدافی بلندپروازانهتر از جمع شدن مربیان کانون را سرلوحه کارش قرار داد.
بله. هر حرکت فرهنگی درست و اصولی، طبیعی است که رشد و گسترش پیدا میکند. جشنواره قصهگویی هم در ادامه، افق دیگری را تعریف کرد که نه تنها برای کانون مفید باشد، بلکه در سطح اجتماعی هم نقش ایفا کند. به مرور، ساختار و بخشهای مختلفی در جشنواره شکل گرفت و در هدفگذاری به بیرون کانون هم توجه شد. برای همین، در شیوهنامه و اهداف جشنواره قید شد که یکی از اهدافش ترویج قصهگویی در سطح جامعه باشد.
- بنا به ارزیابی خودتان، شما با برگزاری ۲۳ دوره از جشنواره قصهگویی، تا چه اندازه به این هدف رسیده است؟
ما از تاثیرگذاری فرهنگی جشنواره در سطح جامعه، مطمئن هستیم اما اینکه چقدر بوده است، نمیتوانیم به طور دقیق به عدد و درصد بگوییم.
به زعم ما، این جشنواره یکی از اجتماعی و فرهنگیترین رویدادها در سطح کشور است؛ از این جهت که خیلی از افراد جامعه از کودکان و نوجوانان گرفته تا پدربزرگها و مادربزرگها و از مربیان کانون گرفته تا قصهگویان و هنرمندان خارج از کانون با آن مرتبط هستند. بچهها، پدران و مادران، جشنواره را مال خود میدانند.
از سوی دیگر، میدانیم خیلی از نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور، از ما الگو گرفتهاند و علاوه بر توجه به امر قصهگویی، جشنوارههایی در این عرصه برپا کردهاند. این جشنواره را همکاران ما در کانون ساختند و الگوی آن را به جامعه فرهنگی کشور دادند. البته ما دیگر جشنوارهها و فعالیت دیگر نهادها در این زمینه را رقیب خود نمیدانیم، چرا که عرصه «قصه» و «قصهگویی» آنقدر عمیق است که فضاهای زیادی بهواسطه آن باز میشود و ما همه نهادها و ارگانهای کشور را در این زمینه، شریک خود میدانیم.
- برویم سراغ جشنواره بیستوچهارم که امسال به میزبانی یزد برگزار خواهد شد. میدانیم آن چه از ۲۵ تا ۲۹ دی در این شهر شاهدش خواهیم بود، مرحله نهایی از یک رویداد بزرگتر است که از چند ماه پیش در سراسر کشور جریان داشته است، در اینباره توضیح دهید.
بله. ما ۳۱ جشنواره استانی با داور، کارشناس و ناظر برگزار کردیم که در آنها قصهگویانی در گوشه و کنار کشور به اجرا پرداختند و از همه مهمتر، خانوادهها و کودکان و نوجوانان، مخاطبان پُر شور آن بودند.
پس از آن، مرحله منطقهای این جشنواره در آبان و آذر ۱۴۰۱، به میزبانی استانهای اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان، تهران و آذربایجانشرقی برگزار شد. مربیان و قصهگویانی از زیست بومهای متفاوت دور هم جمع شدند و پنج جشنواره منطقهای باشکوه را برگزار کردند. همه تلاش خود را انجام دادیم تا در بخش منطقهای هم حضور خانوادهها و کودکان و نوجوانان را داشته باشیم و این هدف محقق شد و مخاطبان زیادی شنونده و بیننده اجراها شدند.
کانون بر اساس وظیفه ذاتیاش، هیچگاه مخاطبان کودک و نوجوان را چه عضو مراکز ما باشند یا نباشند، فراموش نمیکند. اهداف درون و برونسازمانی برای جشنواره تعریف میشوند و بر این اساس، دنبال فرایندی هستیم که در بخشها و زمانهای مختلف، مخاطبانِ هدف را همراه جشنواره داشته باشیم و صرفا خروجی جشنواره، اعلام برگزیدگان نباشد.
- چه شد که برگزاری بخش پایانی جشنواره بینالمللی قصهگویی را به شهر یزد منتقل کردید؟
ما با استفاده از تجربیات قبلی، جشنواره امسال را به یزد منتقل کردیم. یک دلیل مهم آن، شرایط آلودگی هوای تهران بود که باعث میشد مخاطبان کودک و نوجوان ما و خانوادهها، نتوانند به راحتی از برنامههای جشنواره استفاده کنند.
علاوه بر آن، در راستای گسترش فعالیتهای فرهنگی در سطح کشور و تمرکززدایی، این حرکتی درست و بجا بود. در این میان، اشتیاق مدیران و مسئولان استان یزد برای میزبانی از این رویداد فرهنگی، ما را متقاعد کرد که این شهر تاریخی، با توجه به جاذبههایی که دارد و سنت ریشهدار قصهگویی در آن، میزبانی شایسته برای جشنواره است. انشالله برای جشنوارههای بعدی نیز چنانچه استانی متقاضی برگزاری این رویداد باشد با اولویت تصمیمگیری خواهد شد.
- اشاره به سابقه دیرینه قصهگویی در استان یزد کردید که نشان میدهد هر گوشه ایران، قصههای بومی زیادی برای به اشتراک گذاشتن با دیگر مردم این سرزمین دارد. در جشنواره، تا حد زیادی به این هدف دست یافتهاید، آیا در عرصه عمومی فرهنگ کشور هم از تبادل این قصهها راضی هستید؟
همانطور که پیش از این گفتم، قصه و قصهگویی در ایران آنقدر گسترده، ریشهدار و تاریخی است که هرچه در این زمینه کار هم بکنیم، نمیتوانیم بگوییم از عملکردمان راضی هستیم. آنقدر ظرفیت در قصههای فولکلور و بومی ما هست که خیلی از آنها را حتی ما نشنیدهایم.
با وجود تحولات شگرف و سریع در حوزه رسانه و فضای مجازی، به نظر ما، قصه هنوز نیاز جامعه است. ما منابع سرشاری در فرهنگ ایرانی برای قصهگویی و بازآفرینی قصههای قدیمی داریم که واقعا حیف است به گوش مخاطبان کودک و نوجوان و خانوادهها نرسد.
به طور مثال در یک پژوهش، ۶هزار قصه بومی ایرانی جمعآوری شده بود که امروز حتی کشورهای دیگر هم از آنها استفاده میکنند. همچنین برنامهای تحت عنوان «سیمرغ» داشتیم که قصههایی در آن شناسایی و چاپ شدند. اما این حرکتها کافی نیست و حرکت بعدی این است که از اینها استفاده شود، توسعه پیدا کنند و کاربردی شوند.
خیلی از قصهها اگر جمع شوند و در اختیار مربیان و معلمان قرار بگیرند، تاثیر فرهنگی بسیاری خواهند داشت. ما از هر موضوعی قصه داریم. قصه برای ظهر، برای شب و خیلی شرایط و موقعیتهای دیگر داریم. اینها همه هست و البته، کاربردی کردنِ آن با قصهگو است که جشنواره ما، در ارتقاء و رشد کیفی و کمی قصهگویی کشور بسیار کمک کرده است.
- پیشرفت کمی و کیفی جشنواره را چگونه میبینید. آیا عملکردتان را ارزیابی کردهاید؟
جشنواره اگر بخواهد به صورت سازمان یافته به اهدافش برسد، هر سال باید ارزیابی شود. در ساختار جشنواره قصهگویی، مسئول سیاستگذاری، مدیرعامل کانون است، بخش اجرایی آن به عهده معاون فرهنگی کانون است و دبیر جشنواره، مدیریت بخش محتوایی را انجام میدهد. در کنار اینها، شش کمیته داریم که در ذیل رئیس و دبیر جشنواره کار میکنند. اما مهمتر از خود این ساختار، ارزیابی عملکرد جشنواره است؛ اینکه آیا شیوهنامهها و هدفگذاریهای آن محقق شده است یا نه.
ارزیابی جشنواره هر سال، به طور دقیق در سه بخش انجام میشود. اول توسط دبیرخانه و مجریان جشنواره انجام میشود که نتیجه آن را منعکس میکنند. دوم اینکه ادارهکل آفرینشهای فرهنگی که متولی فعالیت قصهگویی است، از استانها نظرخواهی میکند و اطلاعات را به رئیس جشنواره میدهد. و در مهمترین بخش، ادارهکل آموزش و پژوهش کانون، جشنواره را ارزیابی میکند و گزارش میدهد. علاوه بر اینها، ما از سال گذشته ادارهکل ارزیابی عملکرد کانون را هم فعال کردیم که آن هم یک کمیته است. هر دوره جشنواره اینگونه ارزیابی میشود که گام موثری برای بهبود کیفی این رویداد است.
- با توجه به این شیوه، عملکرد و نقاط قوت و ضعف جشنواره در دوره همهگیری کرونا را چگونه ارزیابی میکنید؟
در آن دوران، فرصتها و تهدیدهایی پیش آمدند. آنلاین شدن خیلی از فعالیتها بر ما هم تاثیر گذاشت که البته فرصت و پنجره فعالیت مجازی برای قصهگویی بیشتر باز شد. اما آسیبی که وارد شد، این بود که بچهها از در کنار هم بودن دور شدند. در فضای قصهگویی نیاز داریم که کنار هم باشیم و در فضای قصهگویی دوران کرونا، لذت با هم بودن را نداشتیم که این خودش یک نوع آسیب بود.
منتشر شده در روزنامه ایران/ ۲۵ دی ۱۴۰۱