بچهها به واسطه قصهها با اسطورهها، افسانهها، آداب و رسوم و زندگیهای مختلف آشنا میشوند و همین یک تجربه است برای ادامه زندگی. قصههایی که بهگفته خیلی از کارشناسان فرایند، قوه تخیل و خیالپروری را در کودک تقویت کرده و نقش مهمی در بالا بردن سطح اندیشه و آرمانهای اجتماعی آنها دارد. تا یک زمان مادربزرگها بزرگترین قصهگوها بودند و بعدها رادیو و تلویزیون و انواع و اقسام وسایل الکترونیکی به زندگیها ورود کرد. حالا فضای مجازی انگار جای همهچیز را گرفته، اما هنوز شیرینی قصهگویی مادربزرگها و پدربزرگها در دل بچههای دیروز و امروز مانده است. بهنظر جشنواره قصهگویی تلاش دارد با حفظ سنتهای فرهنگی این هنر قصهگویی را حفظ کند و بهدنبال فراگیری و گسترش این هنر روایتگری با بهرهگیری از توان رسانههای مدرن هم است.
پلی برای ارتباط دیروز و امروز ما
افشین علا از اعضای هیأت مدیره کانون پرورش فکری به ایجاد پل ارتباطی میان قصهگویی سنتی با رسانههای مدرن اشاره میکند و میگوید: «با توجه به شرایط حال حاضر، ما بزرگترها و متولیان امور فرهنگی کودک و نوجوان وظیفه داریم در تمام عرصهها چه تعلیم و تربیت و چه درخانواده و اجتماع، یکی از اولویتهایمان را به آشنا کردن بچهها با سنتها، آداب و رسوم و فرهنگ پیشینیان و شیوههای ارتباطی که در نسلهای گذشته وجود داشته و الان رنگ باخته یا اصلا وجود ندارد، اختصاص دهیم. همنشینی با پدربزرگ و مادربزرگ و شنیدن زنده قصه نه به شکل مجازی یا تصویری در تلویزیون، پلی است بین تمدن امروز با فرهنگ پرافتخار پیشینیان ما.»
وی به ضرورت قصهگویی در رسانه ملی و مجازی اشاره میکند: «وسایل ارتباطی مدرن و فضاهای مجازی با همه آسیبهایی که دارند، در ذات خودشان میتوانند یک ابزار بسیار مفید و آموزنده برای کودکان و نوجوانان باشند. البته که متولیان امر و سیاستگذاران باید نظارت داشته و در این فضاها، محتواهایی را که منطبق با فرهنگ، هنر و ادبیات ایران باشد وارد کنند که یکی از آنها قالب قصهگویی است.»
قصهگویی، یک خوراک فرهنگی
مهدیه کشوری از قصهگویان یزدی که در رشته پژوهش هنر تحصیل کرده است، با بیان اینکه قصههای ایرانی شیرین و جذاب هستند، به تأثیر آن بر مخاطب و قابل رقابت بودن با دیگر تولیدات در رسانههای جمعی و فضای مجازی اشاره میکند: «قصههای ایرانی بهدلیل تنوع، ریتم و آهنگی که دارند، میتوانند با دیگر خوراکهای فرهنگی آماده در رسانههای جمعی برابری کنند. با وجود این، ورود قصه به زندگی کودک امروز، همراهی خانوادهها را میطلبد تا بتوانند بچهها را با قصه آشنا کنند. من وقتی قصهای را تعریف میکنم با دقت به مخاطبم نگاه میکنم تا ببینم واکنش او دربرابر آن چیست و جالب است بگویم که اغلب مخاطبان من با دقت حواسشان را به قصه میدهند و این نشان از جذابیت قصه و جایگاهش برای مخاطب دارد.»
وی توضیح میدهد: «در شرایط کنونی جامعه، مبحث قصهگویی در خانوادهها کمرنگ شده یا وجود ندارد و اغلب پدر و مادرها فرصت قصهگویی برای فرزندانشان را ندارند. تلاش جشنواره قصهگویی این است که قصه را به خانواده باز گرداند. قصهها نوعی تجربهگویی برای کودک و نوجوان هستند که با شنیدنش مواردی را تجربه میکنند که در زندگی خود دیگر نیازی ندارد که آن تجربه را بهدست آورد، بلکه میتواند از
آن استفاده کند.»
کمکاری رسانهها
جواد انصافی، بازیگر و کارگردان تئاتر هم با اشاره به اینکه کودکان و نوجوانان امروز با تولیدات فرهنگی در شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی بیشتر از قصهگویی درگیر هستند، آشنایی این نسل با قصه را وظیفه رسانههای جمعی همچون تلویزیون میداند و به همشهری میگوید: «متأسفانه رسانههای اصلی کشور در این زمینه کمکاری کردهاند. رادیو و تلویزیون و حتی مطبوعات روی قصهگویی کار نمیکنند و عمده فعالیتها نیز مقطعی هستند. در دورانی ما برنامههای قصهمحور بسیاری برای مخاطب کودک و بزرگسال داشتیم ولی هرچه جلوتر آمدیم، این برنامهها کمتر شدند. جدا از رادیو، تلویزیون هم این فضا و امکان را دارد که به قصهگویی بپردازد، بهویژه در برنامههای کودک، این فرصت بسیار است و جای خالی آن احساس میشود.» درواقع میتوان گفت نادیده گرفته شدن قصه و قصهگویی و تأثیر آن بر زندگی کودک و نوجوان امروز، غفلتی است که از سوی مدیران و برنامهسازان رسانههای جمعی بهوضوح احساس میشود.
منتشر شده در روزنامه همشهری/ ۲۵ دی ۱۴۰۱