می‌خواهم در آثارم تعلق به سرزمین را زنده نگه دارم

جمال‌الدین اکرمی از نویسندگان قدیمی و سرشناس ادبیات کودک و نوجوان با حضور در غرفه کانون پرورش فکری در مراسم جشن امضای آثار خود شرکت کرد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، جمال‌الدین اکرمی نویسنده کودک و نوجوان در مراسم جشن امضای آثارش در غرفه کانون پرورش فکری در نمایشگاه کتاب گفت: از بین این چهار کتاب دو اثر برای کودک و دو اثر دیگر برای نوجوان است، با این حال در انتشارات کانون کتاب‌های بیشتری دارم. حدود ۱۲ کتاب و چند مجموعه‌ی هنری.

وی افزود: یکی از دو اثری که برای کودکان بود کتابی است با عنوان «پسری که از پنجره بیرون را تماشا می‌کرد» این کتاب درباره‌ی دوستی یک دختر و پسر در روستاست که پسر پشت پنجره است و دختر پایین پنجره، دختر از پسر می‌خواهد تا برای بازی به او ملحق شود اما پسر قبول نمی‌کند و... این اثر درباره‌ی کودکان کم‌توان است و به خاصیت سفر ذهن در کتاب‌خوانی اشاره دارد.

اکرمی ادامه داد: کتاب بعدی «ایلیای کوچک» نام دارد که البته اینجا نام آن را به «ژاکتی برای ایلیا» تغییر دادم. داستان یک پسر بچه‌ است که می‌خواهد جلوی مرگ مادربزرگش را بگیرد. مرگ آمده سراغ مادربزرگ و می‌خواهد او را با خودش ببرد اما گفته هر زمان ژاکتی که مشغول بافتن آن است تمام شود مادربزرگ را با خودش خواهد برد. ما در ادامه داستان شاهد تلاش‌های ایلیا برای تمام نشدن بافتن ژاکت هستیم.

این نویسنده کودک اضافه کرد: این کتاب در مورد مرگ است و چون در زمان کودکی ما مرگ به یک کابوس تبدیل می‌شد، دوست داشتم که این زبان باعث ایجاد رابطه‌ای شود که مرگ را معناپذیر کرده و پذیرفتن آن را برای کودکان راحت‌تر کند تا مرگ را این‌ قدر بیگانه نبینند. چون مرگ همیشه با ما هست؛ با ما حرکت می‌کند و ما به هر شکل باید آن را به رسمیت بشناسیم. باید این زبان ایجاد شود که ممکن است روزی پدربزرگ و مادربزرگ‌های ما کنارمان نباشند و باید بدانیم که جهان تازه‌ای روبه‌روی آنها قرار دارد.

وی درباه کتاب‌خوانی در دنیای جدید گفت: بی‌تردید دنیای مجازی سرعت خواندن کتاب را کم کرده، چه از نظر کمی و چه کیفی؛ ولی چندان جای نگرانی نیست چراکه بچه‌هایی که با دنیای مجازی ارتباط دارند با کتاب هم در ارتباط هستند. در واقع بسیاری از آنها در دنیای مجازی کتاب می‌خوانند.

اکرمی ادامه داد: بسیاری از داستان‌های ما درباره‌ی علوم اجتماعی و پدیده‌های جدید جهان است. تصور ما این است که منظور از ادبیات، داستان و ادبیات داستانی است اما به نظر من این‌ها یعنی کتاب، دنیای مجازی و گنجینه اطلاعات‌شان یکدیگر را کامل می‌کنند و ناقض یکدیگر نیستند.

این نویسنده نوجوان تصریح کرد: این‌ها بهانه‌ای نیست که با استناد برآن کتاب کاغذی را حذف یا کم و یا ارزش‌ آن را کم تلقی کنیم. امروز بسیاری از کتاب‌ها از کاغذهای بازیافتی درست می‌شوند پس از نظر زیست‌محیطی نیز جای نگرانی نیست چون برای تولید کتاب، درختی قطع نمی‌شود و استفاده کاغذ بازیافتی جلوی این کار را می‌گیرد. به خاطر شکل، هویت، نقش در خاطرات جمعی و دلایل دیگر، هیچ چیز نمی‌تواند جای کتاب کاغذی را پر کند.

نویسنده کتاب «ایلیای کوچک» درباره چگونگی ارتباطش با کانون بیان کرد: داستان من و کانون  به زمان کودکی من یعنی از حدود ده سالگی تا به امروز برمی‌گردد. تئاتر را کانون به من داد، موسیقی را کانون به من یاد داد، سینما و فیلم و کتاب خواندن که در راس همه‌ی این‌ها بود، مسابقات علمی و... همه در فضای کانون بود. ما شانس زیادی داشتیم برای اردو رفتن و ارتباط اجتماعی، کارگاه‌های کانون خیلی به من کمک کرد که در انتخاب دنیای خودم آزادتر عمل کنم. شاید لذتی که از نوشتن می‌برم قابل درک نباشد؛ به ویژه در مورد رمان. چون در رمان با قهرمان به خواب می‌رویم، با قهرمانان بیدار می‌شویم و احساس می‌کنیم فرصت‌ داریم حرف‌هایمان را در رمان بزنیم.می‌خواهم در آثارم تعلق به سرزمین را زنده نگه دارم

وی ادامه داد: رمان «شب بخیر تورنا» درباره‌ی دو نوجوان ایرانی است که همراه پدرشان به کانادا مهاجرت می‌کنند. نوعی آسیب‌شناسی‌ در مورد شرایط و دشواری‌هایی که تحمل می‌کنند در کتاب بررسی شده است. در نهایت پسر کانادا را انتخاب می‌کند برای ادامه تحصیل در دانشگاه و دختر به کشور برمی‌گردد چون نمی‌تواند دوری از مادر را تحمل کند.

اکرمی افزود: تصوری که برای کودکان از مهاجرت شکل گرفته یک‌سویه است و آنها متوجه آسیب‌شناسی‌های مهاجرت نیستند. هدف من از نوشتن این رمان از آنجا شکل گرفت که وقتی بچه‌ها من را می‌بینند بیشتر درباره‌ی مهاجرت سوال می‌پرسند.

وی اضافه کرد: یک رمان دیگر من هم توسط کانون منتشر شده که در فضای جنوب ایران روایت شده است، نام این کتاب «غریبه و دریا» است. دلم می‌خواهد نوجوان ایرانی این‌قدر شیفته‌ی ترجمه نباشد و سرزمین‌ خود را بشناسد. همین موضوع انگیزه من برای نگارش این کتاب بود.

این نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به آثار ترجمه‌ای اظهار کرد: ما منکر هیچ کدام نمی‌شویم، به هر حال ترجمه به بچه‌ها کمک می‌کند با جهان بیرون ارتباط برقرار کنند اما پرسش این است که آیا تعداد آثار ترجمه و تالیف نسبت مناسبی دارد؟ هجوم به سمت آثار ترجمه‌ای دو دلیل دارد یکی به خاطر اینکه کپی‌رایت رعایت نمی‌شود و نیازی نیست دستمزد نویسنده و عکاس پرداخت شود و برای ناشر ارزان‌تر است و دیگر اینکه به دلایل مختلف  فضای بیرون ایران برای کودکان و به خصوص نوجوانان جاذبه‌ دارد. اینها دلایلی هستند که تعادل به نفع ترجمه  از بین رفته است.

اکرمی افزود: من نویسنده اگر بخواهم کتابی را بنویسم زمان بسیار بیشتری می‌برد تا بخواهم ترجمه کنم. من بیست‌ اثر ترجمه‌ای دارم که بسیار آسان‌تر و راحت‌تر به‌دست می‌آیند اما وقتی می‌خواهم بنویسم شش ماه یا یک سال زمان می‌گذارم که دستمزد بسیار کمی هم دارد. برای مثال حدود دو سال است که روی آخرین رمان خود به نام «من و اژدهای قلعه ابریشم» درحال کار هستم. بنابراین تمرکز روی ترجمه بی‌عدالتی در مورد نویسنده است، چه از طرف ناشر و چه از سمت مخاطبان؛ چراکه خلق یک اثر به خصوص رمان کار دشواری است.

وی بیان کرد: من در آثار خود اصرار دارم کودکان و نوجوانان با سرزمین ایران آشنا شوند و پیگیر اسم‌های خارجی نشوند. «غریبه و دریا» در فضای چابهار است که کانون آن را چاپ کرده، رمان دیگرم «تاریخچه‌ی هرمز» نام دارد که در جزیره هرمز روایت می‌شود. دو رمان دیگرم هم در شمال ایران اتفاق می‌افتد.

اکرمی ادامه داد: چند کتاب در لرستان و یک رمان درباره‌ی شهر خودم سمنان دارم که درباره‌ی خاطرات کودکی من  است و شعرهایی که می‌خواندیم. ممکن است خواندن این کتاب‌ها برای کودک کمی سخت‌تر از کتاب ترجمه‌ای باشد اما من اصرار دارم که برای سرزمینم بنویسم.

نویسنده کتاب «غریبه و دریا» تصریح کرد: بچه‌ها حق دارند بین تالیف و ترجمه انتخاب کنند و ما هم حق داریم با آن‌ها گفت‌وگو کنیم و خوشبختانه کانون این فضا را مهیا می‌کند. البته در گذشته این گفت‌وگوها خیلی بیشتر بود ولی نمی‌دانم چرا مدتی است که کاهش پیدا کرده است. در برنامه «دو پنجره» بچه‌ها رمان‌های ما را می‌خواندند و درباره‌ی آن حرف می‌زدیم. این گفت‌وگو تاثیر زیادی داشت تا کودکان و نوجوانان نسبت به سرزمین خود و آیین‌ها و ریشه‌های آن احساس وظیفه و تعهد پیدا ‌کنند. من می‌خواهم این دید تعلق به سرزمین را زنده نگه دارم به خصوص برای بچه‌های کانون چون من هرچه دارم از کانون دارم.

جمال‌الدین اکرمی در پایان گفت: در برخی موارد مربی‌ها از مادر به کودکان نزدیک‌تر هستند. بچه‌های کانون راز خود را به مربی‌های‌شان می‌گویند در حالی که ممکن است با پدر و مادر فاصله‌ داشته باشند. می‌خواهم این پیام را به بچه‌ها بدهم‌ که مربی‌های کانون شخصیت‌های ارزشمندی هستند. این فرصت را برای خواندن و مشورت گرفتن از دست ندهید. من پنجاه سال است که به نوعی عضو کانون هستم، سال پنجاه و پنج به‌عنوان مربی نقاشی وارد کانون شدم و همینطور ادامه دادم و مشاهده کرده‌ام که مربی کانون چه نقشی دارد.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تازه‌ترین کتاب‌هایش را در سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با ۱۰ درصد تخفیف برای عموم و ۱۵ درصد برای فرهنگیان عرضه می‌کند.

درعین حال کانون علاوه بر عرضه آثارش در نمایشگاه کتاب تهران به صورت حضوری، هم‌زمان کتاب‌هایش را در بخش مجازی و از طریق سایت ketab.ir  نیز در معرض فروش گذاشته است.

غرفه‌های کانون در سالن جنوبی ناشران کودک و نوجوان غرفه ۱۸۱، سالن ناشران عمومی واقع در راهروی ۱۴، غرفه ۷ و بخش جنبی کودک و نوجوان مصلی تهران میزبان مخاطبان خواهد بود.

سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی(ره) تهران برگزار می‌شود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 4 =