به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، این نشست به کوشش کمیته علمی جشنواره قصهگویی و با همکاری کانون استان سیستان و بلوچستان و با سخنرانی مسعود خنجرخانی عضو هیأت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزار شد.
بر همین اساس، مسعود خنجرخانی در این نشست گفت: نباید اجازه دهیم قصههای ما به مسیری بروند که تبدیل به تراژدی شوند. از طرفی وقتی میگوییم با لبخند قصه بسازیم باید توجه داشت که گاهی هم باید بچهها با حقایق آشنا شوند. ما در دنیای واقعی هستیم و برخی اوقات اتفاقهایی میافتد و لازم است ذهن بچهها برای آن آماده باشد.
وی افزود: جز لایتغیر قصه غیرقابل پیشبینی بودن آن است.
خنجرخانی اظهار کرد: خیلیها تعلیم و تربیت را توان حل مسأله میدانند. ما اگر نتوانیم توان حل مسأله را ایجاد کنیم بچهها سرخورده خواهند شد. از آنجا که ما در دنیای در حال تغییر زندگی میکنیم نمیتوانیم نسبت به اتفاقها سکون داشته باشیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان با تأکید بر اهمیت مبنا ادامه داد: مادامی که مبنا محور پرورش نباشد رسالت تربیت محقق نشده است. فیلمهایی که مبنا داشتند موفق بودند. فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی از بهترین فیلمهایی است که مبنا دارد. ما باید قصههایمان را مبنامحور کنیم تا بتوانیم شیوههایی را از روی آن استخراج کنیم.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اهمیت مطالعه عنوان کرد: زمانی میتوانیم قصه را بفهمیم که مطالعه کرده باشیم. اگر مطالعه کنیم حداقل میتوانیم قصههای فاخر را تشخیص دهیم.
خنجرخانی در بخش دیگری از صحبتهای خود به این موضوع اشاره داشت که قصه باید مبتنی بر فلسفه باشد.
وی در ادامه گفت: فیلیپ جی اسمیت معتقد است افراد دارای تفکر و مشرب فلسفی دارای سه خصوصیت هستند جامعیت، ژرفا و قابلیت انعطاف.
این عضو هیأت علمی دانشگاه بیان کرد: اگر ندانیم قصه ما فاجعه است، به جای قصههای مبتنی بر تراژدی، باید شاهد غمنامهای به نام قصه در فرایند تربیتی باشیم.
وی اظهار کرد: همیشه قصه نباید حس خوب ایجاد کند. البته حس خوب در فلسفه متفاوت است، مثلا اینکه از غم متأثر میشویم حس اشتباهی نیست. از طرفی لازم است بچهها را با موضوعهای گوناگون آشنا کنیم.
خنجرخانی درباره ارتباط میان قصه و فلسفه گفت: اول از همه لازم است کتاب بخوانیم. مبانی را بهخصوص در مود فلسفه بدانیم، هم در حوزه مکاتب و هم در معنای کلی آن. مثلا بدون درک اگزیستانسیالیسم نمیتوان قصه را درک کرد.
این مدرس دانشگاه در رابطه با قصهگویی به چند نکته اشاره داشت: قصه فاخر را تشخیص دهیم و بسازیم، قصه مبنامحور باشد، قصه خرافهمحور نباشد و هر داستانی باید موضوعی داشته باشد.
وی سپس به بیان اهمیت گفتوگو پرداخت و ادامه داد: گفتوگو از پذیرش بیدلیل بهتر است. اگر میخواهیم گفتوگوی خوبی داشته باشیم باید خودفهمی داشته باشیم و گام بعدی دگرفهمی و در پایان همفهمی است.
خنجرخانی اظهار کرد: در تمام مکتبهای فلسفی تعامل وجود دارد. فهم مانند هنر است و اتفاقا بخاطر غیرقابل پیشبینی بودن از هنر وارد فهم میشویم.
وی در ادامه چند کتاب از جمله کتابهای «با هم فکر کردن، کندوکاوهای فلسفی برای کلاس» به نویسندگی فیلیپ کم و ترجمه مژگان رشتچی و فرزانه شهرتاش و «گفتوگو با کودکان» به نویسندگی گرت بی میتوز و ترجمه غلامحسین شاهینی و بهاره نظریفریدی هر دو از انتشارات شهرتاش و «دگراندیشی: به نویسندگی کاترین مک کول و ترجمه ناهید حجازی از انتشارات کارنامه را مرتبط با موضوع نشست معرفی کرد.
مسعود خنجرخانی در طول برگزاری این نشست که به صورت حضوری و مجازی برگزار شد، سوالهای کاربران و حاضران در برنامه را پاسخ گفت و با آنها در مورد موضوع نشست، گفتوگو و تبادل نظر داشت.
دومین نشست علمی تخصصی بیستوپنجمین جشنواره قصهگویی با موضوع «نقش قصه در حل مساله در دنیای بُهت» (تراژدی قصهگویی و قصههای تراژدی) صبح روز دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ برگزار شد.
بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با شعار «با قصه لبخند بسازیم» همزمان با شب یلدا برگزار میشود.