به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، به بهانهی هفتهی پژوهش، گفتگو با رحمت غلامی همکار کرمانشاهی فعال در عرصهی پژوهش صورت پذیرفت.
رحمت غلامی مسئول مرکز تخصصی نوجوانان در استان خود را چنین معرفی نمود: متولد ۱۱ اسفند ۱۳۶۹؛ از سال ۱۳۸۳ در حوزههای شعر، داستان، نمایشنامه، نقد ادبی، تئاتر و تئاتر عروسکی کودک و نوجوان و قصهگویی هم به شکل اجرایی و خلق آثار هنری و هم در حیطهی علمی فعالیت دارم. در این سالها چهار مجموعه چاپ کردم، مجموعهی اول مجموعه «فاطمه خوشبخت» بود که آثار این مجموعه، با نگاه تازهای به ساختار و ساختمان شعر و همچنین نوع نگاه تازه به دغدغههای روزمره انتخاب و در این مجموعه توسط انتشارات دیباچه چاپ شدهاند. این مجموعه موفق به دریافت جایزه کتاب سال شعر کرمانشاه در حوزهی شعر آزاد شد. دومین مجموعه با عنوان «دوست داشتنت اتفاق است، میافتد» با نگاه و پرداختی متفاوت به شعر کلاسیک در حیطههای محتوا و ساختار در انتشارات نودا چاپ شد که این مجموعه نیز موفق به کسب جایزهی کتاب سال کرمانشاه در حوزهی شعر کلاسیک گردید.
وی افزود: علاوه بر برگزاری کارگاهها و ورکشاپهای متفاوت شعر از سال ۱۳۸۸ تا کنون، با تاسیس کارگاه شعر «ما سی» در سال ۱۴۰۰ برای تربیت و پرورش نوجوانان و جوانان در حوزهی شعر و همچنین نقد، دانش و سواد ادبی، فعالیت علمی در حوزهی شعر را جدیتر دنبال کردم، سومین مجموعه، کتابی بود با عنوان «ما و آن نفر» که از مجموعه آثار اعضاء کارگاه شعر «ما سی» در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات دیباچه چاپ شد. چهارمین کتاب نیز نمایشنامهی برگزیدهی دوازدهمین جشنواره ملی تئاتر مرصاد با عنوان «آزر با زِ ر» بود که توسط انتشارات مرصاد به چاپ رسید.
غلامی ادامه داد: علاوه بر برگزاری کارگاههای علمی_ آموزشی در حوزههای شعر، نقد ادبی، داستان، نمایشنامه، قصهگویی و همچنین نگارش متون نقد ادبی و علمی در روزنامهها و نشریات و مجامع ادبی، هنری و فرهنگی، در سالهای اخیر سعی کردم تا با نگاهی جدیتر به حوزهی پژوهش وارد شوم. چاپ مقالهی علمی_ پژوهشی «بررسی استحالهی شخصیتها به باد در دو رمان کیمیاگر و جمشید خان عمویم... از منظر رئالیسم جادویی» در پژوهشنامه ادبیات کردی دانشگاه کردستان در بهار و تابستان ۱۴۰۱، چاپ مقالهی تحلیلی «بررسی مفهوم مرگ برای کودکان در کتاب خداحافظ راکون پیر نوشتهی کلر ژوبرت» در گاهنامهی دانشجویی پیدا، با محوریت مرگ و امر اجتماعی در دانشگاه تهران در شمارهی زمستان ۱۴۰۱ و همچنین نگارش و دفاع پایاننامهی کارشناسی ارشد با عنوان «تحلیل محتوای نمایشنامههای برگزیده برای نوجوانان با مضمون تربیتی مابین سالهای 1378 تا 1398 با رویکرد جان دیویی. (با تمرکز بر آثار: داوود
کیانیان، حمید قلعهای، حسین فداییحسین، اکرم ابوالمعالی)» در رشتهی ادبیات نمایشی دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس تهران، مصداق نگاه جدیتر به حوزهی تحقیق و پژوهش در سالهای اخیر بوده است.
وی تعریف خود را از پژوهش چنین بیان داشت: به نظر من پژوهش یعنی تلاش برای تحلیل، کشف و یا ساختن مسیری جدید و نگاهی تازه برای رسیدن به هدفی که باعث اضافه شدن چیزی به شاخهی تخصصی مورد نظر است.
رحمت غلامی به نقش پژوهش در روند کارها و فعالیتها اشاره کرد و گفت: پژوهش باعث آگاهی و ارتقاء سطح معلومات شده و این ارتقاء باعث میشود فعالیتها و کارها بزرگتر و گستردهتر دیده شود و هر چیزی که بزرگتر و گستردهتر دیده شود طبیعتا تأثیرات بیشتر و عمیقتری بر محیط و اطرافیان دارد.
این همکار کانونی در کرمانشاه پیشنهاد خود را برای ارتقاء فعالیتهای پژوهشی در مراکز چنین عنوان نمود:
برگزاری ورکشاپها و کارگاههای آموزشی علمی_ عملی به زبان ساده برای نوجوانان، کمک به بازخورد و دیده شدن فعالیتهای پژوهشی نوجوانان، ارتقاء سطح مربیان، ایجاد فرهنگ پژوهش عملی به تبعیت از حس کنجکاوی کودکان و نوجوانان و نگاه علمی به این کنجکاوی میتواند پژوهش را در مراکز کانون در کنار سایر فعالیتها پر رنگ کند.
رحمت غلامی چند موضوع مهم پژوهشی در حوزهی کودک و نوجوان را نیز اینگونه طرح کرد: ارتباط نوجوان با والدین و تنشهای مربوطه و شکاف بین این دو قشر، بیتفاوتی و بیخیالی نوجوانان نسبت به تعیین هدف و مسیری مشخص و تلاش برای مدیریت زمان با توجه به اتفاقات روزمره، مسیر پرورش و تربیت فرهنگی، هنری و ادبی نوجوانان، تاثیر فعالیتهای فرهنگی، هنری و ادبی بر شکلگیری شخصیت اجتماعی کودک و نوجوان در جامعه، تاثیر کنشگری کودکان و نوجوانان در جامعه بر اتفاقات یک شهر یا محله، و تحلیل آثار مختلف هنری و ادبی حوزهی کودک و نوجوان با محوریت مضامین تربیتی و پرورشی از جمله موضوعاتیست که البته باید در عناوین درست و ساختارمند پژوهشی تنظیم شوند و به آن پرداخت گردد.
و در انتها تصریح کرد: درگیری انسان با پژوهش یعنی ما مجبوریم به همه چیز علمی و عمیق نگاه کنیم و «انسان بیشتر میداند که چقدر نمیداند!»