راضیه احمدی درسال ۱۳۶۴ در بوانات استان فارس به دنیا آمده است. او در جشنوارهها و همایشهای زیادی شرکت کرده و در زمینه نوشتن مقالههای ادبی نیز فعالیت دارد. وی فعالیت مربیگری خود را از سال ۱۳۹۲ در مراکز استان خراسان رضوی آغاز کرده و از سال ۱۳۹۷ تا کنون مربی ادبی مراکز شیراز بوده است.
احمدی آثاری از جمله: مجموعه شعر نوجوان دیدار در فصل آلبالو، رمان کودک چرخ و فلک، گربه بدو دنبه بدو، آواز بزغاله، مدرسه مسافرتی فرار از دست جاسوسان دارد.
ما با راضیه احمدی درباره تجربه او در مسابقه ادبی آواز ققنوس گفتگو کردیم.
۱- از تجربه تان در مسابقه ادبی آواز ققنوس بگویید. آیا موضوعات داستانهای کهن مورد علاقه شما در این مسابقه بودهاند؟
پیش از مهرواره آواز ققنوس، حدود ۸ سال قبل، کارگاه های بازآفرینی و داستان تصویری را نزد اساتید بزرگوارم فریدون عموزاده خلیلی و هدی حدادی آغاز کردم. آنجا بود که متوجه شدم به ادبیات عامیانه و ادبیات کهن بسیار علاقه دارم، چرا که ریشه ی فرهنگ و هویت هر ملت برخاسته از ادبیات گذشتگانشان است. و این سوال در ذهنم به وجود آمد که چگونه می توانم این ادبیات را برای کودکان امروزی جذاب و مناسب کنم؟ چرا که درک ادبیات کهن و بعضی قصه های عامیانه برای کودکان سخت است.
در اولین فراخوان آواز ققنوس که در سال ۱۴۰۰ منتشر شد، قصه ی بزغاله ی آوازه خوان از مرزبان نامه را بازآفرینی کردم. که در دو بخش اصلی و ویژه برگزیده شد. امسال نیز با بازآفرینی قصه ی عامیانه ی کدو قلقله زن و خلق داستان جدیدی با عنوان گرگ طبل زن، حائز رتبه ی برگزیده شدم.
۲- آثار برگزیده مسابقه ادبی آواز ققنوس چه تأثیری بر شناخت کودکان و نوجوانان نسبت به داستانهای کهن داشتهاند؟ آیا این آثار میتوانند در ارتقای فرهنگ خواندن و ادبیات کودکان و نوجوانان نقش موثری ایفا کنند؟
ظرفیت های ادبیات کهن و ادبیات عامیانه بسیار است اما نکته ای که وجود دارد، این است که باید آنها را در قالب مناسب مخاطب امروز در آورد که هم خوانی و هم سویی با سلیقه و درک آنها داشته باشد. بسیاری از قصه های کهن و عامیانه دارای مضامین انسانی هستند. مضامینی که می تواند خوراک فکری مناسبی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار بدهد و در جهت رشد و تعالی آنها اثرگذار باشد. البته بسیاری از این قصه ها به لحاظ محتوایی و یا دایره واژگانی مناسب مخاطبین مورد نظر نیستند و اینجاست که نویسنده ی خلاق، ظرفیت های پنهان هر قصه را شناسایی کرده و با آگاهی کامل به علم مخاطب شناسی، آن ظرفیت ها را با قالب فکری و نیاز مخاطب در می آمیزد و نگاه و حرف جدیدی در اختیار ذائقه ی مخاطب خود قرار می دهد. به عنوان مربی ادبی می دانستم که بچه ها به ادبیات کهن و عامیانه بسیار علاقه دارند. و به عنوان یک نویسنده از این دانسته ی خود بهره بردم و سراغ بازآفرینی آثاری رفتم که بتوانم در لایه های پنهان آن، دغدغه ی خود و نیاز مخاطب را به صورت غیر مستقیم بیان کنم.
۳- به عنوان یک شرکتکننده در مسابقه، چگونه سطح این رقابت را ارزیابی میکنید؟ آیا مسابقه ادبی آواز ققنوس به توسعه و پیشرفت نویسندگان جوان کمک کرده است؟
با توجه به اینکه رقابت در دو بخش کانونی و غیر کانونی برگزار می شود، از سطح بالایی برخوردار است. چرا که عرصه برای ورود بسیاری از نویسندگان و شاعران کاربلد غیر کانونی باز است و ما می توانیم شاهد تولید آثار قوی و با کیفیتی باشیم. بسیاری از نوقلمان و نویسندگان تازه کار، در محیط مسابقات توانایی و خلاقیت خود را محک می زنند و علاوه بر این، برای یک نویسنده بسیار مهم است که بتواند به دور از کلیشه ها و قراردادها، دست به خلق ایده های جدید و بکر بزند.
۴- به عنوان فعال در حوزه کودکان و نوجوان، چه راهکارهایی برای معرفی مسابقه ادبی آواز ققنوس، از طریق منابع و کانالهای مختلف به کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنید؟
برای معرفی بهتر مهرواره آواز ققنوس پیشنهاد میکنم، از طریق ارتباط گیری با ارگان های هم سو و هم افزایی با ایشان می توانیم، به نتیجه ی بهتری برای اطلاع رسانی برسیم. همچنین برگزاری کارگاه های تخصصی و بازآفرینی با صاحب نظران برای نویسندگان نوپا، یا برگزاری خوانش متون کهن بازنویسی شده برای کودکان و نوجوانان می تواند، زمینه سازی مناسبی در این راستا باشد.
۵- لطفاً از تجربههای پیشین خود در زمینه کودکان و نوجوان برایمان بگویید. آیا همیشه به دنبال آثاری بودهاید که در مخاطبان جوان تأثیر بگذارند؟
من برای کودکان ونوجوانان می نویسم. چرا که در مورد هر دو گروه سنی، دغدغه های خاض خودم را دارم. اما بر این باورهستم که اگر بتوانیم در دوران کودکی قدمی برای شکوفایی و رشد تربیتی مخاطبین برداریم، در نوجوانی و جوانی و بقیه دوران زندگی مجبور به صرف هزینه های گزاف نخواهیم بود. بنابراین پرداخت به فضای تربیتی کودک در ذهنم قوی تر است و سعی می کنم بیشتر به سراغ این دسته از مخاطبین بروم. اما طراحی زیر ساخت های مناسب این گروه سنی مستلزم پژوهش، مطالعه و آگاهی و آشنایی با مبحث مخاطب شناسی است. و نویسنده بدون دارا بودن این شرایط نمی تواند دست به خلق آثار ماندگاری بزند که در دنیای پر از محتوای امروز حرفی برای گفتن داشته باشد.
متاسفانه امروزه فضای مجازی مقابل کتاب قرار گرفته است، چرا که در ظاهری شکیل و جذاب، بسیاری از نیازهای مخاطبین را برآورده کرده است. البته حوزه ی کتاب هم دست به کار شده تا با همسو شدن با این جریان خودش را متناسب با ذائقه مخاطب در دل فضای مجازی جا دهد. مانند نرم افزارهای کتابخوان اینترنتی، اما هنوز این کافی نیست و باید در پی طراحی زیر ساخت های با کیفیت و متناسب باشیم.
وآخرین کلام امیدوارم داستان های خوب، زودتر به دست بچه ها برسد و دنیای آن ها را پر از رنگ و شادی و امیدواری کند.