کد خبر: 340877
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۸
بازدید 8
سروده های ادبی اعضای کانون استان مرکزی در فراغ شهید خدمت

اعضای مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مرکزی در فراغ سید شهید خدمت آیت الله رئیسی و همراهانش، ابیات و غزل‌هایی از حماسه تا خدمت سرودند.

ادای دین اعضای مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مرکزی به خادمان ملت ایران

خوانش نامه "ثنا سیفی" عضو  کانون پرورش فکری مرکز شماره هشت اراک

بالگردی هستم با رنگ آبی آسمان، که در فراز ابرها سبک بال پرواز می‌کنم و جنگل‌های سبز شهر زیبای تبریز را از بالا نظاره می‌کنم. مفتخرم! که امروز عادل مردی همچون سید ابراهیم رئیسی در قلب من است ، ولی نمی‌دانم چرا آسمان زیبا از وجود من و مسافرانم مانند همیشه شادی نمی‌کند ، ابرهای سیاهش را دعوت کرده و بغض گلویش می‌شکند، مه دید من  را محدود کرده است؛ ناگاه به خود آمدم و خود را در دره‌ای عمیق میان انبوه درختان دیدم ،چه شد؟ چه اتفاقی افتاد؟
 پروردگارا ! مرا ببخش که با برخورد به ابر سیاه به پایین سقوط کردم و دل ملتی را به درد آوردم ،من تا ابد خودم را نمی‌بخشم زیرا که باعث شهادت ۸ مرد بزرگ و به خصوص رئیس جمهور عزیزم سید ابراهیم رئیسی شدم و گویی شربت شهادت را با دستان خودم به ایشان نوشاندم . کوه‌ها، دره‌ها ،صدای ناله مرا می‌شنوید؟ عذرخواهی مرا می‌پذیرید ؟ من دیگر پرواز نخواهم کرد.

شعر خوانی "اهورا نوروزی"  عضو کانون پرورش فکری، مرکز شماره هشت اراک

پرواز (تقدیم به پرنده های پرواز )      

تو  همان آرزوی اجابت شده  کلاس پنجم دبستان بودی همان شورشیرین کنکور پرواز   همنشین عقاب های بلندپرواز  شاعر ابرهای وحشی و آرام  همه برایت کف می زدند  اما چه می دانستیم روزگار چه در آستین دارد !!! حالا از این به بعد  اردیبهشت ها خاطره ای تلخ شدند  در آلبوم خاطرات!!

خوانش نامه "سوگند بابایی" عضو کانون پرورش فکری، مرکز شماره هشت اراک

نامه ها باید خوشحال باشند باید هدهد خوش خبر باشند باید پر از شور وشادی باشند اما این نامه پر از غم است و لای گلویش بغض گیر کرده است . این نامه تیتر تلخ خبرهای جهان را در دلش دارد .بگذار بگویم این نامه به یک شخص خستگی ناپذیر است . اصلا سلام !!!سلام فرشته ی آسمانی ، فرشته ای که همه جا توی قلب ها جا داشتی!!!خبر رفتن تو به تلخی ریشتر بزرگ زلزله جهان بود که همه ما آوار شدیم وحالمان بد شد ودلمان گرفت . حالا یک قاب عکس و روبان مشکی روی تمامی میزها نشسته است . همه فعل ها گذشته شدند وقیدها هرگز !!هرگز تو از یاد ما نمی روی !!رفتن دسته جمعی تان به مانند آتش جگرمان را سوزاند !! اما خوبی خاطره هایتان در آرشیو های ذهن ها می ماند !این نامه از سوگندی است که او را نمی شناسید اما به نمایندگی از تمام بچه هایی است که روزهایی پر ازغم دارند و حالا فقط آرامشی به بزرگی اقیانوس آرام می خواهند !! برای خانواده هایتان صبری بزرگ از خدای مهربان مخملی می خواهم . دلم می خواهد خدا یک بوس گنده برای بچه هایتان بفرستد تا کمی این غم شسته شود .

شعرخوانی "مهدی کشاورز" عضو کانون پرورش فکری، مرکز شماره هشت اراک

طعم تلخ  تقدیم به شهدای خدمت   آسمان روی دستش زد  آخر چرا ابری بودم ؟؟ کوه نعره کشید  چرا مهماندارخوبی نبودم ؟ جنگل لرزید  و نیروی جاذبه  سرزنشگر بزرگ طبیعت شد  معادله ای پر از طعم تلخ تاریخ ! کاش خزر و خلیج فارس دست در دست هم  این بزرگ غم گزنده را بشورند و ببرند .

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =