کد خبر: 343796
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۲
قاف، کانون و  عضو نوجوان کرمانشاهی

در راستای برگزاری باشگاه قاف توسط کانون کشور، عضو نوجوان کانون کرمانشاه از این باشگاه ادبی نوشت.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان، در راستای برگزاری باشگاه قاف توسط کانون کشور، عضو نوجوان کانون کرمانشاه از این باشگاه ادبی نوشت.
اعضای باشگاه قاف که ۱۳ تا ۱۶ ساله هستند با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان  به مدت سه سال در قالب یک پروژه آموزشی، پرورشی و تربیتی زیر نظر استاد راهنما دوره‌های آموزشی و کارگاه‌های نقد و بررسی آنلاین را به صورت مداوم می‌گذرانند و هر چند ماه یک بار با اساتید برتر کشوری دوره‌های آموزش حضوری چند روزه دارند.

الیا کرمی هستم قبل‌ترها یک خودکار بود و یک کاغذ، اما حالا میفهمم خودکار و کاغذ برای من چه مفهومی دارد و این رقص تیره‌کننده‌ی کاغذ  با جوهره وجود من که در لوله خودکار نبض میزند چه رگ‌هایی  را پر از حروف عمیقی می‌کند که نوشته‌ام، می‌نویسم و خواهم  نوشت. 
پیشینه من ساختن چند شخصیت در اندک داستان‌هایم است که هروز با من بیدار می‌شوند  و زندگی را ادامه می‌دهند حتی اگر جریان داستان به اتمام برسد جریان ذهن من پرشور خواهد ماند.
کانون جاییست که یاد گرفتن را یاد می‌گیریم. جریان رودی که همه نوع سنگی را صیقل می‌دهد. جایی‌که میدانی خانواده محدود به خانه نیست.
قاف برای تربیت و صعود به قله‌های ادبی شکل گرفت. من در کلاس‌های نمایشنامه‌نویسی آقای غلامی نوشتن اصولی را یاد گرفتم و پس از دوره جلال آل‌احمد چند کار تحویل دادم و پس از مصاحبه  پذیرفته شدم!
قاف یک صمیمی رنگارنگ از ایران بود. آوایی خوش از لهجه‌ها و پوششی از دست‌دوزی‌های فرهنگ...
بودن در کنار آدم‌هایی که هرگز نبودیم و توانایی سازگاری با محیطی متفاوت از آن چه تجربه داشتیم . حتی خودشناسی بیشتر خود، سفر در جملات و سفر در دوستی!
فواید قاف در گردآوری از پر شوران ادبیات خلاصه می‌شود .
کمی ضعیف‌تر از آن‌چه انتظار می‌رفت. با کمی دلخوری کرمانشاهی! انتظار می‌رفت برنامه‌ریزی به صورتی باشد  که شرایط اربعین درک شود، که متاسفانه نشد.
آموزش‌ها منسجم نبود و پشت سر هم بودن آن از آموختن  آنچه باید می‌کاهد.
اگر من جای برگزار کننده اردو بودم وقتی چنین محفلی  در استانی دیگر شکل گرفته  آموزش‌ها را خلاقانه‌تر، با همکاری بیشتر بچه‌ها در کلاس و حتی مکان آموزش را در طبیعت معین می‌کردم؛ چرا که از طبیعت علی‌آباد کتول بی‌بهره ماندیم. 
و اما خاطره‌ای از قاف، ما روی مبل نشسته بودیم و بچه‌های شیرازی کمی آن‌طرف‌تر و ما زمزمه‌ی ریز آهنگی را کم کم بالا می‌بردیم و آن‌ها هم به ما ملحق شدند و با لالایی داستان و شعر و آهنگ شب را خواباندیم و خودمان تا صبح  بیدار ماندیم!
امیدوارم این اردوها منظم‌تر و شکیل‌تر به سرانجام برسند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =