به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری استان همدان، تماشاخانه سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت خود را بعد از جنگ در حوزه فرهنگ و هنر و با هدف تحقق عدالت فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی با اجرای تئاترهای مختلف و جذاب، قصهگویی و بازی و سرگرمی با استفاده از امکانات نوین صدا و تصویر و تلویزیون شهری، امکان نمایش فیلم برای کودکان و نوجوانان انجام میدهد و مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار میگیرد.
از آنجایی که کانون مرجع و مرکز تخصصی کودک و نوجوان است؛ ستاد اربعین کشور دو سالی است که کمیته کودک و نوجوان را به کانون سپرده و طی این ابلاغ مراکز فرهنگی- هنری کانون در سراسر کشور در ایام اربعین خدمات فرهنگی- هنری و ادبی گستردهایی را برای مخاطب خود انجام میدهند و کنار این فعالیتها، کاروان حسینی تماشاخانه سیار با اجرای تئاتر مختص این ایام شهر به شهر و روستا به روستا سفر کرده و برای بچههای این مرز و بوم برنامه اجرا میکند.
تماشاخانه سیار با نمایش مشکهای خالی به کارگردانی زهرا مریدی سه روز میهمان کودکان و نوجوانان استان همدان بود که سفر خود را از کنار تالاب شیرین سو و با کمک موکب اربعینی شهدای گمنام آغاز کرد و اجرای اول گره خورد به نام شهدا.
کودکان و نوجوانان دست در دست خانوادههای خود از ساعاتی قبل مشتاقانه به سمت موکب آمده بودند. در دستهایشان پرچمهای مزین به نام امام حسین(ع)، حضرت رقیه(س)، حضرت زینب(ع) و پرچم فلسطین دیده میشد. تا اجرای نمایش فرصت بود.
برنامه همه جا با کتاب توسط یکی از کارشناسان فرهنگی کانون با خوانش کتاب"یخی که عاشق خورشید شد" در جمع خانوادهها و اعضا برگزار شد. کمی آن طرفتر اعضا دور میزی نشسته بودند و در مورد فلسطین و کودکان غزه نقاشی میکشیدند.
کم کم زمان شروع برنامه رسید، تریلی در جای خود آرام گرفت و درهای تماشاخانه باز شد. آیات قرآن مجید پخش شد و بعد سرود ملی درحالی در فضای تالاب طنین انداز شد که کودکان و نوجوانان دست به سینه برای احترام به سرزمین مادری خود به پا خواسته بودند.
در ادامه اعضای کانون شیرینسو به اجرای قصهگویی و شعرخوانی پرداختند. نوبت به اجرای نمایش مشکهای خالی رسید.
این نمایش روایتگر بخشی از واقعه کربلا و شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) و مظلومیت حضرت رقیه (س) از زبان مشکهای خالی از آب آن روز کربلا است.
در این شهر فرهنگ دوست همه مسئولان پای کار آمده بودند از امام جمعه گرفته تا بخشدار و شهردار و... و این همکاری تنها برای معرفی واقعه کربلا و فرهنگ عاشورا به کودکان و نوجوانان با زبان هنر بود. بعد از اجرای برنامه، تماشاخانه به سمت شهرستان رزن حرکت کرد. ساعت اجرا ۱۷/۳۰بود. هوا گرمای خودش را داشت و خیالی برای خنک شدن نداشت اما بچهها بیصبرانه منتظر بودند تا نمایش اجرا شود. بعضیها برای دوستانشان جا میگرفتند. وقتی درهای تماشاخانه باز شد همهمه به سکوت نشست و کانون رزن برنامههای فرهنگی و هنری خود را به کمک اعضایش اجر کرد. مشکهای خالی اجرا شد. بچهها پر از سوال بودند و آنهایی که کوچکتر، دائم از والدین خود سوال میکردند. برخی از والدین همراه بچهها با دیدن نمایش اشکهایشان سرازیر شده بود. بعد از پایان نمایش خانوادها یکی یکی جلو آمدند و از عوامل اجرایی تشکر کردند.
دیروقت بود همه خسته به سمت همدان حرکت کردیم تا خستگی یک روز پر کار را از تن بیرون کنیم و آماده شویم برای سفر فردا به سمت ملایر و سامن.
صبح روز سوم شهریور ساعت ۷ صبح به سمت ملایر حرکت کردیم قرارمان برای اجرای ساعت ۱۰ صبح در نزدیکیهای پارک مینی مال بود. صندلیها چیده شد. کودکان و نوجوانان دسته دسته از راه رسیدند و در جای خود مستقر شدند. مجری جوان و توانمند بر روی سن تماشاخانه رفت و با کلام شیوا و رسای خود لبیک یا حسین را سر میداد و همه او را همراهی میکردند. نمایش اجرا شد و بعد از نمایش، مسابقه اربعینی با طرح سوالاتی از نمایش مشکهای خالی برگزار شد و کودکان و نوجوانانی که پاسخ درست دادند جوایزی از طرف کانون اهدا شد.
وقت اذان ظهر بود و اقامه نماز. به سمت یکی از مساجد شهر ملایر حرکت کردیم نماز را در مسجد مسلم بن عقیل خواندیم. بعد از صرف ناهار به سمت شهر سامن در ۱۷ کیلومتری ملایرحرکت کردیم.
هوا گرم بود و خورشید با تمام توان سعی در بازتاب نور و گرمای خودش داشت. کولر ماشین جوابگوی این گرما نبود و به نفس نفس افتاده بود اما ما در راه بودیم تنها به خاطر کودکان و نوجوانانی که مشتاقانه بعد از چند روز اطلاع رسانی منتظرمان بودند.
به سامن رسیدیم و با هندوانهای خنک و شربت آبلیمو از ما پذیرایی کردند. بعد از لختی استراحت بع سمت محل اجرا در تپه مصلی حرکت کردیم. روی این تپه شهیدی گمنام آرمیده بود و از بالا نظارهگر شهر. در کنار آن موکب امام حسن عسکری برپا بود همه خادمانش خوش برخورد و خوش رو و در حال آمادهسازی فضا بودند.
خورشید به یک دفعه از گرمایش کاست و غروب زیبایی را به رنگ قرمز و زرد و نارنجی برایمان ترسیم کرد. خنکای نسیم تابستانی به صورتمان میخورد و نشستن بر روی سکوها را برایمان لذت بخش میکرد.
بچهها همراه والدین خود آمده بودند و بر روی سکوها کنار هم نشستند. مداحی عربی با آن شور حماسی از تماشخانه در حال پخش بود. برنامه بعد از قرائت قران و سرود ملی با قصهگویی یکی از اعضا ادامه پیدا کرد. نوبت به اجرای نمایش بود. بچهها گاهی میخندیند، ، گاهی متعجب بودند و گاهی متأثر اما سوالاتشان تمامی نداشت.
صدای اذان بلند شد و همه در موکب نماز خواندند و بعد از اقامه نماز همه میهمان سفره امام حسین (ع) بودند.
بعد از صرف شام به سمت همدان حرکت کردیم. یک ساعت و نیم راه داشتیم. ساعت ۱۱ به همدان رسیدیم. اجرای بعدی شهر همدان بود اما در نوبت عصر.
ایستگاه پنجم اجرای تماشاخانه سیار کانون در پارک اعتمادیه شهر همدان بود. تماشاخانه جلوی پارک توقف کرد. برق سه فاز به تریلی وصل شد. همه بچهها دور تریلی جمع شده بودند که ماشین به این بزرگی برای چه کاری اینجاست؟! صندلیها چیده شد. کوچک و بزرگ نشستند. برنامه با دکلمه سنا طهماسیان، عضو مرکز یک همدان در مورد حضرت رقیه (س) شروع شد. گروه سرود دخترانی نوجوانی با عنوان یاوران مهدی اجرا شد و بعد قصه آرام غفوریان محب؛ حالا نوبت به اجرای نمایش بود. همه میخکوب نمایش بودند حتی بزرگترها.
نمایش کمی مانده به اذان مغرب تمام شد و همه عوامل اجرایی وسایل را جمع کرده و به طرف پارک پردیسان حرکت کردند تا فضا را برای اجرای نمایش آخر آماده کنند.
همه بعد از ۳ روز کاری آن هم از صبح تا شب خسته بودند اما به عشق کودکان و نوجوانان و برای امام شهیدشان با جان و دل کار میکردند و شاید در دلشان نیتی داشتند برای این خدمت.
خانوادههایی که در پارک نشسته بودند برای چیدن صندلیها به کمک ما آمدند. در تماشاخانه باز شد و چراغهایش روشن و نماهنگ « طوفان الاربعین » با نوای حاج ابوذر روحی پخش شد؛ بچهها همخوانی میکردند.
سنا طهماسیان روی سن رفته و دکلمه خود را اجرا کرد و بعد زمان اجرای نمایش شد. بچهها هنگام دیدن نمایش از مادر و پدر خود سوال میکردند مانند کودکان دیگر.
نمایش تمام شد و عکس آخر عوامل اجرایی در کنار گروه نمایشی بر روی سن گرفته شد.
درهای تماشاخانه بسته شد و به سمت تهران و از آنجا شهری دیگر به راه افتاد تا زمانی دیگر و نمایشی دیگر که به همدان بیاید.
و اما نکته آخر بعد از اجرای این نمایش توسط تماشاخانه سیار در این است که سوالات بچهها و رسیدن به پاسخهایشان از زبان عروسکهایی که جان میگیرند و صحبت میکنند و استقبال پرشورشان و ارتباطی که با نمایش میگیرند شاید برای مسئولان جالب توجه باشد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان متولی این قشر از جامعه معتقد است که در مقابل تمامی هجمههای فرهنگی دشمنان هنوز فرصتی هست و میتوان با ابزار هنر در تمامی ابعادش فرهنگ و دین و تمامی ارزشهای کشورمان ایران را به نسلهای آینده در گوشه گوشه این سرزمین انتقال داد و لحظهای خوش همراه با آموزش و تربیت برایشان آن هم در کنار خانواده رقم زد که نمایشها و برنامههای فرهنگی تماشاخانه سیار یکی از آن ابزارهایی است که باید روی آن حساب جداگانهای باز کرد و هزینه کرد، به نظر میآید وجود این تماشاخانه در کانون همدان خالی است که کمی یاری و دغدغه فرهنگی مسئولان استان را میطلبد که به یاری کانون بیایند و در تهیه این تماشاخانه قدمی مفید و اثرگذار در جهت اجرای عدالت فرهنگی برای فرزندان این دیار بردارند.