به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری استان همدان، مدیر کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همدان به همراه کارشناسان این اداره کل در راستای برنامه طرح سپاس سلالهها با خانواده شهید علیمراد سلگی دیدار کردند.
شهید علیمراد سلگی نهم خرداد ،۱۳۶۶ با ســمت معاون گردان در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شــهادت رســید. مزار وی در گلزار شهدای روستای فیروزآباد تابعه شهرســتان زادگاهش واقع است.
از این شهید 4 دختر و 2 پسر برجای مانده که دختر بزرگ وی معصومه سلگی میزبان کانونیها بود. در این دیدار بخشدار شهر فیرزوان که از دوستان شهید بود نیز حضور داشت.
دختر شهید در مورد پدرش گفت: من هفت سالم بود که جنگ شروع شد و 15 ساله بودم که پدرم شهید شد. پدرم بسیار زحمت کش و مردمدار بود، او اهل حق و حقیقت بود و به حلال و حرام بسیار اهمیت میداد.
وی با بیان اینکه پدرم با همه افراد خصوصا جوانها رابطه خوبی داشت، ادامه داد: او همه افراد را با هر طیفی جذب میکرد و تفاوت قائل نمیشد و به همه احترام میگذاشت.
سلگی اظهار کرد: پدرم همیشه وضو داشت و نماز شبش ترک نمیشد و بسیار انسان صاف و صادقی بود و به خانواده خود توجه میکرد و به مادرم احترام بسیار میگذاشت.
در ادامه داماد این شهید از خاطراتی که با این شهید بزرگوار داشت اشاره و تصریح کرد: من انتخاب خود شهید به عنوان داماد خانواده بودم. ازدواج من و دخترشان بسیار ساده برگزار شد و ایشان اصلا اهل تشریفات نبودند و مهریه ما را ذکر صلوات قرار دادند که به اصرار اطرافیان تبدیل به 14 سکه شد.
خزایی با بغضی در گلو در مورد شهید خاطرنشان کرد: زمانی که من دانشجوی تربیت معلم بودم ایشان از من میخواست که به او املا بگویم و میگفت اگر میخواهی تمرین کنی با من شروع کن و تمرین کن و کتاب حماسه حسینی را به من داد که من آن را میخواندم و به ایشان املای آن را می نوشت با این کار میخواست که هم من تمرین برای معلمی داشته باشم و هم با خواندن کتاب حماسه حسینی خیلی مطالب را یاد بگیرم یعنی غیر مستقیم داشتم با فرهنگ عاشورا و راه و طریق امام حسین (ع) قبل از اینکه وارد کلاس شوم آشنا بشوم.
وی ادامه داد: اون روستا به روستا میرفت و برای جبهه نیرو جمع میکرد و انقدر خوش اخلاق بود که همه جوانها جذب او میشدند.
خرایی افزود: شهید سلگی آرزوش شهادت داشت تا اینکه متوجه شد به این آروز نمیرسد مگر اینکه همسرش راضی شود؛ وقتی برای آخر که میخواست عازم جبهه شود از همسرش خواست که او را راضی شود و برای ماندنش در این دنیا راز و نیاز نکند و مراسم روضه برپا نکند. همسرش هم قبول کرد ولی به شرط آنکه سلام او را به حضرت فاطمه (س) برساند.
وی گفت: این آخرین دیدار بود و شهید سلگی در ماووت به شهادت رسید و بعدها به خواب یکی از دختران خود آمده بود که گفته بود من سلام مادرتان را به حضرت زهرا (س) رساندم.
در ادامه مدیر کل کانون با یاد و نام شهدای 8 سال دفاع مقدس گفت: شهدا زنده و تمام لحظات ناظر بر کار و گفتار ما هستند و ما باید شرمنده آنها نشویم.
معصومه ابراهیمی هژیر ادامه داد: رفتار و منش شهدا باید برای ما الگو باشد و ما وظیفه داریم که آنها را به درستی به کودکان و نوجوانان معرفی کنیم.
در پایان مدیر کل کانون با اهدای لوح از دختر شهید تقدیر کرد و به نوههای این خانواده هدایایی از محصولات کانون اهدا کرد.