به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، در راستای برگزاری بخش استانی بیستوششمین جشنواره بینالمللی قصهگویی در کانون کرمانشاه و حضور علیرضا آقایی بهعنوان داور قصهگویی در استان، گفتگویی با این استاد بنام در عرصه قصهگویی صورت پذیرفت.
لطفا" خودتان را معرفی کنید: علیرضا آقایی هستم، قصهگو، مدرس و داور قصهگویی؛ شاید از زمانی که به کانون ورود پیدا کردم چه بهعنوان عضو مرکز و چه بهعنوان مربی، کار قصهگویی را آغاز کردم. نزدیک به بیش از بیست سال هست که در حوزه قصهگویی فعال هستم و علاوه بر قصهگویی در حوزه تدریس هم سعی کردم تا آنجایی که درس یاد گرفتیم در خدمت دوستان باشیم. در جشنوارههای پیشین که ملی بود ما بهعنوان قصهگو شرکت میکردیم و بعد از آن هم در جشنواره چهاردهم و پانزدهم، بنای قصههای صوتی نهاده شد، بنده هم با همراهی عزیزان در ستاد مرکزی دو سال را در جشنواره بینالمللی شاهد بخش قصهگویی صوتی بودیم و از همان موقع بهخاطر فعالیتهایی که بنده در رادیو داشتم، تلاش کردیم که یک شیوه از قصهگویی را هم که میتواند برای علاقهمندان مورد استقبال قرار بگیرد و مهمتر از همه سبب ترویج قصهگویی شود، آن را در شیوهنامه اعمال کنیم که در نتیجه بهشدت هم استقبال شد و خیلی از عزیزانیکه شاید تمایل نداشتند روی صحنه بیایند و شاید از بیان خوبی نسبت به زبان بدن برخوردار بودند، از این قضیه استقبال نمودند؛ تا دهه نود که وارد عرصه پادکست قصهگویی شدیم و دوستان عزیزی که در ستاد و دبیرخانه بودند با افتخار همراهی و همکاری کردیم و برای بخش پادکست شیوهنامه تنظیم شد و به بخشهای جشنواره اضافه شد که در جشنواره بیستو ششم هم این بخش فعال هست که مورد استقبال قصهگویان میباشد.
وی افزود: برای بنده افتخاری بوده که در طی این چند سال در کنار اساتید گرانقدر حضور داشته باشیم، چه در حوزه داوری و چه در حوزه نظارت بر جشنوارههای برگزار شده در استان، امسال هم افتخار این را داشتم در جمع قصهگویان بسیار خوب استان کرمانشاه، بهعنوان داور حضور پیدا کنم. واقعیت ایناست که داوری یک بهانه است برای اینکه بیشتر بیاموزیم و یاد بگیریم، واقعا" خلاقیت و کار نو در هر جایی وجود داشته باشد، برای من بهشدت درسآموز و قابل کسب شدن است و بههمین خاطر داوری فقط یک بهانه است و امیدوارم از این همه قصهای که درحال دیدن و شنیدن آنها هستم بتوانم درسی بگیرم و به اندوختههای خودم اضافه کنم.
علیرضا آقایی در تعریف خود از قصهگویی بیان داشت: شاید قصهگویی تعاریف بسیار زیادی در کشورها، فرهنگها، ادبیات مختلف سرزمینها دارد؛ اما یک تعریفی را از مونترو میخواندم که نوشته بود: "قصهگویی زیرزمین ساختمان تئاتر است." و این خیلی تعریف بهشدت زیبا و جذابی برای من بود، شما یک ساختمان را در نظر بگیرید که یک ساختمان تئاتر است و زیرزمین آن که مهمترین طبقه هست که تمام بنا بر روی آن قرار گرفته، قصهگویی است. یعنی به یک شکلی میگوید که خواستگاه تئاتر از قصهگویی میآید و نشات میگیرد و از آن روایتگری میآید، آنقدر ارزش و اهمیت آن بالا است که حتی در سال ۲۰۲۴ یا همان سال ۱۴۰۳ که ما زندگی میکنیم، قصهگویی هنوز ادامه دارد و یک هنر فردی هست که میتواند ساعتها مورد پذیرش انسانهایی که الان درگیر تکنولوژی هستند شود.
وی ادامه داد: اینراه، شیوه و سبک که از هنر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میتواند به شدت بر روی بچهها تاثیرگذار باشد و آنچه که ما بهعنوان پیام تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، دینی، مذهبی و هویت ایرانی داریم، میتوانیم در قالب یک قصه با یک سری شخصیتها و کاراکترهای مختلف برای بچهها ارائه دهیم. شاید جمله زیبا در حوزه قصهگویی این باشد که "قصهای که خالی از تخیل باشد را قصه نمیتوان گفت" و آنچه که در حال تاثیرگذاری بر روی بچهها، مربی و قصهگویی که در حال اجرا هست، حضور در دنیای تخیل است. گفته میشود در طی جنگ جهانی در اردوگاه نازیها، آن اردوگاههایی که قصهگوها در آن حضور داشتند، تعداد مرگو میر پایینتر بود؛ چون آنقدر شرایط این اردوگاهها خشن، سخت و غیر قابل تحمل بود که خیلیها دست به خودکشی میزدند، در این اردوگاهها که قصهگوها حضور داشتند، چه برای آنهایی که در اردوگاه کار میکردند و چه برای آنهایی که در اردوگاه اسیر بودند، امید به زندگی بالا میرفته زیرا آنها در تخیل و در امید به آینده قصههایی را میشنیدند و زندگی میکردند که این میتواند بزرگترین ارزشگذاری و تاثیرگذاری قصهها باشد.
داور جشنواره استانی قصهگویی کرمانشاه در خصوص این جشنواره، تصریح کرد: این مورد را باب این نگذارید که چون الان داور جشنواره کرمانشاه هستم چنین میگویم، من در طی این سالها افتخار این را داشتم که عضو کوچکی از جشنواره قصهگویی باشم در حوزه قصهگویی جشنواره استانی با این عظمت و وزن ندیده بودم که ۱۰۵ نفر قصهگو را بتواند در دل خودش داشته باشد و این تعداد بیایند و قصهگویی کنند، جشنواره ملی و بینالمللی ما و منطقهای دیگر در بهترین حالت آن و بیشترین زمانش پنج روز هست و به طول میانجامد اما جشنواره استانی کرمانشاه چهار روز بود. حضور کودک، نوجوان، بزرگسال، پدربزرگ، مادربزرگ، نقال، همه اینها سبب شده که یک جشنواره پر طمطراق بهلحاظ فرهنگی و محتوایی باشد و به لحاظ شکل اجرا هم دوستان سنگتمام گذاشتند و جا دارد که من تبریک بگویم و تشکر کنم از جناب آقای دکتر زنجانی فهیم مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه و سرکار خانم لطیفی رابط جشنواره که واقعا" با دل و جان کار کردند و توی جشنواره ما داریم اثر آن را میبینیم از عزیزانی که دستبه دست هم دادند سرکار خانم حسینی، سرکار خانم مصطفایی، جناب آقای غلامی که واقعا" در این جشنواره خوش درخشیدند و بخش اعظمی از کارها را بهعهده گرفتند و سایر عزیزان که حضور داشتند. باز هم تکرار میکنم که در واقع من در این چند سال، جشنواره استانی را در چهار روز و با این تعداد شرکتکننده ندیدم و حالا شاید در جاهای دیگری برگزار شده و من افتخار حضور در آن را نداشتم اما بیشک این جشنواره نویدبخش این هست که میشود امیدوار بود به آنچه که رسالت کانون هست، ترویج، توسعه قصهگویی...
این استاد قصهگویی درخصوص اثرگذاری قصهگویی در حوزه کودک و نوجوان خاطرنشان کرد: بیشک بچهها با قصه زندگی میکنند و از شنیدن قصه بسیار لذت میبرند و تخیل آنها پرورش داده میشود و همینکه با قصهها همداتپنداری میکنند و تاثیر آن در یادگیری پنهان آنها باقی میماند، یعنی وارد زندگی که میشوند همین قصهها تاثیرات بسیار پنهانی را بر روی زندگی آنها میگذارد که این تاثیرات پنهان سبب شکوفایی آنها میشود، حالا آنچه که قصهگو به عنوان قصه انتخاب میکند بیشک میتواند این تاثیرات را شدت و ضعف دهد، یعنی اگر انتخاب، انتخاب درستی باشد آن شدت تاثیر بالا خواهد و رو به مثبت خواهد بود و برای همین هم هست که همیشه به مربیان و به قصهگویان این نکته ارائه میشود که انتخاب قصه به صورتی درست باشد. در حوزه نوجوان هم به این شکل هستند، قصهها تاثیرگذاری فراوانی بر روی نوجوان دارند، چه بر الگوپذیری و چه انتخابهایی که در مسیر آنها هست و میتواند ذهن آنها را باز کند و به مسیری که در راستای علاقهمندی آنها هست بکشاند. از گذشته تا کنون قصهها توانستند جایگاه بسیار خوبی را بین کودک و نوجوان به وجود بیاورند، به نظر من تاثیر قصهها در زمانی افزون هست که در کنار خانواده به قصهها گوش دهند چونکه جاهایی را که نیاز به توضیح دارد، پدر و مادر در کنار بچه برای او توضیح میدهند و آن تاثیرگذاری، چند برابر میشود و امیدوارم روزی به این سمت کشیده شویم که قصهگویی برای خانواده یعنی فرزند حتما" در کنار خانواده باشد چرا که حضور پدر و مادر، هم تاثیرات تربیتی که الهام گرفته از قصه است را میتواند بر روی خودشان کاملا" لمس کنند و همینکه میتوانند کمک کنند برای اینکه بچهها برای درک و فهم بیشتری از قصه داشته باشند. برای مثال قصه " خداحافظ راکون پیر" که زندگی و مرگ را نشان میدهد، شاید بچهها بهعنوان یک قصه از کنار آن عبور کنند اما پدر و مادر با توضیحاتی که میتوانند در کنار آن بدهند تاثیر بیشتری را بر روی بچهها بگذارند. اگرچه قصهگو خودش بهتنهایی این تاثیر را میگذارد اما مورد اعتماد بچه پدر و مادر هستند و میتواند در کنار یک قصهگو تاثیرات فراوانی را در تخیل و افکار بگذارد.
وی در ادامه عنوان داشت: خود زندگی یک قصه هست و قصهها میتوانند برای ما در زندگی یک اشل و الگو باشند، به هر حال داستانهایی که در حال نقل شدن هستند، داستانهای واقعی و عبرتآموز اینها تجاربی برای خواهند شد و تقلبهایی هستند که در زندگی به ما ارائه داده میشود و ما از طریق همین تقلبها میتوانیم زندگی خود را اگر به آن چالشی که درون قصهها بوده رسیده، به راحتی بتوانیم بهراحتی از آن چالش عبور کنیم و این میتواند بسیار نقش سازندهای روی زندگی ما داشته باشد. چرا ما در جشنواره ما بر قصهگویی از افراد ممتاز، قهرمانان، مشاهیر تاکید داریم؟ برای اینکه این زندگیها سرلوحه زندگی ما قرار بگیرد و ما تاثیر بگیریم و آنها را بشناسیم و از زوایای مختلف زندگی آنها را بررسی نماییم. وقتی یک قصه برای ما اجرا میشود، اولین اتفاقی که برای ما رخ میدهد این است که ما خودمان را جای شخصیت و کاراکتر اصلی قصه میگذاریم و همین باعث میشود که ما بخواهیم در زندگی خود به آن مسیر سوق پیدا کنیم. برای مثال قصهای را که از سردار سلیمانی، دکتر حسابی، شهید رضایینژاد، شهید رجایی، بزرگان علم در حال شنیدن هستیم، همه اینها ما را سوق میدهد که تشویق شویم و اگر در این مسیر هستیم سعی کنیم آنها را همیشه در ذهن خود داشته باشیم و خلق کنیم و مهمتر از همه نقش قصه در زندگی ما ورود به دنیای تخیل هست. دنیای تخیل برای ما باعث امیدآفرینی خواهد شد و چهچیزی مهمتر از این...
علیرضا آقایی بهعنوان نکته آخر و بیان خاطره، افزود: جشنوارهها معمولا" سرشار از خاطره و اتفاقات خوب هستند و زیباترین خاطرهها زمانی شکل میگیرد که بچهها با قصهگو ارتباط برقرار میکنند و در آن دنیای سادگی و بچگی خودشان، میبینید در پاسخ به سوال قصهگو یا در نشان دادن عکسالعمل به یک صحنه، جملاتی را صادقانه، بهزبان میآورند که همه جمعیتی که آنجا حضور دارند هم لبخند میزنند و هم میخندند و هم خاطره خوب و حال خوبی برای آنها میشود. زیباترین خاطرهها همین نشستن پای قصهها هست که در این چند سال این افتخار را داشیم در خدمت عزیزان باشیم و قصههای جذاب و زیبای آنها را بشنویم و امیدوارم که تا باشد همینخاطرهها و لبخندها و جشنواره قصهگویی و تا باشد این برنامههای بسیار خوب کانون و انشاءالله که قصهگویان عزیز بتوانند نه در تنها حوزه جشنواره بلکه خارج از جشنواره و فارغ از فضای رقابت برای بچههای سرزمین ما قصهگویی کنند و در پایان هم میخواهم واقعا" قدرشناسی و تشکر کنم از جناب آقای زنجانی مدیرکل محترم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه که امسال حمایت بیدریغی را از همکاران داشتند و تشکر ویژه از سرکار خانم لطیفی که یک رویداد بزرگ را رقم زدند یک جشنواره استانی را به شکلی برگزار کردند که با حضور ۱۰۵ قصهگو و طی چهار روز نشان میدهد که قصهگویی در استان کرمانشاه روز به روز در حال ترقی هست، در این جشنواره من کسانی را دیدم که برای بار اول قصهگویی میکردند اما توسط همکاران بسیار خوب ما در کانون استان کرمانشاه و انجمن قصهگویی، خوب تربیت شده بودند و سبک و سیاق اجرای آنها نشان از بار اول اجرا کردنشان ندارد، بلکه حاکی از این بود که پشت این اجرا تلاش افراد کاربلد و متخصصی هست. انشاءالله آرزوی موفقیت دارم برای قصهگویان کرمانشاه که به مرحله بعد راه پیدا میکنند و به یاری خداوند جشنواره بیستوششم در یزد بتواند بهیاد ماندنیتر از هر سال برگزار شود و سپاسگزارم از شما سرکار خانم که به هر حال این وقت را در اختیار من گذاشتید که با همدیگر در حوزه قصهگویی همکلام شدیم.