گفتگو با عضو قدیمی و داور بخش آیینی-سنتی مرحله استانی بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی قصه گویی در کانون قزوین

برگزاری مرحله استانی بیست و ششمین جشنواره بین المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان قزوین با حضور داورانی همدل و باتجربه همراه بود.فرصت را غنیمت شمردیم و با داور بخش آیینی-سنتی این رقابت به گفت و گو نشستیم.

-لطفا خودتان را برای خوانندگان ما بیشتر معرفی کنید

بنده محمد رفیع شیخی اهل روستای رشتقون از توابع قزوین و داور بخش آیینی سنتی جشنواره هستم

-درباره قصه‌گویی و جشنواره قصه‌گویی برای‌مان بگویید

برای اینکه بتوانیم مفاهیم اخلاقی و تربیتی را به جامعه آموزش دهیم باید با هر گروه و یا رده سنی با زبان خودشون صحبت کنیم که بهترین راه قصه‌گویی و داستان‌خوانی به زبان خود اونهاست و بعد بتونیم از دل همین قصه‌ها و داستان‌ها نتیجه‌گیری خوبی داشته باشیم و زیباترین نکات اخلاقی و تربیتی رو فرا بگیریم، که خدا رو شکر این جشنواره گام مثبت، بلند و موفقی در این مورد است.

-نظرتان درباره اثر و جایگاه قصه‌گویی چیست؟

جایگاه قصه گویی بالاست از آنجا که تاثیر گذاری بالایی داره

مثلا در زمان قدیم که رسانه به معنای امروزی وجود نداشت و خبری از تلویزیون و گوشی و فضای مجازی نبود، این قصه گویان و راویان و نقالان بودند که این داستان‌ها رو سینه به سینه نقل کردند و برای ما خاطره‌ساز شدند .

به عنوان مثال هنر والای نقالی به عنوان یک سوشال مدیای امروزی عمل می‌کرد و آنقدر مردم رو تحت تاثیر قرار می‌داد که نقالان و روایتگران همیشه جایگاه ویژه‌ای در میان عامه مردم داشتند .

مثلا در خاطره‌ای می‌خواندم که در جایی نقال عزیزی نقل رستم و سهراب رو مانند یک سریال ۲۰ قسمتی در چند شب در قهوه‌خانه برای مردم تعریف می‌کرد و وقتی به سکانس پایانی یعنی کشته شدن پسر به دست پدر می رسید آنهایی که داستان رو شنیده بودند جمع می‌شدند و شب قبل از قسمت آخر به منزل نقال می‌رفتند و از او می‌خواستند تا کاری کند که سهراب به دست پدر کشته نشود و داستان این‌گونه غم‌انگیز به پایان نرسد

-در کودکی چه کسانی برای شما قصه گفته اند؟

پدربزرگ بنده از نقالان و پرده‌خوانان قدیم بوده است ولی از آنجایی که زمان حیات ایشون رو بنده درک نکرده‌ام، فقط طومارها و دست نوشته‌ها و نسخ به جا مانده از ایشون رو دیدم و توسط پدرم و عموی کوچکم با آنها آشنا شدم

-چه قصه‌هایی از کودکی خود به خاطر دارید؟

از کودکی به داستان‌های شاهنامه و داستان‌های مذهبی و قرآنی علاقه شدید داشتم .

یکی از داستان هایی که در خاطرم مانده است داستان زیبای آریو برزن سردار بزرگ و شجاع ایرانی است

-کدام قصه برای شما خاطره انگیز، به‌یادماندنی‌تر و اثرگذارتر بوده است؟

داستان آریو برزن

رستم و سهراب

و خاطره ای از یک مادر شهید از شهدای غریب در اسارت که تکان‌دهنده و خود به تنهایی هزاران هزار مجلس روضه است .

-زیباترین صحنه قصه‌گویی که دیده اید را برای ما توصیف کنید

یکی از زیباترین صحنه‌هایی که به یاد دارم داستان بزرگواری و گذشت حضرت علی (ع) در مواجه با کبوتر و شاهین (باز) و گفتگوی مولا با آنهاست

-جایگاه قصه‌گویی را در نشاط اجتماعی تا چه حد موثر می‌بینید؟

بسیار زیاد هنوز که هنوز است با وجود این همه شبکه ها و رسانه‌های مختلف باز هم شاهد تاثیر گذاری زیاد قصه گویی و روایتگری در میان جامعه و بطن آن هستیم

-چه تفاوتی بین خواندن قصه از روی کتاب با قصه‌گویی کانونی قایل هستید؟ کدام را موثرتر می‌دانید؟

من قصه گویی را به صورت میدانی و در بین مردم تاثیرگذارتر میدونم

-و حرف آخر به انتخاب شما...

اما حرف آخر بنده اینکه برای هر ایرانی مسلمان لازم و واجب است که بعد از کتاب آسمانی قرآن، شاهنامه هم داشته باشد و مطالعه کند

به فرموده رهبر انقلاب:من حقیقتا نسبت به زبان فارسی نگرانم و فردوسی رو به عنوان یک حکیم بزرگ اسلامی قبول دارم

پس در نگهداری و پاسداشت این میراث گرانبها کوشا باشیم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 9 =