خوشحالم که بخشی از جریان جشنواره قصه‌گویی هستم

با معرفی برگزیدگان بخش حضوری و غیرحضوری بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی، 12 شرکت کننده از کانون استان قزوین به عنوان‌های با ارزشی دست پیدا کردند، به همین مناسبت با یکی از آنها به گفت و گو نشستیم.

-لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید و از موفقیت خود در زمینه قصه گویی برای‌مان بگویید

من مینا عابدی، مربی فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان قزوین هستم و از سال ۱۳۸۰ با افتخار در خدمت کودکان و نوجوانان بوده‌ام. تخصص من در حوزه قصه‌گویی است.

قصه‌گویی برای من فقط یک هنر نیست، بلکه راهی برای ارتباط با کودکان و نوجوانان و تأثیرگذاری بر ذهن و احساسات آن‌هاست. خوشبختانه در این مسیر توانسته‌ام افتخارهایی در سطح استانی، منطقه‌ای و کشوری کسب کنم.

در جشنواره‌های مختلف، قصه‌های فراوانی را اجرا کرده‌ام که برخی از آن‌ها موفق به کسب عناوین برگزیده و یا شایسته تقدیرو راه یافته به مرحله منطقه ای و کشوری شده‌اند. از جمله، قصه‌های «گوسفندی که می‌خواست بزرگ باشد، خیلی بزرگ» و «گلدان ترنج»  ،پهلوان پنبه که هر سه برگزیده نفر اول استانی شدند و به مرحله منطقه‌ای راه یافتند. همچنین، قصه «دالی» موفق شد برگزیده نفر اول استانی شود و به مرحله منطقه ای را یافته و به مرحله کشوری معرفی شود.

-کمی درباره فراز و نشیب‌های قصه‌گویی برای ما بگویید

یکی از تجربیات ارزشمندم، شرکت درجشنواره قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جشنواره نهاد کتابخانه‌ها بود که در آن موفق شدم در مرحله پالایش اولیه فیلم، بالاترین امتیاز را کسب کنم و پس از برگزیده شدن در بخش استانی، به مراحل منطقه‌ای و کشوری راه پیدا کنم. همچنین، قصه «خورشید سه‌ساله» در سوگواره حسینی توانست به مرحله منطقه‌ای راه یابد و در صداوسیمای استان قزوین نیز اجرا شود.

در بهمن ۱۴۰۳، در بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی که با شعار «راز قصه‌ها، ساز زندگی است» برگزار شد، با قصه منظوم «زنبوره! کجا؟ کجا؟» شرکت کردم و توانستم در بخش قصه‌گویی منظوم بزرگسال عنوان برگزیده را کسب کنم.

-درباره جشنواره قصه‌گویی و روند برگزاری آن برای ما بگویید

قصه‌گویی از گذشته‌های دور به‌صورت سینه‌به‌سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. اما امروزه، با توجه به گسترش فضای مجازی، جذب کودکان و نوجوانان به دنیای قصه‌ها کار دشواری شده است. در چنین شرایطی، برگزاری جشنواره‌های قصه‌گویی نقش مهمی در زنده نگه‌داشتن این هنر دارد و من خوشحالم که بخشی از این جریان هستم.

-چه آرزو و برنامه ای برای آینده‌تان دارید؟

از کودکی، آرزو داشتم که در رادیو قصه بگویم. همیشه قصه‌های «مریم نشیبا» را که با برنامه‌های «شب‌بخیر کوچولو» بود دوست داشتم و «قصه‌های ظهر جمعه» را دنبال می‌کردم و مجذوب روایت‌هایش بودم. آرزوی الان من این است که بتوانم تأثیر مثبتی بر کودکان و نوجوانان بگذارم و آن‌ها را با دنیای قصه‌ها، تخیل و خلاقیت آشنا کنم. قصه‌گویی فقط یک سرگرمی نیست، بلکه راهی برای آموزش، انتقال ارزش‌ها و کمک به رشد فکری و احساسی کودکان است.

برنامه‌ام این است که همچنان در حوزه‌ی قصه‌گویی و فعالیت‌های فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعال باشم، روش‌های جدید قصه‌گویی را یاد بگیرم و آن‌ها را با بچه‌ها به اشتراک بگذارم. همچنین دوست دارم کارگاه‌هایی برای آموزش قصه‌گویی به کودکان و نوجوانان برگزار کنم تا آن‌ها هم بتوانند داستان‌های خودشان را بسازند و روایت کنند.

-چطور توانایی های خودتان در زمینه قصه‌گویی را پیدا کردید و چطور این توانایی را تقویت کردید؟

قصه‌گویی برای من از خواندن داستان‌های مختلف و توجه به نحوه روایت آن‌ها شروع شد. از کودکی به کتاب‌های داستان، افسانه‌ها و قصه‌های کهن علاقه داشتم و همیشه به این فکر می‌کردم که چرا برخی داستان‌ها جذاب‌تر از بقیه هستند. کم‌کم شروع به نوشتن داستان‌های کوتاه کردم و برای دوستان و خانواده تعریف‌شان می‌کردم. بازخوردهایی که می‌گرفتم، به من کمک کرد بفهمم چه چیزهایی در داستان‌هایم تأثیرگذارتر است.

برای تقویت این توانایی، چند کار انجام دادم:

مطالعه زیاد، هم داستان‌های کلاسیک و هم داستان‌های مدرن را خواندم تا ببینم چه تکنیک‌هایی در قصه‌گویی استفاده شده است.

 تمرین نوشتن و بازنویسی، نوشتن داستان و بازنگری آن باعث شد یاد بگیرم چطور جملات و اتفاقات را بهتر کنار هم بگذارم.

گوش دادن به قصه گویان ماهر، شنیدن قصه‌گویی دیگران، از قصه‌های مادربزرگ‌ها گرفته تا نویسندگان معروف، کمک کرد تا سبک‌های مختلف روایت را بشناسم.

تجربه عملی، تعریف کردن داستان برای دیگران و دیدن واکنش‌شان باعث شد بفهمم کجاها نیاز به بهبود دارم.

یادگیری اصول روان شناسی داستان، اینکه بدانم چه چیزهایی احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد و چطور شخصیت‌ها را واقعی‌تر جلوه دهم، کمک زیادی کرد.آزمایش کردن شیوه های مختلف قصه گویی،امتحان کردن داستان‌های طنز، درام، تخیلی و واقع‌گرایانه کمک کرد بفهمم کدام سبک را بهتر می‌توانم .

-آیا خواندن کتاب به موفقیت شما در قصه گویی کمکی کرده ؟ کتاب های کانون چطور؟

بله، خواندن کتاب تأثیر زیادی در قصه‌گویی دارد. وقتی کتاب می‌خوانی:

دایره لغاتت گسترده‌تر می‌شود و کلمات جدیدی یاد می‌گیری که می‌توانی در داستان‌های خودت استفاده کنی.

طرز بیان و روایت را بهتر یاد می‌گیری و می‌فهمی که چگونه داستان‌ها را جذاب‌تر تعریف کنی.

با ساختار داستان آشنا می‌شوی و یاد می‌گیری که قصه‌ها چطور شروع می‌شوند، چطور به اوج می‌رسند و چگونه پایان می‌یابند.

تخیل و خلاقیتت تقویت می‌شود و ایده‌های جدید برای داستان‌های خودت پیدا می‌کنی.

شخصیت‌پردازی را بهتر یاد می‌گیری و می‌توانی شخصیت‌های جالب‌تری در داستان‌هایت بسازی..

کتاب‌های کانون پرورش فکری هم در این مسیر نقش مهمی داشته‌اند. این کتاب‌ها از نظر محتوا، زبان، و تخیل غنی هستند و برای گروه‌های سنی مختلف نوشته شده‌اند. از سوی دیگر، چون بسیاری از آن‌ها براساس فرهنگ و ادبیات ایرانی تدوین شده‌اند، به من کمک کرده‌اند تا قصه‌هایی را با هویت بومی و جذابیت‌های خاص برای کودکان و نوجوانان روایت کنم.

-کمی درباره فراز و نشیب های قصه گویی برای ما بگویید:

فرازهای قصه‌گویی:

ایجاد ارتباط عاطفی: یک قصه‌گوی خوب می‌تواند احساسات مخاطب را برانگیزد و او را با داستان همراه کند.

تقویت تخیل و خلاقیت: قصه‌ها به ما فرصت می‌دهند که در دنیای خیالی سیر کنیم و افق‌های فکری خود را گسترش دهیم.

انتقال ارزش‌ها و پیام‌ها: بسیاری از قصه‌ها مفاهیم اخلاقی و فرهنگی را به شیوه‌ای جذاب آموزش می‌دهند.

ایجاد خاطرات ماندگار: یک قصه زیبا می‌تواند برای همیشه در ذهن شنوندگان باقی بماند.

نشیب‌های قصه‌گویی:

جلب توجه مخاطب: امروزه، با وجود تکنولوژی و رسانه‌های دیجیتال، جلب توجه مخاطبان، مخصوصاً کودکان، سخت‌تر شده است.

حفظ اصالت داستان‌ها: گاهی ممکن است در بازگو کردن قصه‌ها، برخی از نکات مهم و اصیل آن‌ها از بین برود.

هماهنگی صدا و حرکات: یک قصه‌گوی خوب باید بتواند با لحن، حرکات بدن و تغییرات صدا، داستان را جذاب‌تر کند، که این کار به تمرین و مهارت زیادی نیاز دارد.

-تاثیر کانون و مربیان آن را در موفقیت هایی که کسب کردید تا چه می بینید؟

کانون‌ و مربیان دلسوز نقش بسیار مهمی در پیشرفت قصه‌گویی دارند. آن‌ها با آموزش مهارت‌های بیان و فنون قصه‌گویی، به هنرجویان کمک می‌کنند تا در این زمینه پیشرفت کنند. همچنین، مراکز کانون بستری را فراهم می‌کنند تا افراد بتوانند استعدادهای خود را به نمایش بگذارند و بازخورد بگیرند. بسیاری از قصه‌گویان موفق، مسیر خود را از همین محیط‌های آموزشی آغاز کرده‌اند.

-از حس و حالتان درزمانی که قصه گویی می کنید برای ما بگویید.

وقتی قصه می‌گویم، انگار وارد دنیایی جادویی می‌شوم؛ دنیایی که در آن زمان و مکان معنای دیگری پیدا می‌کند. هر کلمه‌ای که بر زبان می‌آورم، پلی می‌شود بین تخیل من و شنوندگانم. دیدن برق شوق در چشم‌هایشان، شنیدن سکوتی که از غرق شدن در قصه ایجاد می‌شود، و حس همراهی با شخصیت‌ها، همه این‌ها مرا سرشار از انرژی و انگیزه می‌کند. گاهی خودم هم در دل قصه گم می‌شوم و با شخصیت‌هایش زندگی می‌کنم.

-درباره جشنواره قصه گوی و روند برگزاری آن برای ما بگویید.

جشنواره قصه‌گویی رویدادی است که دوستداران قصه، از کودکان تا بزرگسالان، در آن گرد هم می‌آیند تا هنر روایت را جشن بگیرند. این جشنواره معمولاً در چند مرحله برگزار می‌شود. ابتدا شرکت‌کنندگان داستان‌های خود را آماده کرده و در بخش‌های مختلف، مانند قصه‌گویی سنتی کلاسیک، مدرن یا منظوم و دینی و علمی و.‌...، به اجرا می‌پردازند. پس از داوری اولیه، افراد برتر به مراحل بعدی راه می‌یابند و در نهایت برگزیدگان مشخص می‌شوند. در کنار مسابقه، کارگاه‌های آموزشی، و نشست‌هایی برای تبادل تجربه میان قصه‌گویان برگزار می‌شود. این جشنواره فرصتی عالی است تا قصه‌گویی به‌عنوان یک هنر زنده نگه داشته شود و تأثیر آن در فرهنگ و جامعه گسترش یابد.

-خاطره جالبی از کانون دارید که برای ما بگویید؟

یکی از به‌یادماندنی‌ترین خاطرات من از کانون، جشنواره بین‌المللی یزد بود، خاطره‌ای که همیشه در ذهنم خواهد ماند. لحظه‌ای که خانم مریم نشیبا را دیدم، قلبم تندتر می‌زد. وقتی دستان مهربانش را فشردم، حس کردم گنجی ارزشمند یافته‌ام. در کنارشان عکسی به یادگار گرفتم، تصویری که هنوز هم برایم پر از خاطره و احساس است.

-چه توصیه ای برای اعضا ی کانون دارید؟

توصیه‌ای که برای اعضای کانون پرورش فکری دارم این است که همیشه به خودتان باور داشته باشید و خلاقیتتان را پرورش دهید. در کانون فرصت‌های زیادی برای یادگیری و رشد وجود دارد، پس از هر لحظه‌اش بهره ببرید. به کتاب‌ها، فعالیت‌های هنری، و تجربیات مختلفی که اینجا می‌توانید کسب کنید، علاقه‌مند شوید. همیشه سوال بپرسید و دنبال دانستن بیشتر باشید، زیرا هر پرسشی می‌تواند دریچه‌ای به دنیای جدیدی باز کند. در نهایت، هیچ چیزی نمی‌تواند جلوی رشد و پیشرفت شما را بگیرد، مگر خودتان.

-وحرف آخر این گفت و گو را شما بفرمایید.

و اما حرف آخر، همیشه به یاد داشته باشید که موفقیت با تلاش و پشتکار به دست می‌آید. اگر چیزی را با علاقه بخواهی و برایش زحمت بکشی، حتما به آن می‌رسی. پس به رویاهایت ایمان داشته باش و هیچ‌وقت ناامید نشو!

خوشحالم که بخشی از جریان جشنواره قصه‌گویی هستم

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =