به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون استان اردبیل، لیلا فرید، مربی مسئول مرکز شماره یک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اردبیل، با سالها تجربه در حوزه قصهگویی با برقراری ارتباطی صمیمانه با اعضا و بهرهگیری از روشهای خلاقانه، توانسته آنها را به قصهگویی علاقهمند کند.
وی که امسال در جشنواره قصهگویی با قصه«راز آبگیر» به عنوان برگزیده ملی در بخش قصههای علمی دست یافت، در گفتوگویی با روابط عمومی اداره کل کانون استان اردبیل از تجربیات خود در حوزه قصهگویی و نقش این هنر در رشد و پرورش اعضای کانون سخن گفت.
سوال: شما بهعنوان مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چگونه به توسعه مهارتهای قصهگویی در اعضای خود کمک میکنید؟
محیط کانون فضایی الهامبخش و خلاقانه است که به رشد استعدادهای قصهگویی کودکان و نوجوانان کمک میکند. بهعنوان مربی، نقش من هدایت و راهنمایی اعضا در این مسیر است. قبل از هر چیز اعضای مرکز را به مطالعه کتابهای داستان جذاب تشویق کرده و سپس با برگزاری نمایشهای کوتاه کتابخانهای و تشویق اعضا به نقشآفرینی در جای شخصیتهای داستان، به آنها کمک میکنم تا احساسات پنهان در شخصیتها را درک کرده و مهارت بیان و لحن مناسب را تمرین کنند.
همچنین برای تقویت تخیل آنها، سؤالات خلاقانهای مانند «اگر شخصیت داستان تو یک قدرت جادویی داشت، چه کاری انجام میداد؟» مطرح میکنم. این روش باعث میشود اعضا با افزودن جزئیات خلاقانه به داستانها، توانایی روایتگری خود را گسترش دهند. علاوه بر این، اعضا را به شنیدن قصههای خوب از مربیان کانونی تشویق میکنم تا با کشف رازهای قصهگویی، مهارتهای خود را ارتقا دهند.
سوال: آیا روند خاصی برای آمادهسازی اعضا جهت شرکت در جشنوارههای قصهگویی دارید؟
بله، معمولاً گفتوگوهای من با اعضای علاقهمند به قصهگویی برای ترغیب آنها به شرکت در جشنواره، حتی پیش از اعلام فراخوان آغاز میشود. پس از اعلام فراخوان و اطلاع از جزئیات شیوهنامه، طی جلسات گروهی و فردی، ضوابط جشنواره را برای آنها توضیح میدهم. سپس با در نظر گرفتن علاقه و استعداد آنها، قصهای مناسب انتخاب کرده و تمرینات را آغاز میکنیم.
در این مسیر، با رفع اشکالات و ارائه پیشنهاداتی برای بهبود اجرای قصهگویی، اعضا را برای ضبط قصههایشان همراهی میکنم تا با اعتمادبهنفس بیشتری در جشنواره حاضر شوند.
سوال: در طول سالهای فعالیتتان، چه تغییراتی در علاقهمندی و توانمندیهای اعضای کانون در زمینه قصهگویی مشاهده کردهاید؟
از جشنواره ششم در سال ۱۳۸۴ که نخستین سال مربیگریام بود، در این رویداد فرهنگی شرکت کردهام و در طول این سالها شاهد تغییرات مثبتی در روند قصهگویی نوجوانان بودهام. در سالهای نخست فقط مربیان امکان شرکت داشتند، اما از جشنواره شانزدهم، نوجوانان نیز به این عرصه وارد شدند.
در ابتدا تعداد شرکتکنندگان نوجوان کم بود و آنها استرس زیادی داشتند. از سوی دیگر، مربیان نیز به اندازه امروز در هدایت اعضا تجربه نداشتند. خوشبختانه با تلاش بیشتر نوجوانان پیشرو، سایر اعضا نیز به شرکت در جشنواره تشویق شدند و اعتمادبهنفس آنها افزایش یافت.
در مرحله ملی جشنواره که در یزد برگزار شد، شاهد اجراهای بسیار زیبا و قدرتمندی از نوجوانان بودم که بهعنوان یک مربی، رشد و بالندگی آنها را افتخاری بزرگ میدانم.
سوال: در بیست و ششمین جشنواره قصهگویی در چه بخشی شرکت کردید و برگزیده شدنتان چه تأثیری بر روند کارتان بهعنوان مربی گذاشته است؟
من امسال در بخش قصههای علمی که برای نخستین بار به بخشهای جشنواره اضافه شده بود، شرکت کردم و خوشبختانه توانستم مقام برگزیده ملی را کسب کنم. حضور در این مرحله از جشنواره که در سطح ملی و حتی جهانی نمونهای بینظیر است، دید مرا نسبت به این هنر وسیعتر کرد.
این تجربه باعث شد متوجه شوم که استعدادهای بسیاری در میان مربیان، نوجوانان و حتی عموم مردم شهر و استان ما وجود دارد که میتوانند درخشش در سکوی ملی جشنواره را تجربه کنند. تلاش خواهم کرد با معرفی بیشتر این هنر به اعضای کانون و علاقهمندان به قصهگویی، زمینه حضور آنها در جشنوارههای آتی را فراهم سازم.
سوال: رابطه شما با اعضای کانون چگونه است و چطور سعی میکنید یک فضای حمایتی و خلاقانه برای آنها ایجاد کنید؟
بهعنوان یک مربی، همواره سعی کردهام با اعضای کانون ارتباطی عاطفی و صمیمانه برقرار کنم. فضای کانون طوری است که این ارتباط و همدلی کاملاً ضروری است؛ چرا که کودکان بدون هیچ اجباری و تنها به عشق مربیان به کانون میآیند. اگر این محبت و عشق را نبینند، ممکن است از حضور در کانون دلسرد شوند.
بدون علاقه و صمیمیت میان مربی و اعضا، تمام بنیانهای تربیتی و اهداف فرهنگی کانون از بین میرود. در کنار این عشق، برنامهریزی و هدایت صحیح اعضا در مسیر رشد و شکوفایی نیز اهمیت زیادی دارد.
برای تقویت این رابطه دوسویه، امسال اقدام به راهاندازی یک باشگاه کتابخوانی کردم که اعضا نام «کهکشان کتاب» را برای آن انتخاب کردند. ۹۰ درصد اعضای این باشگاه در بخشهای مختلف جشنواره قصهگویی از جمله قصههای منظوم، کلاسیک، نودثانیهای و قصههای ۱۰۰ ثانیهای شرکت کردند.
حمایت من در این مسیر شامل معرفی کتابهای مناسب، آموزش زبان و لحن قصهگویی، شیوه استفاده از زبان بدن و تقویت تأثیرگذاری بر مخاطب بود. خوشبختانه برخی از این اعضا توانستند به مرحله استانی جشنواره راه پیدا کنند.
در جلسات تمرینی، تمام نکاتی را که در طول سالها آموختهام با اعضا در میان گذاشتم. البته در موفقیت یک قصهگو علاوه بر هدایت مربی، تلاش، علاقه و پشتکار خود عضو نیز بسیار مهم است.
سوال: در دید شما، مهمترین ویژگیهایی که یک قصهگو باید داشته باشد چیست؟ آیا این ویژگیها را در اعضای خود هم پرورش دادهاید؟
یک قصهگوی خوب قبل از هر چیز باید عاشق کودکان باشد، آنها را بشناسد و برایشان احترام قائل شود. علاوه بر این، دانش و مطالعات کافی در زمینه قصهگویی نیز بسیار مهم است.
قصهگو باید مهارتهایی مانند بیان جذاب و گیرا، قدرت تخیل بالا، توانایی تعامل با مخاطب، نشان دادن احساسات واقعی در داستان و استفاده درست از زبان بدن را داشته باشد.
همچنین شناخت دقیق از ساختار داستان اهمیت زیادی دارد. یک قصهگو باید بتواند داستان را با مقدمهای جذاب شروع کند، گرهافکنی مناسب داشته باشد و به نتیجهای رضایتبخش برسد.
در جلسات تمرینی با اعضای کانون، همواره تلاش کردهام این مهارتها را در آنها تقویت کنم تا بتوانند اجراهایی جذاب و خاطرهانگیز ارائه دهند.
سوال: با توجه به تجاربتان، چه توصیهای برای مربیان جدید کانون دارید که میخواهند در زمینه قصهگویی فعالیت کنند؟
توصیه من به مربیان جدید این است که بیش از پیش کتاب بخوانند. مطالعه گسترده به آنها کمک میکند تا کتابهای مناسب قصهگویی را از میان منابع کانون انتخاب کرده و لیستی از آنها تهیه کنند.
شناخت نیازهای کودکان و قصهگویی متناسب با این نیازها بسیار مهم است. مربیان تازهکار اگر با نگاهی جدی و علاقهمند به قصهگویی فعالیت کنند، میتوانند علاوه بر موفقیت در این زمینه، در حوزههایی همچون فن بیان، نویسندگی و ایدهپردازی برای خلق قصههای جدید نیز پیشرفت کنند.
سوال: بهعنوان مربی، آیا قصد دارید در آینده کارگاههای خاص یا پروژههای جدیدی برای آموزش قصهگویی برگزار کنید؟ اگر بله، در چه زمینههایی؟
بله، امسال در بخش ملی جشنواره قصهگویی، شاهد اجرای بسیار زیبای نوجوانان در بخش قصههای آیینی و سنتی بودم. متوجه شدم که در استان ما، آنطور که باید به این نوع قصهگویی پرداخته نشده است.
بیشتر این اجراها شامل نقالی از داستانهای شاهنامه بود و با توجه به افزایش توجه به ادبیات بومی و اقلیمی در سالهای اخیر، تصمیم دارم پروژهای برای جمعآوری داستانهای حماسی و فولکلوریک اردبیل و آذربایجان راهاندازی کنم که امیدوارم بتوانم اعضای علاقهمند به قصهگویی را در این زمینه فعالتر کرده و آنها را در این مسیر همراهی کنم.
سوال: توصیه شما برای اعضایی که میخواهند در جشنوارههای بعدی قصهگویی شرکت کنند چیست؟
به اعضای هنرمند و علاقهمند کانون توصیه میکنم از همین حالا مطالعه کتابهای داستان را آغاز کنند. انتخاب قصهای که واقعاً به دلشان بنشیند بسیار مهم است، چرا که قصهگویی موفق نیازمند علاقه و ارتباط عاطفی با داستان است.
به آنها پیشنهاد میکنم با عشق و علاقه قصههایشان را تمرین کنند و این تمرین را به طور مستمر ادامه دهند. داشتن اجرایی درخشان نیازمند تمرین مداوم است.
همچنین تأکید میکنم که در کنار تلاش برای موفقیت در مسابقه، مهمتر از هر چیز این است که خودشان از اجرای خود لذت ببرند و به آن افتخار کنند، فارغ از نظر داوران.