عباس مجیدی، در گفتوگو با روابط عمومی کانون استان لرستان خاطرنشان کرد: در دنیای امروز که مهارتهای شناختی و خلاقیت به عنوان سرمایههای اصلی انسان شناخته میشوند، آموزش هنر نقش مهمی در شکلگیری شخصیت، توان تصمیمگیری و رشد خلاقیت کودکان و نوجوانان ایفا میکند.
او معتقد است رویکردهای سنتی «استعدادیابی حرفهای» محدودکننده و مانع شکوفایی خلاقیت طبیعی هستند و باید جای خود را به تجربههای آزادانه و خلاق بدهند.
تمرکز بر تجربه و تخیل، نه تنها تکنیک
مجیدی در پاسخ به پرسشی درباره مهمترین مهارت در آموزش هنر توضیح داد: چیزی به نام «هنر کودک» به معنای متداول هنر وجود ندارد؛ ما با هنر خودآموختهی کودکان روبهرو هستیم که با هنر بدوی همخوانی دارد. آموزش هنر بستری برای کشف توانمندیهای فردی کودک است. تمرکز صرف بر تکنیکهای اجرایی نه تنها کمکی به رشد خلاقیت نمیکند، بلکه گاهی مانع تجربههای آزادانه میشود. در نوجوانان، میتوان با احتیاط و در صورت تمایل شخصی آنان به سمت آموزش تکنیک پیش رفت، اما نقطه آغاز باید کشف ایدهها و هدایت آنها باشد.
او درباره نگرش سنتی «کودک مستعد» گفت: وقتی کودکان را تحت عنوان استعدادیابی وارد فضای حرفهای میکنیم، فرصت تجربه آزادانه را از آنان میگیریم. تا حدود سن ۱۲ سالگی نباید کودک را وارد دنیای حرفهای کرد. والدین و مربیان باید هدفشان ایجاد فرصت تجربه باشد، نه تبدیل کودک به نقاش یا مجسمهساز حرفهای. کودک در جریان تجربههای متنوع هنری تواناییهای خود را کشف میکند و پس از بلوغ، مسیر خود را برمیگزیند.
هنر ملموس در عصر دیجیتال
مجیدی درباره اهمیت هنر ملموس و کار با ماده گفت: ابزارهای دیجیتال و هوش مصنوعی حجم عظیمی از دادهها در اختیار میگذارند و میتوانند فرآیند خلق اثر را تسریع کنند، اما خلاقیت واقعی ایجاد نمیکنند. هنر ملموس، بهویژه کار با مواد مانند سفال، تجربه حسی فراهم میآورد که ذهن را از انتزاع به تجربه واقعی پیوند میدهد و درک عمیقتر و خلاقیت کودک را شکل میدهد.
او افزود: کار با مواد و لمس آن، کودک را درگیر فرآیندی میکند که موجب رشد تفکر انتزاعی و شناختی او میشود و پیوند میان ایده در ذهن و اجرای فیزیکی اثر را تقویت میکند.
عبور از ترس و اجرای ایدهها
مجیدی درباره شکاف میان «ایده در ذهن» و «اجرای فیزیکی» توضیح داد: بسیاری از کودکان از ترس خرابشدن اثر از اجرای ایدههایشان طفره میروند. این ترس اغلب ناشی از تأثیر والدین یا مربیان است و آزادی تخیل را محدود میکند. کلید عبور از این ترس، ایجاد فضای امن، آرام و عاری از قضاوت است تا کودک فرصت تجربه کردن بدون ترس از خطا را داشته باشد. تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس، زمینه اجرای ایدهها را فراهم میکند.
بازنگری در آموزش هنر
او درباره ضرورت بازنگری در سرفصلها و رویکردهای آموزشی گفت: تحولات مستمر در دانش، فرهنگ و رسانههای نوین نشان میدهد نظام آموزشی باید پویا باشد و به نیازهای امروز پاسخ دهد. توجه به رسانههای نو، آموزش بینامتنی و تلفیق هنر با دانش روز میتواند نسلی تربیت کند که هم مهارتهای فنی و هم قدرت تحلیل و تخیل را دارد.
