به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، در سومین روز از برگزاری رده استانی بیستو هفتمین جشنواره بینالمللی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، با علیرضا آقایی از استان ایلام و داور توانمند این دوره از جشنواره گفتوگو شد.
لطفاً خودتان را برای مخاطبان ما معرفی بفرمایید و کمی از سوابق فعالیتتان در حوزه قصهگویی بگویید:
من علیرضا آقایی هستم؛ قصهگو، داور و مدرس قصهگویی. چند سالی هم افتخار این را داشتم که در دبیرخانه جشنواره بینالمللی قصهگویی در خدمت عزیزان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باشم. پایهگذار جشنواره ملی «چراغ» برای عزیزان در وزارت نیرو بودم و همچنین در حوزه رادیو فعالیتهای قصهگویی فراوانی داشتهام. مجموعه قصههایی را نیز طی این سالها تولید کردهایم. آخرین فعالیت تلویزیونی من در حوزه قصهگویی، تابستان امسال و تولید مجموعهای کامل به نام «قهرمانان» با اجرای قصهگویان بسیار توانمند برای شبکهی پویا بود. در حال حاضر هم کلاسها و کارگاههای قصهگویی را ـ چه به صورت مجازی و چه حضوری ـ برگزار میکنم و افتخار دارم که در خدمت علاقهمندان به قصهگویی باشم. همچنین در جشنواره استانی قصهگویی کرمانشاه به عنوان داور در خدمت دوستان و عزیزان هستم.

به عنوان یک صاحبنظر، تعریف امروزی شما از هنر قصهگویی چیست؟ و فکر میکنید این هنر در گذر زمان چه تحولاتی داشته است؟
تعاریف مختلفی از قصهگویی داریم. بیشک قصهگویی، مثل بسیاری از هنرهای دیگر، تحت تأثیر گذر زمان قرار گرفته است. هر اندازه انسان از نظر تکنولوژیک، فرهنگی و اجتماعی رشد کرده، این تعریف نیز رشد یافته و شاخههای بیشتری به خود گرفته است. اگر به سال اول برگزاری جشنواره قصهگویی در رشت بازگردیم، فقط قصهگویی کلاسیک و سنتی وجود داشت، اما اکنون که در آستانه بیستوهفتمین دوره آن هستیم، به سیزده بخش گسترش یافته است و این بهترین گواه بر صحبت من است که قصهگویی روزبهروز جامعتر میشود. در تعریف کلاسیک و قدیمی، قصهگویی روایت یک قصه تخیلی یا واقعی است که به صورت زنده و رودررو برای مخاطب اجرا میشود. در این هنر، قصهگو ـ چه با بیان و چه با زبان بدن ـ میکوشد روایتی داستانگونه را به مخاطب ارائه دهد. اما چرا میگوییم تحت تأثیر پیشرفت زمان قرار گرفته؟ زیرا اکنون در بخشی مانند پادکستهای قصهگویی، آن عنصر رودررویی را نداریم و قصه صرفاً شنیداری میشود. در بخش «قصه در صدثانیه» یا در «قصهگویی محیطی» که در مکانهای مختلف اجرا میشود، نیز آن حالت رودررو حذف شده است. اینها نشان میدهد گذر زمان تأثیر گذاشته و میتوان دهها تعریف مختلف برای شاخههای گوناگون قصهگویی داشت.

به نظر شما مهمترین کارکرد و تأثیر قصهگویی، به ویژه برای کودکان و نوجوانان، چیست؟
از دیرباز، قصه و قصهگویی برای تأثیرگذاری به کار میرفته و این موضوع بر کسی پوشیده نیست. حتی اگر جنبه سرگرمکنندگی داشته باشد و فاقد جنبههای تربیتی یا اخلاقی مشخصی باشد، همان سرگرمکنندگی میتواند تأثیر اولیه قصهگویی قلمداد شود. اما برای ما که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت میکنیم، تأثیرگذاری تربیتی به شدت مهم است. هدف این است که از طریق قصه و قصهگویی، تأثیری پنهان و غیرمستقیم بر کودک و نوجوان بگذاریم تا او در ادامه زندگی، در موقعیت مورد نیاز، به صورت ناخودآگاه از آن تأثیر پذیرفته و عمل درست و مناسبی را انجام دهد. اثرات قصهگویی بر شنونده میتواند روحی-روانی یا عمیقاً ذهنی باشد. به عنوان مثال، در قصهای مانند «کدوی قلقلهزن» احساسات و عواطف انسانی نهفته است؛ مادری که به دیدار فرزندش میرود. این مفهوم در ناخودآگاه کودک باقی میماند تا در موقعیت مناسب از آن استفاده کند، آن احساسات خانوادگی را زنده نگاه دارد و حتی اگر مجبور باشد از میان خطرها (مانند عبور از چند حیوان درنده) بگذرد. یک سری قصهها نیز تأثیرات ذهنی بر کودک و نوجوان میگذارند. این قصهها سعی میکنند با منطق کودک ارتباط برقرار کرده و بر استدلال و درک او تأثیر مثبت بگذارند. بنابراین، محور اصلی در قصهگویی، همان تأثیرگذاری است که خود قصهگو تعریف میکند و مشخص میسازد قصهاش قرار است بر کدام جنبهی مخاطب تأثیر بگذارد.
ارزیابی اولیه شما از روند برگزاری بیستوهفتمین جشنواره بینالمللی قصهگویی چیست؟
امسال نیز جشنواره در حال برگزاری است. برای ارزیابی دقیق، باید منتظر ماند تا مراحل آمادهسازی به پایان برسد و جشنواره ـ به ویژه بخش پایانی آن که در اصفهان برگزار میشود ـ به طور کامل اجرا شود. آنگاه میتوان از نظر مخاطب، شیوههای اجرا، بهروز بودن قصهها و میزان موفقیت، آن را بررسی کرد.
آنچه تا این لحظه مشهود است، تلاش تمام استانها برای تقویت خود در حوزههای آموزش، جذب مخاطب قصهگویی و افزایش تعداد قصهگویان و فراخوانهاست. همه استانها پا به پای هم حرکت میکنند و این یک حرکت گروهی است. امیدوارم در جشنواره پیشرو، قصههای جذاب را با اجراهای هنرمندانه شاهد باشیم.

به عنوان داور این دوره، چه توصیه یا درخواستی از قصهگویان و نیز مخاطبان جشنواره دارید؟
مخاطبان قصهگویی دو گروه هستند: علاقهمندان به قصهگویی و خود قصهگویان. خواهش من از قصهگویان این است که در انتخاب قصه، واقعاً به این فکر کنند که این قصه برای چه کسانی و با چه فرهنگ و شرایط اجتماعی نقل میشود. باید دغدغههای روز را درک کنیم و بفهمیم کودکان امروز به چه چیزهایی نیاز دارند. قصههایی که صرفاً جنبهی سرگرمکننده دارند و ممکن است با شرایط روز همخوانی نداشته باشند، باعث میشوند بچهها نتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند؛ گویی دنیای دههشصتیها را برای دهههفتادیها، هشتادیها یا نودیها روایت میکنیم. باید بتوانیم شناختی داشته باشیم و اگر قصهی ما برای خردسال است، واقعاً خردسال امروز را بشناسیم و قصه را بر اساس درک و میزان علاقهمندی آنان انتخاب کنیم. از هنر بهروز کردن قصهها هم استفاده کنیم. به هر حال، خیلی از شرایط نسبت به قدیم تغییر کرده. من به قصهگویانی علاقهمند هستم که قصههای عامیانه و فولکلور را انتخاب میکنند و نمیگذارند آن فرهنگ، ادبیات و روایتهای قدیمی از بین بروند و سعی میکنند با بهروز کردن آنها، ارتباط لازم را با مخاطب امروز برقرار کنند. برای مخاطبانی که علاقهمند به قصهگویی هستند، این درخواست را دارم که در جشنوارههای کانون حتماً بیایند و پای قصهها بنشینند؛ اگر بزرگسال هستند، فرزندانشان را بیاورند و اگر کودک یا نوجوان هستند، خودشان بیایند و قصههای مختلف را بشنوند. میتوان با قصه هم رویاپردازی کرد، هم پرواز کرد و هم دانش زیادی اندوخت و در کنار جنبهی سرگرمکنندهاش، میتوانیم آن اثرات خوب را هم دریافت کنیم.
زیباترین خاطره یا تجربه شخصیتان از دنیای قصه و قصهگویی چیست؟
دنیای قصهگویی ما، جشنوارهها و حتی تدریسهایمان همیشه پر از خاطرات جذاب است و برای ما لحظه به لحظه آن خاطرهانگیز است؛ از وقتهایی که با مربیان و قصهگویان بودم تا زمانهایی که خودم به عنوان قصهگو شرکت کردم و حضور داشتم. همه اینها خاطرات بسیار زیبایی است. اما بدون اغراق و بدون اینکه بخواهم شعار بدهم یا کلیشه صحبت کنم، زیباترین خاطرات من در قصهگویی جایی بوده که یک قصهگو آمده و قصه بسیار زیبایی را نقل کرده و بچهها توانستهاند با آن حس تأثیرگذاری قصه تعامل ایجاد کنند. حس زیبای قصه و قصهگویی را من با تمام وجودم لمس کردم و برایم بسیار جذاب بوده نگاه مخاطبی که به قصهگو دوخته شده و او را تماشا میکند و تو این حس را داری که اکنون این ارتباط برقرار شده و میتوان یک قصه و روایت خوب را در دل و ذهن مخاطب کاشت.

در پایان، اگر سخنی با دستاندرکاران جشنواره استانی کرمانشاه دارید، بفرمایید:
جا دارد تشکر کنم از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه به ویژه سرکار خانم حسینی، سرکار خانم قهرمانی و آقای رحمت غلامی که با دقتنظر و حساسیتی خاص در حوزه قصهگویی کار میکنند. سال گذشته نیز افتخار این را داشتم که در این جشنواره حضور داشته باشم و امسال افتخار داشتم یک دوره آموزش کوتاهمدت را به صورت حضوری برای مربیان و علاقهمندان به قصهگوییِ بسیار خوب کانون کرمانشاه برگزار کنم و اکنون هم به عنوان داور در خدمت شما هستم. این دغدغهمندی این عزیزان و کانون استان برای من بسیار ارزشمند است. با شرایط اقتصادی که همه از آن آگاهیم و با این اوضاع، برگزاری یک جشنواره در طول چهار روز نشاندهنده چند چیز است: ۱- علاقهمندان بسیار خوب به قصه و قصهگویی در کرمانشاه، ۲- قصهگویان توانمندی که در این استان وجود دارند، ۳- پایهگذاری درست قصهگویی در این استان که توانسته جشنواره را به جایی برساند که در حالی که در خیلی از استانها دو روز برگزار میشود، در کرمانشاه چهار روز در حال برگزاری است، و ۴- نکتهی چهارم، تقویت جشنواره بینالمللی است. یعنی وقتی تعداد قصهگویان بالا باشد، رقابت نیز به رقابتی هنری تبدیل میشود. به این معنا که کسی که امسال شرکت میکند، سال آینده نیز باید قصهای محکمتر، بهتر و زیباتر را برای شرکت آماده کند. برای شما عزیزان آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم جشنواره امسال، جشنوارهای بینظیر باشد.
