جشنواره قصه گویی، حلقه اتصال نسل دیروز و امروز است

قصه‌گویی برای او فقط یک هنر نیست، بخشی از زندگی‌اش است. «اشرف تجلی» درزمره مادربزرگ راه یافته به جشنواره قصه گویی است که با قصه «مشکل گشا» در این رویداد حضور دارد. این مادربزرگ قصه‌ها را همدم تنهایی‌ها، مرهم ترس‌ها و چراغ راه زندگی‌اش می داند و معتقد است امروز هرچه دارم، ریشه در همان قصه‌ها دارد. با این مادربزرگ قصه گو نشستیم و دمی از رمز و راز قصه های قدیمی و چگونگی پیوند میان نسل ها با زبان قصه شنیدیم.

*قصه‌گویی چه جایگاهی در خاطرات و زندگی شما دارد؟

قصه بخشی از زندگی‌ام است، قصه گویی مادرم سبب شد تا من نیز در این مسیر قدم بردارم. مادرم هزار و ۵۰۰ قصه گفته و من آن ها را تبدیل به مجموعه ای به نام «قصه های قمری» کردم و بسیاری از آن ها درذهنم نقش بسته و نقل می کنم. در واقع امروز هرچه دارم، ریشه در همان قصه‌ها دارد.

*چه چیزی شما را به شرکت در جشنواره قصه‌گویی ترغیب کرد؟

احساس کردم هنوز صدای مادرم در قصه‌هایم زنده است و نباید خاموش بماند. جشنواره برای من فرصتی بود تا قصه‌های نسل ما، قصه‌های مادران و مادربزرگ‌ها، شنیده شود و در هیاهوی دنیای امروز گم نشود.

*به نظر شما قصه‌ها چه نقشی در تربیت کودکان و نوجوانان دارند؟

قصه‌ها بی‌آنکه دستور بدهند، راه نشان می‌دهند. کودک در قصه یاد می‌گیرد صبور باشد، درست را از نادرست بشناسد، امید داشته باشد و بداند هر سختی پایانی دارد. قصه، اخلاق را آرام‌آرام در جان کودک می‌نشاند.

*به نظر شما کدام ویژگی قصه های قدیمی هنوز برای بچه ها جذاب است؟

سادگی و صداقتشان. قهرمان‌هایی که شبیه خود مردم‌اند، بچه‌ها هنوز تشنه همین صداقت‌اند.

* از این که در کنار نسل‌های جوان‌تر در این جشنواره حضور پیدا کردید، چه حسی دارید؟

باعث می شود تا تجربه های تازه ای در اختیار نسل امروز قرار بدهم ضمن این که باعث می شود تا من با نیازهای نسل امروز آشنا شده و قصه هایی مناسب با نیاز مخاطب امروز بگویم و حلقه اتصال نسل امروز با گذشته را محکم تر از قبل می کند.

* فکر می‌کنید قصه‌گویی چگونه می‌تواند پیوند بین نسل‌ها را حفظ کند؟

قصه پلی است میان دیروز و امروز. وقتی من قصه مادرم را می‌گویم و جوان‌ها گوش می‌دهند، دل‌ها به هم نزدیک می‌شود. قصه زبان مشترک نسل‌هاست.

*دوست دارید قصه های نسل شما چگونه به نسل های بعد منتقل شود؟

جشنواره قصه گویی بستری مناسب برای انتقال قصه های نسل گذشته به نسل امروز است. در کنار آن برپایی محافل و انجمن های قصه گویی می تواند پیونده دهده باشد.ضمن این که دوست دارم قصه ها سینه‌به‌سینه منتقل و مکتوب شود. به همین خاطر قصه‌های مادرم را در قالب مجموعه منتشر کردم؛ تا هم شنیده شوند و هم خوانده و از یاد نروند.

*به نظر شما بزرگ ترین هدیه ای که یک مادربزرگ می تواند با قصه به کودک بدهد چیست؟

احساس امنیت و ریشه داشتن. اینکه کودک بداند به گذشته‌ای پر از عشق و تجربه وصل است و تنها نیست.

* اگر بخواهید مادربزرگ های دیگر را به قصه گویی تشویق کنید چه می گویید؟

به آن‌ها می‌گویم که شما گنجینه‌اید. هر قصه‌ای که در دل دارید، ارزش گفتن دارد. لازم نیست قصه‌گو حرفه‌ای باشید؛ کافی است با عشق بگویید. نوه‌ها بیش از هر چیز، صدای شما را دوست دارند.

*چه انتظاری از کانون برای تقویت بیشتر هنر قصه‌گویی وجود دارد؟

امید دارم کانون بیش از پیش به قصه‌گوهای بومی، مادربزرگ‌ها و قصه‌های ریشه‌دار میدان بدهد؛ کارگاه‌های بیشتر، ثبت و انتشار قصه‌های شفاهی و ایجاد پل ارتباطی میان نسل‌ها. زیرا قصه‌ها سرمایه فرهنگی ما هستند و کانون می‌تواند نگهبان خوب این گنج باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha