به گزارش روابط عمومی اداره ی کل کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان ایلام ،در دیدار صمیمانه ی رضا موزونی ، نویسنده ی کتاب یخی که عاشق خورشید شد با بچه های ایلامی لحظه هایی شاد و به یاد ماندنی خلق شد .بر اساس این گزارش در این نشست که به همت اداره کل کانون استان ، معاونت فرهنگی کشور و معاونت تولید کشور تدارک دیده شده بود رضا موزونی صاحب هشت کتاب نشر و نثر و پژوهشی در حوزه کودک ونوجوان ضمن این که شعر های زلال و کودکانه ای را بهز بان کردی برای بچه ها ی ایلامی خواند ، به پرسش ها و نقد ها و تحلیل های کودکان مخاطب کتاب های خود در رابطه با کتاب یخی که عاشق خورشید شد پاسخ داد و در حاشیه ی این پاسخ ها از زندگی خود و چگونگی نویسنده شدنش و رشد پله پله ی فرهنگی اش برای مخاطبینش سخن گفت .در ابتدای این نشست حبیب الله بخشوده مدیر کل کانون استان ایلام نیز ضمن خوش آمد گویی به رضا موزونی به بچه ها قول داد که با آمدن این شاعر و نویسنده ی کانونی حتما باید منتظر لحظه هایی به یاد ماندنی باشند چرا که شعر موزونی در دل ها نفوذکرده و شعرهای کردی کودکانه ی ایشان ورد زبان مخاطبین شده است .موزونی با ابراز خوشحالی از این دیدار این نشست را یکی زا بهرتین برنامه های ادبی خود دانست و گفت :بچه ها بسیار ریزبین هستند و نکاتی را می بینند که ما بزرگتر ها نمی بینیم و برای همین تمامی نقد ها و گفته های کودکان ونوجوانان ایلامی را می پذیرم و به کار می گیرم .در کنار این نشست اعضای هنری نیزبه مصور سازی کتاب یخی که عاشق خورشید شد پرداختند و نقاشی های زیبایی را خلق کردند که مورد استقبال رضا موزونی قرار گرفت و افزود یکی از بچه ها خورشید این کتاب را همانطوری که به تصویر کشیده است که در ذهن من بود
به گفته ی مخاطبین برنامه و مسئولین استان ایلام این نشست یکی زا بهرتین نشست های فرهنگی ادبی و هرنی کانون ایلام بوده و در پایان برنامه بخشوده مدیر کل کانون استان گفت: در طول دوسالی که در کانون ایلام برنامه های مختلفی را دیده ام می توانم به جرات بگویم که این نشست بهترین نشست کانون استان ایلام به شمار می رود
بیست ودو مرکز فرهنگی هنری در کانون استان ایلام به صورت ثابت سیار و پستی در سراسر استان به بچه های ایلامی خدمات فرهنگی ادبی هنری ارائه می دهند
آشنایی بیشتر با رضا موزونی
کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی.
اهل شهرستان گیلان غرب .استان کرمانشاه
نویسنده ، پژوهشگر، شاعر
مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان کرمانشاه.
نویسنده.گوینده وکارشناس برنامه محلی صدا وسیمای کرمانشاه از سال81تاکنون
اهل شهرستان گیلان غرب .استان کرمانشاه
نویسنده ، پژوهشگر، شاعر
مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان کرمانشاه.
نویسنده.گوینده وکارشناس برنامه محلی صدا وسیمای کرمانشاه از سال81تاکنون
آثار:
1-یی شو اگر بچیدن (یک شب اگر بروی ) مجموعه غزل کردی .
1-یی شو اگر بچیدن (یک شب اگر بروی ) مجموعه غزل کردی .
2-میمگه جارو برقی (خاله جاروبرقی)مجموعه شعر کودک کردی
3-مورچه وگلوله کاموا (داستان کودکان.)چاپ سوم .ناشرعلمی فرهنگی
4-چراخ (چراغ) مجموعه غزل کردی
5-یخی که عاشق خورشید شد.(داستان کودکان) ناشر کانون پرورش فکری .ترجمه شده به زبانهای پرتغالی واسپانیولی.
6-ترانه های سرزمین مادری (پژوهشی در ترانه های عامیانه کرمانشاه) با مقدمه دکتر کزازی.چاپ دوم .
7-تاتی (آبجی) مجموعه شعر کودک کردی
8-عشق و رنج وبلوط (رمان برای نوجوانان.ناشر کانون پرورش فکری )
آثار زیر چاپ :
1-پدری که روی سرم دست نمی کشد (داستان برای کودکان .ناشر بنیاد حفظ آثار)
2-چل تاق چل نیم تاق (مجموعه چیستان های کردی کرمانشاه .ناشر دیباچه )
3-پشی رایانه سنیه (گربه رایانه خریده ! ) شعرکردی برای کودکان .ناشر دیباچه .
خلاصه ای از کتاب یخی که عاشق خورشید شد : اثر رضا موزونی.
تکه یخ برای اولین بار چشمش به خورشید می افتد وعاشقش می شود اماخورشید به او می گوید نباید نگاهش کند چون می میرد .اماتکه یخ می گوید چه فایده که زندگی کنی وکسی را دوست نداشته باشی .چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی وخورشید رانگاه می کند ولذت می برد .ویکروز خورشید می بیند که یخ آب شده است .بعد از مدتی از جای یخ گل آفتابگردانی روییده است .گلی به رنگ خورشید شکل خورشید .
هرجایی که خورشید می رفت گل هم با او می چرخید.گل آفتابگردان هنوز خورشید را دوست دارد.او هنوز عاشق خورشید است .
1-پدری که روی سرم دست نمی کشد (داستان برای کودکان .ناشر بنیاد حفظ آثار)
2-چل تاق چل نیم تاق (مجموعه چیستان های کردی کرمانشاه .ناشر دیباچه )
3-پشی رایانه سنیه (گربه رایانه خریده ! ) شعرکردی برای کودکان .ناشر دیباچه .
خلاصه ای از کتاب یخی که عاشق خورشید شد : اثر رضا موزونی.
تکه یخ برای اولین بار چشمش به خورشید می افتد وعاشقش می شود اماخورشید به او می گوید نباید نگاهش کند چون می میرد .اماتکه یخ می گوید چه فایده که زندگی کنی وکسی را دوست نداشته باشی .چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی وخورشید رانگاه می کند ولذت می برد .ویکروز خورشید می بیند که یخ آب شده است .بعد از مدتی از جای یخ گل آفتابگردانی روییده است .گلی به رنگ خورشید شکل خورشید .
هرجایی که خورشید می رفت گل هم با او می چرخید.گل آفتابگردان هنوز خورشید را دوست دارد.او هنوز عاشق خورشید است .
