فریبا کلهر، رماننویس، در حاشیهی هفدهمین جشنوارهی کتاب کودک و نوجوان کانون، آموزش را گام اصلی ورود کتاب به خانهها میداند و میگوید: در خانواده، ما یک پدر داریم و یک مادر که باید اعتقاد شدیدی به تاثیر کتاب در آیندهی فکری خود و فرزندانشان داشته باشند تا بودجهای را برای این کار کنار بگذارند و یا وقت بگذارند و به کتابخانههای عمومی بروند و کتاب قرض بگیرند. اگر پدر و مادر اعتقادی به کتاب و کتابخوانی نداشته باشند هرچهقدر هم که کتاب ارزانقیمت در اختیارشان قرار بگیرد و یا حتی یارانهی کتاب به حسابشان ریخته شود بیفایده خواهد بود.
این نویسنده تاکید میکند که شوق خواندن، اعتقاد به اینکه کتابخوانی افقهای ذهنی را گسترش میدهد و زندگی را غنا میبخشد، غذای روح است و چیزهایی از این دست، باید آموزش داده شود.
کلهر ادامه میدهد: حرف اول و آخر را در کتابخوان کردن جامعه "آموزش" میزند. تا پدر و مادر اعتقاد به تاثیر کتاب نداشته باشد برای کودک زیر سه سال خود کتاب تصویری تهیه نمیکند تا برایش تصویرها را بخواند و مهارتهای شنیداری کودکش تقویت نمیشود. فکر میکنم بیشتر از آنکه به فکر تهیهی کتاب ارزان باشیم و یا حتی تبلیغ کتاب در رسانهها، باید به فکر آموزش باشیم. اینهمه فرهنگسرا و مسجد و کتابخانه داریم که پتانسیل زیادی برای آموزش مخصوصا آموزش مادران برای کتابخوانی و قصهخوانی دارند.
این نویسندهی رمان میگوید که حاصل این کلاسهای آموزش، مادرانی خواهد بود که به کتاب علاقهمند هستند و این علاقه را وارد خانه میکنند. ایجاد کتابخانههای کودک در محلهها، افزایش تیراژ کتاب و چیزهایی از این دست، هرچند تسهیلکننده است اما اینها مراحل بعدی کار هستند.
نویسندهی رمان «بازگشت هرداد» در ارزیابی خود از وضعیت کتاب کودک و نوجوان در آینده به نکات مهمی اشاره میکند: ارزیابی کردن همیشه کار سختی است. دانستن اینکه کجا ایستادهایم، احتیاج به ابزارهای دقیق بررسی دارد. از آن سختتر، ترسیم و یا پیشبینی آینده است. چه پیشبینی نتیجه مسابقات باشد چه پیشبینی آینده و روند پیشرفت ادبیات کودک و نوجوان. با این حال بعضی از کشورها با در نظر گرفتن بعضی فاکتورها و سرمایهگذاری در بخشهایی خاص توانستهاند پیشبینی کنند که مثلا پنج سال دیگر در کجای دنیا ایستادهاند و چه جایگاهی دارند.
او وضعیت پیشبینی کتاب کودک در ایران را اما متفاوت با سایر کشورها میداند: اینجا حتی با درصد کمی از اطمینان نمیشود گفت مثلا در پنج سال آینده ادبیات کجاست و ادبیات کودک و نوجوان چه جایگاهی در داخل و در دنیا دارد. اگر پیشبینی هم بشود نه علمی است نه کاربردی؛ یک نظر شخصی است و ارزش تامل ندارد. در کشور ما به تازگی رشتهی ادبیات کودک پا گرفته که در حد محدود دانشجو میپذیرد. دو سه مجلهی نقد ادبیات کودک بیشتر نداریم. نهادهایی که کتاب مناسب به خانوادهها معرفی میکنند تعدادشان کم است و معرفیشان آنقدرها تاثیرگذار نیست. کمبودهای دیگری هم هست. کمبود مجلات مناسب، کمبود کتابخانههای محلی و مدرسهای، کمبود کتابفروشی، کمبود سمینارهای آموزشی و خیلی کمبودهای دیگر، پیشبینی وضعیت ادبیات کودک را غیرممکن میکند.
وی تصریح میکند که باید به همهی این کمبودها، کمبود نگاه سالم به ادبیات را هم اضافه کنیم. او نگاههای شخصی برخی اهالی ادبیات را آسیب جدی به کتاب کودک و نوجوان میداند و میگوید: نگاه من و تویی به ادبیات است که باعث میشود کتابی در لیستی قرار بگیرد و یا نگیرد. کتابی جایزه بگیرد یا نگیرد. کتابی دیده بشود یا نشود. دوست بازی، دیوار غیرقابل نفوذ بعضی از نویسندگان پیشکسوت و قهر و غضب نویسندگان جوانتر که هرچه به در و دیوار میکوبند تا راهی به درون بدنهی ادبیات پیدا کنند و نتیجهای نمیگیرند، آسمان ادبیات کودک ایران را مهآلود کرده و دیدن اینکه خورشید کی طلوع میکند کار سختی است.
با تمام اینها، فریبا کلهر آیندهی کیفی بهتری را در عرصهی ادبیات کودک برای ایران پیشبینی میکند. او ظهور و بروز نویسندگان جسور را مثبت ارزیابی میکند و در عین حال به آسیب کار آنها نیز اشارهای دارد: پیشبینی من این است که در عرصهی ادبیات کودک نویسندههای متعددی ظهور و بروز خواهند کرد که داستان را میشناسند، تکنیک کار را بلدند و داستانهای قابل توجهی خواهند نوشت. دلیل این پیشبینیام این است که نسل آیندهی نویسندهها مثل نویسندههای نسل من ترسو و محافظه کار بار نخواهند آمد. آنها جسارت نوشتن دارند حتی اگر این نوشتن زیاد مناسب مخاطب نباشد. نسل آیندهی نویسندهها محدودیتهای نسلهای قبل را ندارند و چون دورهای طولانی از فشار و سانسور بیرونی و خودسانسوری وجود داشته، نسل جدید با نوشتههایی لجامگسیخته و عصبانی و بیملاحظه وارد معرکه میشوند.
کلهر میگوید: امروز ما نویسندههای بسیار خوبی داریم که نام و کارشان ماندگار خواهد شد. در آینده نویسندههای بهتری خواهیم داشت. اما هنوز نمیتوانیم مخاطب فراری را پای کتابهای داخلی بنشانیم. در آینده اگر نسل کتابخوانها منقرض نشده باشد باز هم آنها کتابهای ترجمه شده را به تالیف ترجیح میدهند. چون خواستهها و نیازهایشان را در کتابهای نویسندگان ایرانی پیدا نمیکنند.
این نویسنده، دلایل متعددی برای این ترجیح ترجمه به تالیف دارد: یکی از این دلایل کمصبری تولیدکنندگان ادبیات برای چاپ آثارشان است. در ذات و ژن ما کمصبری همچنان حرف آخر میزند. در ذات همهمان هست که غوره نشده مویز بشویم. آدم یکشبه ره صدساله رفتن هستیم. همیشه همینطور بودهایم و به نظر نمیرسد که همین طور باقی نمانیم. پس باز هم نویسندههایی خواهیم داشت که در نوشتن عجولاند، در چاپ کردن عجولتر و به سرعت خود را به درجه استادی میرسانند. به همین دلیل فرصت نخواهند کرد مطالعه کنند و مخاطب را بشناسند. نسلهای قبل مبتلا به همین قضیه بودند و به نظر نمیرسد که نویسندههای آینده درمان شوند. برای همین باز هم بازار کتاب کودک و نوجوان دو دستی و با احترام به کتابهای ترجمه تقدیم خواهد شد. و این تفویض ادبیات به ترجمه تا زمانی که بازار کتاب ایران مثل امروز از وجود کتابهای سرگرمکننده مثل کتابهای فکاهی و فتو-رمان ... خالی است ادامه خواهد داشت. وی در انتهای سخنان خود تغییر در سیاستهای چاپ کتاب را نیز جهت بهبود کمی و کیفی کتاب در آینده ضروری میخواند: کسانی که بیست سی سال پیش تصمیم گرفتند صحنهی ادبیات کودک و نوجوان را از رمانهای گرافیکی خالی کنند، کسانی که سالها دهها نویسنده را وادار کردند شکسته ننویسند و قبل از هر چیز تنوع زبانی را از ادبیات گرفتند، کسانی که بعضی مفاهیم را از کتابها حذف کردند حالا باید پاسخگو باشند که چرا اینسالها ادبیات کودکمان خشک و بی احساس بوده و مخاطب را جذب نکرده است.
گفتنی است که امسال با هدف توجه دادن خانوادهها به خرید کتاب برای کودکان و نوجوانانشان، هفدهمین جشنوارهی کتاب کانون، از 18 تا 24 با بخش نمایشگاه کتاب عجین شده تا یکهفته، خانوادهها و بچهها میهمان بیش از 40 ناشر داخلی باشند و از تخفیفها و برنامههای جانبی این رویداد بهرهمند شوند.
کد خبر: 239186
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۴
- چاپ
سردبیر سابق سروش کودکان، عقیده دارد که آموزش والدین، به خصوص مادران، بزرگترین راه حل وارد کردن کتاب به خانواده است.