به گزارش ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مریم محمدخانی در نشست بررسی شرایط کنونی و چشمانداز آیندهی ادبیات کودک و نوجوان با بیان این مطلب گفت: قبل از اینکه بخواهیم به لغت بحران بپردازیم باید یک سری مسایل را در نظر بگیریم و ببینم اصلا ما کجا قرار داریم؟ با وجود اینکه آمار دقیقی از میزان کتابخوانی بزرگسالان در ایران وجود ندارد، اما در بخش کودکان و نوجوانان برای کتاب نخواندنشان آمار دقیقتری داریم و میدانیم میزان مطالعهی بچههای ما از استانداردهای جهانی پایینتر است.
البته این نویسنده تاکید کرد که گروهی از کودکان و نوجوانان کتابخوان هم هستند و این کتابها که در حال حاضر تولید میشود برای آنهاست.
وی در این نشست همچنین گفت: یکی از مشکلات اصلی که خیلی از نویسندگان هم به آن اذعان دارند فاصلهی زیادی است که بین تألیف و ترجمه ایجاد شده. این فاصله در استقبال بچهها از کتابهای موجود در بازار هم مشخص است و آمار فروش کتابها آن را نشان میدهد. مثلا در بازار کتاب ترجمه، کتابهای ژانر فانتزی و ادبیات وحشت بیشتر مورد توجه بچهها قرار میگیرد.
او نقش رسانههای ارتباطی را در فروش بالای این کتابها انکارناپذیر خواند و افزود: معمولا بر اساس کتابهایی که در این ژانر مورد استقبال قرار میگیرند، فیلم سینمایی ساخته شده و رسانهای که در اطراف این فیلمهای سینمایی و اپلیکیشنها شکل گرفته، بچهها را به دور کتابهای مذکور میکشاند.
این نویسندهی جوان کشور ادامه داد: چیزی که بسیار اهمیت دارد این است که ما در آثارمان مسایل اصلی کودک و نوجوان را در نظر بگیریم. نه فقط مسالهی روز آنها، مثلا بگوییم چون امروز نوجوان درگیر گوشی هوشمند و تکنولوژی و... است به این مسایل بپردازیم و به این وسیله فروش کتابمان را تضمین کنیم.
او به رمان "هستی" فرهاد حسنزاده اشاره کرد و گفت: به گواه آمارهای کانون و خارج از کانون، این اثر فروش خوبی داشت و هم جایزه گرفت. بازهی زمانی داستان این کتاب در 8سال دفاع مقدس است، هیچ نشانی از زندگی مدرن شهری در آن دیده نمیشود، ولی نوجوانها آن را دوست داشتند. چرا؟ چون در آن "مسالهی نوجوان" مطرح است.
او یکی از راهها برای کم کردن فاصله بین ادبیات تالیف و ترجمه را توجه به فرهنگ خودمان دانست و ادامه داد: بنمایههایی در فرهنگ ما وجود دارد که میتوانیم از آن استفاده کنیم، یکی از آنها اسطورهها هستند. به عنوان مثال به سهگانهی «پارسیان و من» اشاره میکنم که در ادبیات تالیف جزو کتابهای پرفروش شده و نوجوانها آن را دوست دارند.
به عقیدهی این رماننویس، در برخورد با این ظرفیتی که در فرهنگمان وجود دارد، به جای اینکه اسطورهسازی کنیم بیشتر اسطورهزدایی میکنیم: آماری وجود دارد که هرساله چهقدر بازنویسی از شاهنامه انجام میشود، یعنی تنها استفاده از اسطورهها توسط نویسندههای ما «بازنویسی» است و اتفاقا در جریان این بازنویسی آن چیزی که بچهها به آن علاقه دارند (همین اسطورهها) از بین میرود.
وی ادامه: یک نکتهی دیگر که من فکر میکنم به این شکاف و فاصله دامن میزند، مسالهی ممیزی است. وزارت ارشاد به آن اندازه که نسبت به کتابهای تألیف سختگیری میکند در کتابهای ترجمه اعمال نظر ندارد. مثلا بچهها برای بعضی از موضوعات مثل عشق و... به سراغ کتاب میآیند و دنبالشان میگردند، اما نمونههایی که میتوان به آنها اشاره کرد در ادبیات ترجمه وجود دارد نه ادبیات تألیف. همین مساله باعث میشود یک دایره از مخاطبان ما به اصطلاح تینایجرها از دست بروند و ما برای این دسته از مخاطبان هیچ کتابی نداریم.
مدیر داخلی فصلنامهی "پژوهشنامهی ادبیات کودک و نوجوان" همچنین گفت: دلیل خوشبین بودن من به شرایط این است که فکر میکنم کمکم یک نسل دارد وارد داستاننویسی برای کودک و نوجوان میشود که یک تجربهی زیستی دارد که به تجربهی زیستی مخاطب امروز ما خیلی نزدیک است. نسلی که مثلا اینترنت و... برایش یک وسیله نیست که گهگاهی سراغ آن برود، بلکه با اینترنت بزرگ شده است.
محمدخانی معتقد است برخی عوامل مثل عدم توجه به طبقهی متوسط شهری در داستانها و یا استفاده از ادبیات شهری و نام بردن از خیابانها، پاساژها و برندهای مختلف در کتابهای بزرگسالان، نوجوانها را به سمت ادبیات بزرگسال کشانده است.
این نشست در حاشیهی هفدهمین جشنوارهی کتاب کودک و نوجوان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به دبیری حسین بکایی برگزار شد و در آن، علاوه بر محمدخانی، حدیث لزر غلامی، فریدون عموزاده خلیلی و رودابه حمزهای، به همراه تعداد دیگری از نویسندگان و روزنامهنگاران سخن گفتند.
کد خبر: 239854
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۵
- چاپ
یک رماننویس جوان معتقد است که شرایط حال حاضر ادبیات کودک و نوجوان چندان ناامیدکننده نیست.