به نظر شما آیا برای انیمیشن کوتاه میشود هدفی جز سرگرمی تعیین کرد؟
بله، گاهی انیمیشنهای کوتاه در حوزه فلسفه و جامعهشناسی گام برمیدارند. حتی بعضی از انیمیشنهای دنیا در لابهلای برنامههای علمی، صنعتی و آموزشی برای کودکان، در دورههای مختلف سنی مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین انیمیشنهای کوتاه جایگاه بسیار مهمی دارند، به این دلیل که ما در عصر شتاب زندگی میکنیم و انسان عصر شتاب حوصله پرگویی ندارد. اما اگر شما میخواهید انیمیشنی با جنبه آموزشی بسازید که مثلاً در یک همایش علمی به نمایش در بیاید، باید خودتان را به زمان محدود نکنید و به خودتان بگویید که این انیمیشن را درست میکنید تا یک طبقه دانشگاهی موضوع نانوتکنولوژی یا جراحی قلب را - همانگونه که در دانشگاه با حوصله یادمیگیرند - در آن ببیند. اما اگر انیمیشن فقط جنبه سرگرمی داشته باشد باید ببینیم که مخاطب چه کسی است. مخاطبشناسی و تعریف هدف، مهمترین موضوعها در ساخت آثار انیمیشن است. ما اگر هدف نداشته باشیم نمیدانیم به کجا میخواهیم برسیم. بنابراین تمام انیماتورهای دنیا چه آنهایی که استودیوهای بزرگ دارند و چه کوچک، مخاطبان خودشان را در وهله اول شناسایی میکنند. امروزه در جهان، فیلمهای انیمیشن گاهی اوقات شانه به شانه فلسفه موضوعها را مطرح میکند که بعد از نمایش فیلم، فلاسفه ساعتها درباره آن حرف میزنند. بنابراین آن تفکری که تا دهه 1970 در ذهن مردمان کره زمین جا گرفته بود که انیمیشن فقط برای کودکان و نوجوانان هست به صورت کلی از بین رفته است. انیمیشنهای کوتاهی که در باره فلسفه در دهه 1970 ساخته شد در هر جشنوارهای که شرکت میکرد تحسین منتقدان، فیلسوف، روانشناس، هنرمندان و... را برمیانگیخت.
از نظر چرخه اقتصادی میتوانیم امیدوار باشیم این انیمیشنهای کوتاه بتوانند درآمدی کسب کنند؟
صد در صد. چون زمانی که ما در مورد انیمیشن کوتاه صحبت میکنیم همه در دانشگاهها تصور میکنند ما در مورد انیمیشنی صحبت میکنیم که مخاطبان آن صرفاً آدمهای اندیشمند، بزرگسال، روشنفکر هستند. این حرف درست است؛ اما نباید بسط داده شود. ما اگر انیمیشنی درست کنیم که سیستم تامین آب گرم یک ساختمان بزرگ را نشان دهد و به ما بگویید چطوری سیستم گرمکننده یا خنککننده چطور کار میکند، صاحبان صنایع این را میخرند. این انیمیشن را میخرند تا کسانی را که در حال ساخت برج هستند مجاب کنند که اگر از تکنولوژی یا سیستم ما استفاده کنید، وجه تمایز طراحی سیستم ما اینطوری است. برای همین چرخه اقتصادی را به ارمغان میآورد. یا اینکه در حال حاضر انیمیشنهای کوتاه را در متروهای جهان به نمایش در میآورند و مردم زمانی که منتظر آمدن مترو یا رسیدن به مقصد مورد نظرشان هستند با گوشیها اسمارت فون یا تبلتها این انیمیشنها را نگاه میکنند. این انیمیشنها میتواند در خدمت معرفی کالا یا هر چیزی که جامعه به آن نیازمند است، باشد. باید یک نکتهای را عرض کنم دنیا بعد از جنگ جهانی دوم به دستآوردهای حیرتآوری رسید، با این حال دستآوردهای پانزده سال اخیر که در آن هستیم هم باز برابری میکند با دستآوردهای آن 55 سال بعد از جنگ جهانی دوم. یعنی یکدفعه جهان ما را به طرز توفندهای تغییر داده است. میخواهم بگویم ما باید با فنآوری و تکنولوژی روز دنیا جلو برویم. انسان عصر جدید به راحتی کارهای ضعیف را نمیپذیرد. صد سال قبل اگر کسی کار ضعیفی میساخت مردم آن را میپذیرفتند چون سلیقه رشد یافتهای نداشتند؛ اما امروز از میان بیش از 7میلیارد مردم زمین، سلیقهی آنها رشد کرده و به راحتی جذب یک انیمیشن نمیشوند تا آن را تحسین کنند. برای اینکه انیمیشن باید تاثیر بگذارد، نوآوری داشته باشد و در خاطرهها باقی بماند برای اینکه ما دلمان بخواهد آن را برای دوست یا همکلاسیمان تعریف کنیم. بعد هم بگوییم حالا این انیمیشن که چنین پیام بازرگانی داشته و مردم را تشویق میکرده این کار را انجام بدهند یا این انیمیشن کوتاه پیام محیط زیست داشته است که شما پلاستیک را در محیط بیرون پرت نکنید. همهی مدیران ما فکر میکنند اگر یکبار درباره چنین موضوعاتی فیلم بسازند کافی است. اما ما میگوییم برای اینکه تبدیل به یک فرهنگ رفتاری درست شود باید مدام درباره این موضوع انیمیشن ساخته شود. بنابراین انیمیشنهای کوتاه میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند و در عین حال اقتصاد خودشان را هم به چرخش دربیاورند.