در کانون تمامی فعالیتها برای اعضا و کودکانونوجوانان حول دو عنصر اصلی است. دو عنصری که از آنها تحت عنوان «تفکر» و «مهارت» یاد میکنیم. به تعبیری از یکسو به پرورش فکر و اندیشهی اعضا میپردازیم و از سوی دیگر شناسایی و شکوفایی استعدادها، مهارتها و توانمندیهای آنها. این دو عنصر همیشه در کنار هم در مراکز فرهنگیهنری مورد توجه مربیان ما است. به تعبیری تلاش میکنیم دو عنصر «دانایی» و «توانایی» اعضا را ارتقا بدهیم. در اینجا بخش پرورش مهارت و توانایی اعضا را تشریح میکنم. اینکه مدعی هستیم فعالیت اعضا در کانون مهارتشان را بالا میبرد چگونه است؟ این ادعا باید باز شود که خروجی این کار که میخواهد مهارت بچهها را ارتقا دهد چیست؟ این یک نگاه تحلیلی نسبت به بخش آموزش مهارتی و توانمندسازی اعضا است.
اولین نکته، کسب مهارت در موضوعات خاص است. 42 موضوع در فعالیتهای مراکز فرهنگیهنری کانون تعریف شده است. بچههایی که عضو مراکز و کتابخانههای کانون میشوند در بعضی از این مهارتها شرکت و در آن فعالیت انتخابیشان مهارت پیدا میکنند. خوشنویسی، نقاشی، سفالگری، انیمیشن و تمام فعالیتهای موجود در مراکز از این نوع است. چهبسا دیده شده است مهارتهای اولیهای که بچهها در آن موضوع خاص به دست میآورند مقدمهای میشود برای تخصص آنها بعد از دوران عضویت. خیلیها رشتهی دانشگاهی خودشان را متناسب با مهارتی که در کانون کسب کردهاند انتخاب میکنند و در آینده از چهرههای بهنام و مطرح کشور در حوزههای هنری، ادبی و فرهنگی میشوند. من اسم این را میگذارم مهارت در موضوع خاصی که بچهها وارد آن میشوند. در پی این فعالیتها و مهارتهای خاص مهارتهای دیگری هم برای بچهها حاصل میشود که اسم آن را مهارت عام میگذارم. در ادامه به بخشی از این مهارتهای عام اشاره میکنم.
از جملهی مهارتهای عام، مهارت جرات انجام کار و اعتمادبهنفس است که در پی یادگیری مهارتهای خاص به عنوان یک مهارت عام برای اعضا ایجاد میشود. اینکه فردی جرات ورود به کار، خلق اثر، قدرت بیان، خلاقیت و نوآوری داشته باشد مهارت است. وقتی بچهها وارد فعالیتهای کانون میشوند علاوه بر تخصص خاص جراتشان هم بالا میرود. بچهها برای ورود به کار یا خلق اثر اعتمادبهنفس پیدا میکنند. این را به عینه در اعضایی که چند سال در کانون بودهاند مشاهده میکنیم. این بچهها جرات حرف زدن دارند، اعتمادبهنفس دارند. در سفر به استانها نشستهایی با نوجوانان میگذاریم، کسانی که چهارسال، پنجسال، بعضا دهسال عضو کانون بودهاند، آنقدر زیبا صحبت میکنند، تحلیل میکنند، استدلال میکنند که آدم احساس میکند بچههای عادی نیستند. از رهگذر توانمندی در یک مهارت خاص این توانمندی عام هم برای ایشان ایجاد شده است.
مهارت سوم قدرت برنامهریزی و مدیریت است. اگر بچههای تحت پوشش کانون به رشتههای مختلفی مثل خوشنویسی، انیمیشن و کاردستی وارد میشوند، غیر از آن مهارت اولیهای که از آن فعالیت به دست میآورند، تاثیرات جانبی هم برای آنها خواهد داشت. مثل اینکه قدرت مدیریت و برنامهریزی آنها تقویت خواهد شد. وقتی اعضا اثری خلق میکنند ابتدا و انتهای این اثر را در ذهنشان طراحی میکنند، هماهنگی بین اجزای اثر را مراعات و برای آن اثر هدفگذاری میکنند. همهی اینها به بچهها قدرت برنامهریزی و مدیریت میدهد.
مهارت چهارم تقویت حس زیباییشناختی است. وقتی بچهها میخواهند اثری خلق کنند تمام تلاششان را به کار میگیرند که آن اثر زیبا باشد. در هرکدام از فعالیتهای 42گانه تلاش بر این است که اثر زیبا و پسندیده ارایه شود و همه آن را دوست داشته باشند. اعضا تمام توان و فکر خودشان را متمرکز میکنند که اثر زیبا، دوستداشتنی و دلنشین باشد. همین حس زیباییشناختی بچهها را هدایت میکند که در زندگی در آیندهشان از این مهارت بهرهمند باشند.
مهارت پنجم، مهارت برقراری ارتباط است. بچهها وقتی در کتابخانه حضور پیدا میکنند باید خودشان را در جمع بیابند؛ خصوصا وقتی کار گروهی باشد. (و ما توصیه میکنیم که بچهها را به کار گروهی بکشانید تا ضمن یادگیری توانمندی خاص تربیت اجتماعی هم پیدا کنند.) به همین دلیل بچهها با همکاری کردن در کار گروهی و ارتباط برقرارکردن با همسالان توانمند میشوند. بچهها تلاش میکنند ارتباط با مربیشان را درست تنظیم کنند. یاد میگیرند احترام متقابل را بین خودشان و همسالان و مربیشان حفظ کنند. سعی میکنند حقوق دیگران را در جمع رعایت کنند. به این ترتیب مهارت برقراری ارتباط و به تعبیری مهارت شهروندی را از طریق آموزش همین فعالیتهای 42گانه به شکل غیرمستقیم آموزش میدهیم.
مهارت ششم، مهارت مراقبت از ارزشها است. بچهها در کانون یاد میگیرند وقتی اثری خلق میکنند یا کاری انجام میدهند در آن ارزش و هدفی وجود داشته باشد. در کانون کار بیثمر انجام نمیگیرد. ما نمیخواهیم فقط وقت بچهها را پُر و سرگرمشان کنیم، بلکه میخواهیم در پی این سرگرمکردن بچهها و پرکردن اوقات فراغتشان، آنها را به ارزشها نزدیک کنیم. به همین دلیل بچهها در کانون یادمیگیرند که اگر میخواهند اثری خلق کنند آن اثر بیهدف نباشد، بدآموزی نداشته باشد. این فعالیتها اگر با مراقبت از ارزشها انجام شوند، انسانساز میشوند و میتوانند بچهها را به سعادت برسانند.
مهارت هفتم، یادگیری دایم است. باید چنین حسی در بچهها ایجاد شود که دایما فراگیر باشند و یاد بگیرند. کانون پرورش فکری نه فقط برای بچهها که حتی برای تکتک ما مربیان و مسوولان هم سازمانی یادگیرنده است. مسیر یادگیری در کانون وجود دارد و باید با قدرت حفظ شود. اعضای تحت پوشش ما باید هر روز در کانون یاد بگیرند. هیچ انسانی از یادگیری بینیاز نیست. اگر انسان احساس بینیازی کند به انحراف کشیده میشود. چنانچه در این پیام قرآنی مطرح شده «إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی». اگر کسی فکر کند مستغنی است به انحراف کشیده میشود. ما باید این حس یادگیری مستمر را درون خودمان و بچههای تحت پوششمان تقویت کنیم.
مهارت هشتم، مهارت قدرت انتخاب است. ما سعی میکنیم هیچ کاری را به بچهها دیکته نکنیم. تلاش میکنیم بچهها را مصرفی بار نیاوریم. بچهها باید حق و قدرت انتخاب داشته باشند. در کانون این شرایط حق انتخاب را برای بچهها فراهم میکنیم و به همین دلیل است که 42 فعالیت تعریف کردهایم. خیلیها میگویند "چرا اینهمه تنوع؟ بیاییم دو سه کار محکم برای بچهها انجام بدهیم و همهی بچهها را در همین دو سه فعالیت تقویت کنیم." من معتقدم که کانون اتفاقا در مسیری خوبی حرکت میکند. ما سفرهای باز کردهایم، انواع و اقسام فعالیتها را در این سفره آوردهایم و بچهها بنابر ذائقههای متفاوتی که دارند انتخاب میکنند. درست است آنها را راهنمایی میکنیم ولی نهایتا باید اجازه بدهیم خودشان انتخاب کنند. این قدرت انتخاب یک مهارت است و نباید آن را از بچهها سلب کنیم.
اما مهارت نهم، مهارت زندگی است. همهی مهارتهایی که تا به اینجا گفتم بچهها را به یک مهارت واحد میرساند که اسم آن را میگذاریم مهارت زندگی. این بچههایی که از شش سالگی و حتی قبل از آن در اختیار ما قرار میگیرند در آینده، شهروندان جمهوری اسلامی ایران خواهند شد. اینها باید زندگی بسیار خوبی داشته باشند و باید از همان دوران کودکی این مهارت را بیاموزند. من معتقدم در تکتک مهارتهایی که در کانون برای بچهها ترسیم میکنیم و میآموزند باید مهارت زندگی نهفته باشد.
دهمین نکته، نکتهی جمعبندی است: اگر پشتوانهی همهی این مهارتها، تفکر، نگاه عمیق و سلامت درونی باشد، تجربهی هدایت عمومی در زندگی و سعادتمندی در زندگی خواهد شد. به تعبیر دیگر، مهارت زندگی و سبک زندگی با هدایت ایرانی و اسلامی را به دنبال خواهد داشت.
منتشر شده در خبرنامه مرداد و شهریور 1394