او در این جشنواره کارگاههایی را هم برگزار میکند. با او در این باره سخن گفتهایم.
چه هدفی را در این کارگاه دنبال میکنید؟
- راستش خیلی وقت است که دل ما میخواهد با کانون تعامل داشته باشیم. فکر میکنم دوستان در بخش علمی نمایشگاه این فرصت را مناسب دیدهاند برای اینکه مربیان کانون با ابزار و طرح درسهای لگو آشنا شوند. ما هم ابزاری را انتخاب کردهایم که به فضای کانون بخورد، علیالخصوص در بخش ادبیات داستانی و ادبیات کودک. اسم یکی از ابزارهای ما StoryStarter است که با هدف آموزش ادبیات دبستان بهوسیلهی لگو طراحی شده است. ما این ابزار را در این چند روزی که کارگاه داریم معرفی خواهیم کرد.
اساس لگو بحث پرورش قدرت خلاقیت است. ما هم به طبع بهواسطهی ماهیت طرح درسهایمان همین هدف را دنبال میکنیم. بنا است اهداف ما در کلاس طوری طراحی شوند که خلاقیت بچهها و مهارت حل مسالهی آنها را بالا ببرد. ضمن اینکه این نوع از آموزش خیلی وقت است که مغفول مانده است. اصطلاحا به این شیوهی آموزش میگویند یادگیری همگام با سخت یا learning by making. البته خیلی فراتر از این هم میشود به آن نگاه کرد، شاید حتی در یک معنا بگوییم آموزش دانشآموزمحور. بر خلاف روشهای قدیمی آموزش که در آن معلم متکلم وحده و بچه شنوندهی صرف است، در این آموزش خود یادگیرنده گامبهگام کشف میکند. معلم در این پروسه نقش یک تسهیلگر را دارد و فقط فرآیند کشفکردن دانشآموزان را با طرح درسش ساده میکند و آنها را در مسیری هدایت میکند که به اهداف درسیشان برسند. خب لگو این کار را بهخوبی انجام میدهد، ابزار بسیار جذابی دارد، مقبولیت جهانی دارد، در همهی دنیا با آن کار میشود و میتواند خیلی مفید باشد. ما از همان دهدوازده سال پیش که این کار را شروع کردهایم، دلمان میخواهد این نوع آموزش در کشور را به یک موج تبدیل کنیم. تعداد دانشآموزان ما با 50 یا 60 نفر در سال 1383 شروع شد و خب الحمدالله الان در سطح کشور چیزی حدود 30 هزار دانشآموز با این پروژه کار میکنند. ما از دفتر تکنولوژی آموزشی وزارت آموزشوپرورش مجوز گرفتهایم و با آن کار میکنیم. عمدهی مدارسی که با آن طرفیم هم مدارس غیرانتفاعی است، بهواسطهی اینکه ابزار لگو گران است و مدارس در سطح دولتی از عهدهی آن برنمیآیند. ما این خدمت را به دو شکل ارائه میدهیم؛ یکی قرارداد با مدارس است. آنها در سال تحصیلی یک زنگ لگو در برنامهی درسیشان دارند و کلاسها از مهر تا پایان خرداد با مربیانی که ما تربیت کردهایم برگزار میشود. نوع دیگری هم که این خدمت ارایه میشود در آموزشگاههای آزاد خود ما است.
با توجه به اهدافی که بیان کردهاید، حضورتان در جشنوارهی ملی اسباببازی را تا چه حد سودمند میدانید؟
- گفتم که شرکت ما 15 سال است که دارد در ایران کار میکند، ولی خیلی از افرادی که در حوزهی اسباببازی فعالاند همچنان نمیدانند که چنین کاری در کشور انجام میشود. یک استاد دانشگاهی به من گفت که پسرم عاشق لگو است و هر وقت میخواهم برایش چیزی بخرم باید با دردسر از مسافران خارجی بخواهم برایم بیاورند و من اصلا نمیدانستم که شما در ایران کار میکنید. حتی این آدمی که علاقهمند بود هم خبر نداشت. بههرحال جشنوارههایی که سطح ملی برگزار میشود فرصت بسیار مهمی است و به ما کمک میکند تا شناسانده شویم، نه فقط بهواسطهی بحث تجاری آن، بلکه با هدف اینکه موج فرهنگی مورد نظرمان برای انتخاب و استفادهی درست از اسباببازی راه بیفتد. اینکه اصلا بفهمانیم اسباببازی خوب لزوما اسباببازی گرانقیمت یا چیزی که از آن صدا و نور دربیاید نیست. بههرحال شرکت در جشنواره با هدف توضیح اینها و آشنایی با افرادی که در سطح ملی در این حوزه اثرگذارند برای ما خیلی مفید خواهد بود؛ هم به دلایل تجاری و هم به دلیل آن هدف اصلی فرهنگسازی که در ذهن داریم.
بهواسطهی این جشنوارهی ملی اسباببازی همکاریای بین شما بهعنوان تولیدکننده و کانون و شورای نظارت بر اسباببازی بهعنوان نهاد دولتی مسوول این حوزه ایجاد شده است. فکر میکنید این تعامل بعد از جشنواره هم پایدار خواهد بود؟
- بله، چرا که نه؟ با شورای نظارت که قاعدتا همکاری خواهیم داشت، چون ما مدام بستههای مختلف آموزشی تولید میکنیم و میتوانیم از مجوز و تایید شورای روی محصولاتمان استفاده کنیم. از همکاری با خود کانون هم خوشحال میشویم. خود من ارادتی قدیمی به کانون دارم.
عضو آن هم بودهاید؟
- عضو نبودهام، ولی از بچگی کانون را بهعنوان یک نهاد ریشهدار و قدیمی فرهنگی که افراد بزرگی از دل آن بیرون آمدهاند میشناسم. فکر پشت کانون فکر درستی است و کار کردن با آن برای هر کسی باعث افتخار است.
بهعنوان یک نهاد برجسته و باسابقه که در صنعت اسباببازی فعال است، وضعیت امروز اسباببازی را در داخل کشور چطور ارزیابی میکنید؟
- متاسفانه بسیار اسفبار است، یعنی افول کرده و قبلا خیلی بهتر بود. من یادم است زمان کودکی خود ما اوضاع از این بهتر بود، بهواسطهی اینکه پشت تولیدات فکر بود. برای مثال گیمبوردهایی مثل تاجر کوچولو و راز جنگل که مربوط به زمان بچگی ما است وسایل بازی خیلی مناسبیاند. الان اگر بخواهید همان بازیهای قدیمی را هم در بازار پیدا کنید نمیتوانید. آنقدر که تبلیغ در حوزهی سرگرمیهای دیجیتالی زیاد و اجناس کمکیفیت از کشورهای آسیای شرقی با قیمت نازل وارد کشور شده است که انگار دیگر کسی به این موضوعات فکر نمیکند و همه دنبال منفعت شخصی و پول درآوردناند. اگر هم کسی بخواهد بازار اسباببازی را نجات بدهد فکر میکنم باید کانون پرورش فکری یا شاید در یک سطحی پایینتری وزارت ارشاد باشد. آنها باید مردم را روشن کنند که هدف از اسباببازی چیست. یک شعار معروفی هست که میگوید بازی شغل کودکان است، شغل بچهها این است که بازی کنند و در حال انجام آن یاد بگیرند. خود لگو یک فازی دارد به اسم بازیهای جدی (serious play) که با هدف آموزش در حین بازی طراحی شدهاند. بچهها خیلی از مفاهیم اجتماعی و مهارتهای زندگی را در حین بازیکردن یاد میگیرند. اگر ما این بازیها را جدی نگیریم و با اسباببازیهایی که فقط با هدف پرکردن جیب سازنده، دلال و فروشنده تولید میشوند جایگزینشان کنیم آسیب بزرگی میبینیم. البته بد هم نیست، آن هم بازار است و باید باشد، ولی متاسفانه الان فقط همان بازار فعال است. یک کس دیگری هم باید این وسط علم شود، تولیدکنندهای اگر میخواهد بازاری کار کند عیب ندارد، ولی باید یک انتخاب دوم هم به مخاطب عرضه شود تا بتواند بین آنها انتخاب کند.
حضور برندهای بینالمللی چه تاثیری روی بازار داخلی دارد؟
- خیلی خوب است و میتواند کار کند. انتخاب اول من این نیست که برندهای بینالمللی در ایران فکر کنند، بلکه افراد صاحب فکر، همین افرادی که اسمشان در نشستهای جشنواره هم هست و اغلب آدمهای با تجربهای در این حوزهاند، اینها وارد سیستم شوند، به تولیدات داخلی جان بدهند، سرمایهگذاری شود؛ مطمئنا هم این بازار سودآور خواهد بود. اگر هم جمع نمیشوند، خوب است که برویم نمایندگی برندهای معتبری که الان در حوزهی اسباببازیسازی کار میکنند بگیریم و وارد کنیم. برندهای معتبری که اسباببازی آموزشی، گیمبوردهای خوبی و بازیهای فکری میسازند. اینها را وارد کنیم. بله اینها چهارتا محصول هم دارند که ممکن است به فرهنگ ما نخورد، خب آنها را از لیست وارداتمان حذف میکنیم.
منتشر شده در نشریه روزانه دومین جشنواره ملی اسباب بازی، شماره دو، 19 مرداد 1395