بیوگرافی تان را بفرمایید.
مهدی مردانی، متولد سال1357 در تهران ، دارای مدرک کارشناسی زبان وادبیات فارسی و کارشناسادبی کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان قزوین و مدت 23 سال است که به صورت جدی دست به نوشتن زدهام .
چی شد که شاعر شدید؟
همهاش برسر یک حسادت کودکانه بود. یکی ازاقوام چیزهایی شبیه شعرمینوشت و چون او را مورد توجه دیدم، حسادتم گل کرد و خودم هم یک سررسید خریدم و شروع به نوشتن کردم و البته خوششانس بودم که از قبل، کلاس موسیقی میرفتم و ازهمان بدوکار، شعرموزون را بدون غلط وزنی، مینوشتم
اولینشعری که گفتید چه موقع بود و چه انگیزهای باعث سرودن این شعر شد؟
اولین شعری که گفتم، انگیزهای جزهمان که گفتم نداشت اما یادم است بیت نخستش این بود:
نه ولش کن ننویسم بهتراست حال چه کاریست، ما درعالم بچهگی یه چیزی نوشتهایم لابد !
از آثارتان بفرمایید.
کتابهای زیادی درحوزهی شعر بزرگسال و کودک و نوجوان نوشتهام که از این دست میتوانم به اینها اشاره کنم : «مرگقلابیماهیهای»،«پشتپردهملکوت»،«پایینپایابیات»،«پشتسرپاییز»،«دلتنگیهاییکآپارتمان»،«پروازهایپرپر»، «جزیره ای در اتاق من»،«باراندرخیمه»،«الوالوخدایا»،«کفشدوزک»،«جنگسالهاستکهتمامنشده»و....
از اشعاری که گفتید کدام یک را بیشتردوست دارید؟
کتاب «جزیره ای دراتاق من»را از همه بیشتردوست دارم و ازهمهی کتابهایم مظلومترهم هست.
تفاوت شعر کلاسیک و سپید را در چه میدانید؟
پاسخ به این سووال در این مجال نمیگنجد و نیاز به یک جلسهی مفصل کارگاهی دارد، اما تفاوتهای زیادی بین این دو قالب وجود دارد. تفاوتهایی مثل موسیقی، فرم، زبان و... البته نکات مشترکی مثل تخیل، صنایع ادبی و ... هم هست.
نظرتون درمورد برنامهی ادبی دوپنجره چیست؟
دوپنجره، بسیارخوب ومفید است. یکپنجره رو به دلِ اعضا و یکی رو به دلِ نویسنده. نوری از این دوپنجره میتابد که هردورا روشنترمیکند و برای هردومفید به فایدهاست. نقدی دو سویه و بسیارزیبا که درکنار نشستی دوستانه برگزارمیشود.
از این که آثارشما توسط اعضا و مربیان نقد میشود چه نظری دارید؟
خیلی خوشحالم که نقد اعضا را میشنوم آنها مخاطبان اصلی شعرهای من هستند پس طبیعی ست که شنیدن نظرات آنها میتواند برای آینده شعری من راهگشا باشد
برای کسی که علاقهمند به سرودن و شعرسرایی است، چه توصیهای دارید؟
اول ازهمه اینکه، کتاب بخواند. کتابهای خوب و زیاد. فیلم ببیند، نقاشی نگاه کند، موسیقی بشنود وهرکاری که روح او را وسیعتر میکند انجام دهد اما بعد از نوشتن نترسد، بنویسد و ازنقدهم نترسد. اصلا این حوزه یک جسارت خاص میخواهد و در آخر آموزش را فراموش نکند و از کلاسهای مختلف ادبی بهره ببرد
از دوپنجرهی کانون یزد بفرمایید؟
خوب بود و دوست داشتنی. اعضا و همکاران کانونی من در یزد سنگ تمام گذاشتند ومهربانی را در حق این برادر کوچک تمام کردند. من هم سعی خودم را کردم تا آنچه آموختهام را در طبق اخلاص بگذارم. انشاءالله که بچهها هم راضی بوده باشند.
برگزاری دوپنجره، چه قدر برای اعضا میتواند مفید باشد؟
خب. این را باید از اعضا پرسید و نظر سنجی کرد اما به گمان من آشنایی با کسانی که چند قدم از آنها در حوزه نوشتن جلوترند میتواند انگیزهبخش و راهگشا باشد. دیدن شاعران و نویسندگان از نزدیک، برای بچهها دوستداشتنی و خاطرهانگیز است.
یک شاعر خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
سووال سختیاست اما همین قدر به شما بگویم که:
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست. نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
باید بسیار مطالعه کرد و بسیار نوشت و بسیار نقد شد و....
شعرهایی که شما سرودید، کلاسیک است یا سپید؟
من در هر دوحوزه، کتابهایی دارم اما اکثر کتابهای من کلاسیک هستند
اهل فیلم وسینماهستید؟
بله خیلی، فیلم دیدن از کارهای موردعلاقه من است. البته خیلی اهل تلویزیون نیستم اما خودم فیلم انتخاب میکنم یا میروم سینما میبینم یا درخانه.
اهل ورزش هستید؟چه ورزشی را بیشتر دوست دارید؟
فوتبال دیدن راخیلی دوست دارم و البته بازی کردن را قبلترها دوست داشتم اما این روزها، ورزش بی دردسر بدنسازی را خیلی دوست دارم.
چه رنگی را دوست دارید؟
بستگی دارد در چه زمینهای باشد مثلا لباسهای سرمهای و طوسی و کرم یا سبز روشن را می پسندم اما ماشینهای سفید، قرمزو مسی و مشکی رنگ را دوست دارم.
باکدام از شعرای معاصر بیشتر ارتباط دارید؟
گروس عبدالملکیان
از یزد،شهرتاریخی جهان، بفرمایید.
این بار سومی بود که به یزد آمدم اما اقامت کوتاهم باعث شد، مصمم باشم برای بار چهارم، تا سیردل این آرامش روییده از دل کویر را ببینم و دل بسپارم به آسمان پرستارهاش.
صحبت شما با مسئولین؟
توصیه میکنم به عشق واینکه عاشق این مردم باشند. عاشق این بچهها باشند. عاشق این آب و خاک باشند و بدانند به یقین، باعشق رستگارخواهند شد.
خاطرهای ازدنیای سرودن وشعروشاعری بفرمایید.
سال75بود که اولین شعرم درمجلهی جوانان چاپ شد. آنقدرذوقزده شده بودم که آن مجله را به همه نشان دادم. حالا هم آنصفحه را دارم. بوی آبگوشت و قرمهسبزی میدهد بسکه سرسفرهی ناهار وشام به دست مهمانان ما تورق شده بود.
سخن پایانی شما؟
در پایان، باردیگر اززحمات شما و تمامی همکارانم در استان یزد تشکر می کنم.
گفتوگو:مهدی جاور